نقدی بر «سه کام حبس» جدیدترین ساخته سامان سالور؛

حبس تدریجی یک رویا

|
۱۳۹۸/۱۱/۱۵
|
۰۴:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۹۵۹۱۷۷
حبس تدریجی یک رویا
مهدی قنبر در یادداشتی به نقد فیلم سینمایی «سه کام حبس» پرداخته که در ادامه می‌خوانید.

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، فیلم سینمایی «سه کام حبس» جدیدترین ساخته سامان سالور فیلمی با موضوع معضل اعتیاد و تأثیرات آن بر روابط اجتماعی و خانوادگی معتادان است. به شکل مشخص سه خانواده از سه‌طبقه اجتماعی متفاوت و متوسط جامعه را به نمایش می‌گذارد؛ اما در میان نقش زنان در تمام این سه خانواده و طبقه اجتماعی شخصیت زنان متفاوت تر و پررنگ‌تری است. سالور از این شخصیت‌ها نه به‌عنوان زنان قهرمان که می‌کوشند خلأ وجود مردان معتاد خود را پر کنند بلکه به‌عنوان قربانیان این خانواده‌ها یاد می‌کند؛ و آنان را آسیب‌پذیرترین بازیگران این بازی مرگبار معرفی می‌کند.

موضوع اصلی فیلم «سه کام حبس» مقوله اعتیاد است. این موضوع در سال‌های اخیر بارها به اشکال مختلف مورد برسی قرارگرفته است  این نگاه و موضوع  به‌ویژه  پس فیلم‌های سعید روستایی و چندین کارگردان دیگر آن‌چنان متداول شد و موردتوجه قرا گرفت که در مقطعی موج‌بلند آن بخش عمده‌ای از سینمای کشور را با خود برد. سوژه‌هایی که شخصیت‌ها و داستان‌های آن در دل کوچه‌پس‌کوچه‌های جنوب و حاشیه تهران پا می‌گرفتند و داستان آن‌ها با ورود پلیس و کش‌وقوس‌های تعقیب گریز و در مواردی اعدام قاچاقچی پایان می‌گرفت؛ اما فیلم سالور اگرچه از همین قانون و قواعد پی روی می‌کند و بر همان موج‌سوار می‌شود اما تفاوت‌هایی هرچند جزئی دارد. ویژگی که شاید بتوان آن را اندکی با گونه دیگر این فیلم‌های در سال‌های اخیر متفاوت کرد. در این فیلم جدای از ورود معدود و سکان‌های کوتاه پلیس در هیچ کجای دیگر فیلم اثری از پلیس و حتی خودرو پلیس در لحظاتی که مخاطب احتمال ورود آن‌ها را در داستان می‌دهد نمی‌بینید. شکل قهری پلیس بسیار کم و کوتاه دیده می‌شود. ازاین‌رو می‌توان گفت فیلم نگاهی آسیب شناسانه به مقوله اعتیاد  و تأثیر آن بر خانواده و به‌ویژه زنان دارد. فیلم تنها بر این نکته تأکید دارد که این معضل اجتماعی اگر با ورود پلیس و مددکاران اجتماعی و قتل‌ها و اعدام‌های همراه نگردد بازهم معضلی خانمان‌برانداز است که به‌خودی‌خود می‌تواند داستانی پرفرازونشیب را طی کند. روندی که ممکن است پای افراد و شخصیت‌هایی را که از این موضوع و معضل متنفر و یا فراری باشد و اساساً با آن مخالف‌اند را به داستان بکشاند. ممکن است مادری مذهبی و متدین را بر آن دارد تا برای فرزندش مواد مخدر تهیه کند، زنی که از پول کثیف مواد مخدر متنفر است را به فروش مواد مخدر و توزیع آن در جامعه وادارد؛ و یا دختری را به دزدی و قاچاق دارو کشاند. به‌این‌ترتیب اعتیاد پتانسیل آن را دارد که همه اقشار جامعه را در این باتلاق گرفتار کند.

