روز گذشته خبری در فضای مجازی پیچید که خیلیها از کنار آن به سادگی گذر کردند و خیلیها هم از اتفاقِ در راه، به فکر فرو رفتند.
کیانوش عیاری با دو فیلم توقیف شده برای ساخت فیلم جدیدش با رضا رخشان به عنوان تهیه کننده و رضا عطاران به عنوان بازیگر همراه می شود و این یعنی دو سوال؛
آیا رضا رخشان که پیش از این با ابوالحسن داوودی و رضا عطاران «هزارپا» را روی پرده سینما برده بود و فیلم به رکوردی عجیب و غریب در فروش دست پیدا کرد، حالا تصمیم دارد با فیلمی از کیانوش عیاری به گیشه ای در همین حال و احوال دست پیدا کند!
یا اینکه این همکاری قرار است یک اتفاق هنرمندانه دیگر را در کارنامه عیاری رقم بزند؟ بی شک نمیتوان از سینمای عیاری توقع گیشه داشت مگر اینکه ذهنیت او این بار به مذاق مخاطب عام هم خوش بیاید و تماشاگر برای فیلم او بیاید. بیتردید نمیتوان حتی حدس زد که کارگردان «بیدار شو آرزو» برای مخاطبش به هر قیمتی فیلم بسازد.
با این مقدمه به سراغ سبک و سیاق کارگردانی کیانوش عیاری می رویم که اتفاقا در یادداشتی با تیتر «لطفا جلوی دوربین زندگی کنیم/ ادا و اطوار ممنوع!/ کدام بازیگران را تماشاگر باور نمیکند؟» به این مسئله هم پرداختیم. زندگی جلو دوربین جاریست و بازیگری در سینمای عیاری هیچ معنا و مفهمومی ندارد. (حداقل مختصات بازیگری با آنچه در هر سینمایی تعریف می شود در سینمای او اتفاقی خنده دار است)
او به حرفه بازیگری با تمام اِفه ها و تکنیک و حس مرسومش اعتقادی ندارد و تنها شیوه موفقیت را، در زندگی جلوی دوربین به دور از هرگونه شلنگ تخته و اَکت های عجیب و غریب سینمایی می داند.
شاید عیاری فیلمنامهای نداشته باشد اما او برای پلان به پلان فیلمش فکر دارد و اصولا حساب ویژهای روی توانمندی بازیگرش در لحظه و آنِ بازی باز میکند و این منطقیترین دلیل است برای اینکه نوشته خودش را به هر بازیگر یا نابازیگری دیکته کند.
همکاری او با رضا عطاران که اصولا بازیگر همین جنس از بازی است یک اتفاق ویژه می تواند برای سینما باشد. سینمایی که مملو از بازی های تکراری، دکوپاژهای معمولی و قصه های کم رمقی است که اصولا سرعت در ساخت کیفیت را در اکثر مواقع به نابودی کشانده است.
طمانینه بخشی از نگاه عیاری در کارگردانی سینماست، او تا به آنچه باید دست پیدا نکند، دست بردار نیست و این یعنی همکاری رضا عطاران با توانمندی های خاصش در بازیگری، افه های بکرش در زندگی کردن جلوی دوربین میتواند یک اتفاقی متفاوت برای سینمای امروز ما باشد.
باید دید قصه فیلم «رِکِر» آخرین اثر در دست تولید کیانوش عیاری چقدر پتانسیل روی پرده رفتن دارد و چقدر باید منتظر باشیم تا او فیلمی دیگری را به جمع آثار درحال توقیفش اصافه کند. اما نکته ای که بیش از هرچیز نقطه عطف این فیلم است همکاری دو سینماگر شبیه به زندگی است که میتوانستند خیلی زودتر از این حرف ها بهم برسند. آنهایی که عیاری را از نزدیک می شناسند خوب می دانند که کمدی ریزی در شخصیتش مستتر است که گاهی بیرون میزند و انتخاب عطاران میتواند محصول همین طنز تلخی باشد که در اعتراض همیشگی سینمای عیاری محسوس است.