
به گزارش برنا،هنوز چند روزی از شکل گیری کمپینی که امام جمعه اردبیل پیشنهاد داد نمی گذرد که با استقبال وسیع نخبگان و و شخصیتها و عموم مردم قرار گرفته است.یادداشت مهدی جهاندیده در این خصوص را در ذیل می خوانیم:
استقبال شخصیتها «دزد دوچرخه» یک تراژدی اخص درباره فقر است. فیلمی با نکات برجسته فراوان که به اعتقاد فیلمبازها از متحول کننده و تاثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینماست. جایی که «آنتونیو ریچی» در اوج ناامیدی از یافتن دزد، در عین بیپولی پسرخردسالش را به رستورانی اشرافی میبرد تا حداقل برای لحظه کوتاهی هم که شده، شاد زندگی کردن را تجربه کنند! غذای اشرافی بدجور چشم پسربچهاش را گرفته، اما جیب آنتونیو آنچنان خالی است که به یک برش از نان و پنیر موتزارلا به زور کفایت کند. اینجاست که آنتونیو به برونو میگوید «برای اون طوری غذا خوردن، باید یک میلیون لیر در ماه درآمد داشته باشی.» این دیالوگ ماندگار و سکانسی که تضاد فقر آنتونیو در برابر خانوادهای ثروتمند را که در رستوران مشغول غذا خوردن هستند، بهترین و ملموسترین تصویر از فقر روی پرده سینماست.
این فیلم در سال ۱۹۴۸ ساخته شده است، اما ارزش بارها دیدن را دارد و قدرت تازگی آن همچنان پابرجاست. روایت داستان فیلم در ایتالیا اتفاق میافتد، اما به نوعی روایتگر حال و روز جیب ما ایرانیها در همین روزها هم میتواند باشد. روزهایی که جیب ایرانی جماعت به سمت و سویی میرود که طیف و طبقه آنتونیوها در آن بیشتر و بیشتر میشود و فاصله معناداری بین دارا و ندارها در حال شکل گرفتن است؛ و شاید غصه نو شدن سال، سنگینتر از ذوق و شوق سنوات قبل برای نوروز باشد. نوروزی که با یکسری خرج و مخارج ناخواسته وسنگین سفت و سخت عجین شده و «برونوها» از «آنتونیوها» انتظاراتی دارند که اینبار با دوچرخه و حقوق نصفه و نیمه پوسترچسبانی برآورده نمیشود. شرایط اقتصادی جامعه هم به گونهای در سراشیبی نابسامانی قرار دارد که در همین چند روز مانده به نوروز هم نمیشود از دولت انتظار معجزه داشت؛ تا به یک باره جیبها را چنان پرپول کند که همه ایرانیها دم عیدی یک «شام اشرافی» را سرو کنند.
همین که دولت بتواند قیمت بازار میوه و خوراکیهای عید را در تنظیم و تعادل قیمت نگه دارد، و دلالها را نقره داغ کند، خود عیدی درخوری برای ملت قانع ماست! اما «فاصله آزاردهنده دارا و ندار»، چیزی نیست که ابزار کنترل آن در دست دولت باشد. همینجاست که سکانس برونو و آنتونیو دوباره و به شکل و شمایلی ایرانی و البته تلختر تکرار میشود. حال برای کاستن از بار تلخیها چه باید کرد؟
«عید بیتلکف» عنوان کمپینی است که این روزها بخش قابل توجهی از نگاهها در فضای مجازی را به سمت و سوی خودش جلب کرده است. جمعه هفته پیش بود که آیتالله عاملی پیشنهاد شکلگیری این کمپین را مطرح کرد. کمپین در همین مدت کوتاه حسابی گل کرده و مورد استقبال خوبی هم قرار گرفته است، اما برای عملی شدن هنوز مسیری طولانی در پیش دارد.
ایده مختصر و مفید آیتالله عاملی در آستانه نوروز ۹۸ و در روزهایی که شکاف درآمد در شهری چون اردبیل، مردها را یکی پس از دیگری به زانو در میآورد؛ همان رهیافت بجا برای کاستن از رنج تامین هزینههای زاید شب عید است. بی شک در عید بیتلکف، طبقه کمدرآمد جامعه خود را از فشارهای بیمورد مخارج اضافی میرهاند؛ اما این پایان داستان نیست. اگر داراها نیز با همین کمپین همراهی کنند؛ میشود به یک همگرایی و همدلی برای نوروز بیتلکف که در آن همه جامعه سهیم هستند، خوشبین و امیدوار بود.
«اپیدمی تشخصگرایی» از سوی داراها دقیقا آنها در مقابل «تخفیف ندارها» قرار داده که حکایت آ در دیگر سخن، همان تفسیر کارد و استخوان میشود. عواطف اجتماعی و انسانی میان ما ایرانی جماعت چنان ریشه و اصالت دارد که میتواند تشخصگرایی را تحتالشعاع قرار دهد، در کنار آن زنان هم نقش محوری در کاستن از بار تکلف ها را دارند. به عبارتی تحقق بی تکلفی در نوروز ۹۸، صرفا از این منظر و یک بعد محقق نمیشود.
شاید عدهای بر کمپین عید بیتکلف خرده بگیرند که به نوعی در پی محدود کردن نوروز است؛ اما واقعیت امر اینکه که غول تورم در ایران چنان رشد سریع و هیولا گونهای داشته است که به زانو درآوردن آن صرفا و صرفا از کانال دولت مقدور نیست. شاید شکستن شاخ غول بدون همراهی مردم بیشتر به یک رویاپردازی شباهت داشته باشد. نباید فراموش کنیم برای ما ایرانیها اصل نوروز که همان تحول است، بیش از همه و به عنوان یک تراث معنوی همیشه مد نظر بوده است.