«امیر رضا واعظ آشتیانی»، فعال سیاسی اصولگرا، درباره لزوم آسیبشناسی در جریانات سیاسی به ویژه اصولگرایان به جای تخریب از سوی افرادی چون قالیباف، به خبرنگار سیاسی برنا گفت: در هر گروه سیاسی، آسیبشناسی کردن از اتفاقات و وقایع مهم و ضروری است. بدین معنا که گروهها باید بررسی کنند که علت عدم موفقیت و یا دلایل موفقیت آنها چه عواملی بوده است و این دلایل، را مورد ارزیابی قرار دهند و اگر نقاط قوتی داشتند، تلاش کنند آنها را تداوم دهند و اگر نقاط ضعفی دارند، تلاش کنند آن ضعفها را برطرف کنند. لذا آسیبشناسی برای هر گروه سیاسی لازم است اما اینکه فردی بخواهد تحت عنوان آسیبشناسی به تخریب آن جریان بپردازد، موضوع دیگری است. برخی افراد هنوز تفاوت تخریب کردن و آسیبشناسی را نمیدانند و همین موضوع باعث می شود، اختلافاتی در گفتمان ها به وجود آید و همین محدود بودن در دایره لغات برای برخی افراد، باعث ایجاد تنش میشود و بعدها که فرد مدعی، سخنانی را مطرح کرده که بیشتر جنبه تخریبی داشته، مجددا مدعی خواهد شد که منظور بنده چیز دیگری بوده است.
واعظ آشتیانی افزود: این فرد مدعی، این واقعیت را نمی داند که اثرات مخرب لغاتی که به کار برده، جمع کردن آنها بسیار کار سخت و دشواری خواهد بود. به هر حال امید است که هر گروه و تشکیلات سیاسی که می خواهند به آسیب های خود بپردازند، ابتدا از لغات و کلماتی استفاده کنند که چالش برانگیز نباشد و در عین حال در مصاحبه ها بتوانند، دایره لغات خود را قوی کنند تا منجر به بهره برداری گروه های سیاسی دیگر نشود و یا حتی در بین تشکیلات اصولگرا و یا اصلاح طلب، چالش ایجاد نکنند.
وی ادامه داد: در حال حاضر، اصطلاحی را به کار می برند مبنی بر اینکه «مارادونا رو ول کن غضنفر رو بچسب». لذا برخی مواقع شاهد اتفاقاتی هستیم که افراد سخنانی را مطرح می کنند که نه تنها در جهت وحدت و آسیب شناسی نیست، بلکه در جهت تخطئه کردن و تخریب کردن است. اینها در فضای سیاسی کشور تاثیر گذار بوده و حتی رغبت افراد به رای دادن به مجموعه اصولگرا یا اصلاح طلب، را از بین می برد. بنابراین بهتر است که جریان های سیاسی به ویژه در نزدیک شدن انتخابات، به گونه ای کلمات و ادبیاتی را به کار ببرند که هم مبتنی بر احترام باشد و هم امیدواری در جامعه ایجاد کند ضمن اینکه اگر نقدی وجود دارد، این نقد باید محترمانه بوده تا تاثیرگذار باشد. این فرد ممکن است فردی در میان اصولگرایان و یا در میان اصلاحطلبان باشد.
این فعال سیاسی اصولگرا در این باره که به نظر میرسد قالیباف نه خواهان وحدت و نه خواهان آسیبشناسی در جریان اصولگرایی است، بیان کرد: کسی که لیدر یک گروه یا جریان خاصی میشود از مشاورین کارآمد استفاده کند این مشاورین چه در بخش ادبیات و گفتار و چه در بخشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می توانند فعالیت داشته باشند. تصور بنده این است که برخی افراد هر آنچه به ذهن آنها می رسد را فکر میکنند، درست است و آن را بر زبان جاری می کنند، فارغ از اینکه آن سخنان چه تبعاتی برای خود آنها در پی دارد و هم برای کل جریانی که منتسب به آن هستند.
واعظ آشتیانی ادامه داد: در حال حاضر اگر قالیباف به ورود رئیسی به انتخابات اعتراض دارد بهتر این است که این موضوع فراموش شود. چه اصراری است که عده ای علاقه مند هستند تا به نبش قبر گذشته بپردازند. بنابراین هر چه اتفاق افتاده در گذشته بوده که اکنون به پایان رسیده است. در انتخابات 96 به عارف گفته شد که از این انتخابات کنار برود و وی کنار رفت و اینکه چه تبعاتی داشته، خوب بوده یا بد و باعث سود و زیان وی شده است یا نه، دلیلی ندارد به صورت منظم به واکاوی پرداخته شود چرا که این موضوعات مربوط به گذشته است.
وی تصریح کرد: ما هنوز یاد نگرفته ایم که از اتفاقات گذشته، تجربه به دست آوریم و متوقف در زمان رویداد نباشیم و در آن زمان زندگی نکنیم. اصولا افرادی که متوقف در زمان هستند نمی توانند زمان حال را به خوبی مورد تحلیل قرار دهند. از این رو بهتر است که زمان حال و آینده را مورد بررسی قرار دهیم و به نوعی گذشته ها فراموش شود. به عبارت دیگر اگر سال 96، قالیباف وارد رقابت انتخابات می شد و یا تا پایان انتخابات چه اتفاقی رخ می داد به پایان رسیده است و مهم نیست بلکه مهم این بوده که یک تصمیمی گرفته شده است. بنابراین اگر قالیباف می خواست حضور پیدا کند، به صورت محکم ایستادگی می کرد و کنار نمی رفت و یا حداقل خود را در بوته آزمایش قرار می داد تا متوجه می شد که تا پایان انتخابات چه میزان رای خواهد آورد. ضمن اینکه رای رییسی قابل توجه بود و حدود 16 میلیون رای داشت که اینها نشان داد، پتانسیل اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری 1400، قوی است. هر فردی که روی کار بیاید مهم پتانسیل است.
وی درباره جلسات مشترک قالیباف و جلیلی بیان کرد: خبری از جلسات قالیباف و جلیلی ندارم اما تفکر و نگرش قالیباف، جلیلی و احمدینژاد، با یکدیگر کاملا متفاوت است؛ یعنی فازهای متفاوت و مجزایی دارند بدین معنا که قالیباف و جلیلی جلسه داشته باشند ایرادی ندارد اما اینکه در یک فعالیت مشترک همکاری کنند، بعید است. در مورد سبد رای این دو می توان گفت که مخاطبین جلیلی و قالیباف متفاوت هستند و نمی توان یقین داشت از سبد رای یکدیگر استفاده کنند. شاید این اتفاق رخ دهد اما تحلیل بنده این است که ذائقه کسانی که با جلیلی هستند، کاملا متفاوت با طرفداران قالیباف است البته این تحلیل وجود دارد که طرفداران قالیباف به جلیلی رای دهند اما بعید است که طرفداران جلیلی به قالیباف رای دهند.