چر اکسی دلش برای یزد نمی سوزد؟

به گزارش خبرگزاری برنا از یزد، محمدعلی وزیری معلم بازنشسته و روزنامه نگار یزدی در یادداشتی نوشت:

گاه آلزایمر نعمتی است تا خروش شهید صدوقی (ره) که حرف آخر را اول نه تنها در یزد که در کشور باهدف رضای خدا و منافع مردم استان می زد از خاطرم پاک می شد.

یا سخنرانی محکم و با ابهت مرحوم حضرت آیه الله خاتمی( ره) در جواب  نامه  وزارت نیرو  که آمده بود ( انتقال آب به یزد توجیه اقتصادی ندارد ) را نشنیده بودم؛ چنان باصلابت وپر تهدید خطابه ایراد فرمود که اندکی بعد وزارت نیرو عقب نشینی کرد و تفاهمنامه معروف انتقال آب  امضاشد و یاتماس های تلفنی مرحوم  با تهران  از یادم می رفت؛ آن تهدید که مردم را خدمت حضرت امام ره می برم فراموشم می شد.

یا آن سیاست وتعاملات ولابی های قوی ونفوذ در تهران، قهر وخشم مرحوم حجه الاسلام صدوقی (ره) در عین مدارا وسلم ودوستی درخاطرم محو می شد. چه شد مهندس سفید ومهندس کلانتری که با یک سفر به مرکز یا دوخط نامه گره ها راگشوده می دیدی... کاش فراموش می کردم

 هرچه از زیر ساختهای یزد از انتقال آب وگاز  دانشگاه نهضت مدرسه سازی وتوسعه فرودگاه وراه آهن دوبانده کردن محورهای ارتباطی تا احداث صنایع بزرگ وشهرکهای صنعتی، همه در عهد معماران یزد نوین طراحی یا در عصر سازندگی و دولت اصلاحات اجرا و بهره برداری شد.

یا  کاش حدیث صلابت  وتعصب یزدخواهی سردار فلاح زاده  وسردار جوکار را نشنیده بودم از هر دو طلب حلیت دارم برروح گذشتگان درود و برماندگان دعای خیر بادا

گویا آن روزگاران [مدیران چون ماهی خودرا غرق در دریای خدمت می کردند وحیات خود را وابسته بدان, می دانستند حال مرغابیان زیبایند که کناره دریا تفرج کنان ازمدیریت لذت می برند]

 راستی یزد به کدام سمت می رود؟ آیا ناخدایی دانا وشکیبا دارد؟

در مورد مساله آب آنقدر نشستند وگفتند وبرخاستند و منتقدین نق زدند ومدیران کاردشان نبرید و یا کند بود که هیچ نگویم بهتراست همان هیچ...از سقوط جایگاه تخصیص بودجه هم  هیچ نمی گویم

از رکود صنعت وبازار و رشد بیکاری وتبعات مهاجرین ووضعیت اخلاق وجایگاه آموزش وپرورش نگفتن بهتر تا دوست آزردن, این زمان بگذار تاوقت دگر...

ولی *از رکورد زدن  معرفی شهردار چرا بگذرم  ؟*

شورای شهری که با هزار شور وامید باحضور اکثریت مردم با گرایش های مختلف سیاسی وغیر سیاسی تشکیل شده بود  برروی جوان فرهمند و فرهیخته ومودب یزدی  رسیده و بااتفاق آرا, رای دادند همه اعضای شورا علیرغم تشتت ها وتفرقه های درونی واختلافات سیاسی  وبینشی یکدل ویکزبان حمایت کردند ولی  با سعایت وکارشکنی عده ای که خدا وخلق ومصالح شهررا فدای مطامع گروهی می کنند بایکوت شد

ولی شوربختانه ائمه جمعه (حفظهم الله )که با خوردن ضربه ای بر سیم تار فریاد برمی آورند فریادی نکشیدند وسفارشی نمودند وحتی وزیر را مخاطب نساختند.

 متاسفم عرض کنم از استانداری  هم تحرک جدی در فضای عمومی ندیدیم و شنیدیم شاید پشت پرده اقداماتی شده ولی رسانه ای نشده است.

عجبا! از استاندار جوان وجوانگرا که به یاد وزیر کشور نمی آورد اینجا یزد است شهری که با بالاترین مشارکت مردمی در انتخابات  وبالاترین رای به رییس جمهور حتی بیش اززادگاه خودش بدو رای  دادند.

( پس یزد کهن سهم وحق مهمی برگردنتان دارد)

[ ** یاد سخن طنز پردازی افتادم که گفت اگر دل استاندار برای تهران پر می زند کاش برای یزد چهچه ای می زد]

 پس معلم بازنشسته یزدی عرض می کند، آقای وزیر!

 مبادا که دستور است زادگاه رییس جمهور اصلاحات تنبیه شود وشورایش تاوان ایستادن برحق همشهری زرتشتی خود  وتحولات فرهنگی را پس بدهد. مبادا، هرگز.

وعجبا از  بعضی  صاحبان قلم واندیشه ونقد به جای پرداختن به مظلومیت یزد، شورا ومردم شهرشان توپ را به زمین خودی انداخته حساب کهنه پاک کرده ومی کنند.

البته از تفرقه ی برون زده از پشت پرده شورا ی شهر وحدیثهای تلخ شنیده شده از آن  هم نمی گذرم که برازنده نکوهش  است

ای بزرگان شهر ای دلدادگان بدین کهن بوم وبر خشتی.

تاسف آور نیست حکم شهردار جدید به امضای وزیر کشور رسیده به یزد ابلاغ شده است ولی  هیچکس وهیچ دلسوزی فریاد برنمی آورد چرا شهردار منتخب به کاخ شهرداری نمی رود وچرخ زنگار گرفته شهر را نمی چرخاند؟

 گرچه داور نظری اردبیلی, عیسی دمی ( ع )نباشد تا مرده زنده کند  ولی دست کم می تواند داودی( ع)  باشد که به نوای خوشش دلمان اندکی آرام گیرد.