در تمامی این موارد نیز زنان هستند که ناخواسته پایشان به این تجارت کثیف باز می‌شود و یا مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند و آسیب‌پذیر هستند. زمانی که مرد معتادی در خانواده باشد آن‌ها چاره‌ای جر ورود به این بازی ندارند و در این میان قربانیان اصلی آن نیز هستند. این زنان هیچ‌کدام ناجی و قهرمان نیستند. آن‌ها همگی با تأسف از کاری که مجبور هستند انجام دهند یاد می‌کنند اما از سر استیصال مجبور به ورود به آن و خرید فروش مواد برای رهایی مشکلات همسر، پسر و هم‌خانه خود می‌شوند. در نقطه مقابل آن‌ها مردان داستان متهم شماره یک نابودی این کانون گرم خانواده هستند. آن‌ها با جاه‌طلبی‌هایشان همسران و مادرانشان را به کام نابودی می‌کشانند. به نظر این کنتراست اگرچه جای بحث دارد اما موضوعی است که سالور قصد دارد در فیلمش بر آن تأکید کند و اگرچه همه شخصیت‌ها به‌نوعی خاکستری هستند اما مردان این خانواده‌ها سیاه‌تر هستند و انگشت اتهام را به‌سوی آن‌ها نشانه می‌رود. کارگردان اما شخصیت اصلی زن قصه را در پایان و از میان هفت‌خان اتفاق‌های شکننده، فساد و اضمحلال شخصیت همسر و اطرافیان چنان متحیرانه به زنی تبدیل می‌کند که تردیدهایش را کنار گذاشته و به مادر و همسری تبدیل‌شده که تلاش دارد خانواده را حفظ کند. یک تحول بزرگ در شخصیت تعجب انگیز است.چگونه یک شبه این شخصیت مردد و متزلزل تصمیم می‌گیرد تاتوی خود را که نشانه خصوصیات رفتاری متفاوت او از نگاه شوهر است را پاک کند؟ اتفاقی که با اطلاعات ودادهای قبلی از او در فیلم بسیار دور از ذهن است و اساساً  باورپذیر نیست.

فیلم «سه کام حبس»  درامی است که قرار است بازگوکننده واقعه‌ای رئالی از جامعه باشد. به‌کارگیری  برخی نشانه‌های برای فهم بهتر فیلم می تواند مناسب و درست باشد  مشروط  به آنگه در دام تکرار گاه و بی‌گاه و غلوآمیز نباشد.  اما زمانی که این نشانه‌ها مرتب  بیشتر و بیشتر می‌شود و بر اصل داستان غلبه می‌کند دیگر وجودشان جایز نیست و به باورپذیر بودن داستان ضربه می‌زند. دیالوگ‌های چاه بازکن درباره ارتباط داشتن فاضلاب‌های در خانه‌های یکدیگر، عمل قلب باز و بخصوص بالا زدن آب کثیف از فاضلاب و پر شدن آن در تمام خانه آن‌هم زمانی که پلیس پشت در خانه مجتبی آمده بیشتر از آن‌که در خدمت قصه باشد بار معنایی غلوآمیزی دارد که در دل فیلمی با موضوع معضلات اجتماعی و آسیب‌شناسی آن نمی‌گنجد. اساساً  این موضوع درباره نام فیلم هماتفاق افتاده است. این نام « سه کام حبس» به شیوه مصرف شیشه بازمی‌گردد و ارتباطی با داستان فیلم و مشکلات خانواده و به‌ویژه زنان درگیر با مواد مخدر، اعتیاد و یا قاچاقچیان ندارد؛ اما کارگردان این نام را انتخاب کرده و برای توجیه نام فیلم سکانسی را  به فیلم تحمیل می کند  که اساسا هیچ کارکردی ندارد. و یا در پلانی اسلحه مجتبی و فرزندش را به شکلی سمبلیک در یک کادر قرار می دهد. این‌ها همگی سکانس‌های زائد و نشانه‌هایی اضافه هستند.

درمجموع باید گفت «سه کام حبس» تکرار همان قصه‌هایی است که پیش‌ازاین درباره اعتیاد دیده و شنیده‌ایم. قصه‌هایی که در سینما هم  بیش‌تر از یک‌بار قابل شنیدن و دیدن نیستند. از سوی دیگر پایان آشفته و بی‌سرانجام فیلم هیچ گرهی از داستان باز نمی‌کند و مخاطب را درباره سرنوشت شخصیت‌های بی‌سرانجام می‌گذارد.  به عبارتی به‌جز برخی اشارات جزئی متفاوت که پیش‌تر اشاره شد  در جمع‌بندی آن حرف جدید نیز درباره اعتیاد و نقش آن در جامعه و معضلات آن گفته نمی‌شود.

نظر شما