سرگذشت عجیب خانه «اجاره‌نشین‌ها»

|
۱۳۹۹/۰۲/۲۱
|
۲۳:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۰۰۰۳۸۱
سرگذشت عجیب خانه «اجاره‌نشین‌ها»
بابک غفوری آذر؛ خبرنگار حوزه موسیقی در رشته توئیتی درباره سرگذشت خانه معروف فیلم سینمایی «اجاره‌نشین‌ها» توضیحاتی ارائه داد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، بابک غفوری آذر در رشته توئیتی نوشت: خانه نیمکاره‌ای که در این تصویر می‌بینید لوکیشن اولیه یکی از مهم‌ترین فیلم‌های بعد از انقلاب ایران بود. فیلمی که باوجود گذشت ۳۵ سال از ساختش تعبیر و گمانه زنی درباره چگونگی ساخت، مضمون و اتفاقات پیرامونی‌اش. همچنان می‌تواند یکی از مضامین جالب برای یک نوشته مرتبط با تاریخ سینمای بعد از انقلاب ایران باشد.

پاییز ۱۳۶۴. داریوش مهرجویی پس از فراز و نشیب فراوان، چند ماهی است که به ایران بازگشته و یکی از فیلمنامه‌هایش که طرحش را در پاریس نوشته، اجازه ساخت گرفته است، در حالی که ساخته قبلی‌اش هنوز در محاق توقیف است.

مهرجویی بهار سال ۱۳۶۰ ایران را به قصد حضور در جشنواره فیلم کن ترک کرد. «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» در بخش موازی هفته منتقدان جشنواره کن پذیرفته شده بود. با آنکه مهرجویی منتظر فرستادن نسخه‌ای از فیلم از تهران به فرانسه بود اما مدیران سینمایی حاضر به فرستادن نسخه‌ای از فیلم  به جشنواره کن نشدند و حضور مهرجویی در جشنواره منتفی شد.

شرایط به گونه‌ای پیش می‌رفت که همگان مهرجویی را از بازگشت حذر می‌دادند. او در پاریس ماندگار و شد یکی از چهره‌های شناخته شده جمع روشنفکران تبعیدی ایرانی مقیم پاریس. به تدریج گروهی از صمیمی‌ترین دوستان مهرجویی پس از دوره‌ای زندگی مخفی با خروج از ایران به او پیوستند. شاخص‌ترینشان غلامحسین ساعدی، نویسنده شناخته شده بود که تعدادی از بهترین فیلم‌های مهرجویی با آثار و یا همراهی او ساخته شده‌اند.

روزهای اول تبعید به نوشته مهرجویی بهترین روزها بود: «حالا که فکرش را می کنم، می‌بینم آن روزها از خوش ترین ایامِ دوره تبعید ناخواسته‌ام به فرانسه بود. روزهایی که همه چیز به التهاب و انقلاب آغشته بود و زندگی ما در گرداب تحولات می چرخید.

آنجا برای گذران وقت گاهی با دوستان قدیمی در غربت دور هم جمع می‌شدیم و مهمانی می‌گرفتیم. مهمان‌ها همه مثل هم بودند. علاف و مهاجر و شاعر و فیلسوف و زبان شناس و نقاش و فیلم ساز که از بد حادثه آنجا به پناه آمده بودند.»

آمدن ساعدی به پاریس، کار فیلمسازی را جدی می‌کند. ساعدی و مهرجویی هرکدام طرح‌های مختلفی دارند و وقتی همدیگر را می‌بینند به شوق زنده کردن خاطره همکاری‌های موفق قبلی شروع به کار می‌کنند: «همان روز اولی که مرا دید گفت داریوش برایت یک داستان عالی دارم.

گفت اسمش را گذاشته خانه باید تمیز باشد. گویا اصلا به این عشق آمده بود که با هم کار بکنیم» (مهرجویی، کارنامه چهل ساله)  این طرح نهایت «مولوس کورپوس» نام گرفت و حتی کمک هزینه ساخت از مرکز ملی سینمای فرانسه CNC هم گرفت اما ساخته نشد.

طرح‌های دیگر از جمله یکی به نام «مسافران» با مضمون پررنگ سیاسی چون سرمایه گذار اصرار به نام بردن از یک حزب سیاسی دارد به نتیجه نمی‌رسد. در این میان مهرجویی مستندی به نام «سفر به سرزمین آرتور رمبو» را می‌سازد اما همچنان وسوسه ساخت فیلم بلند، او و ساعدی را رها نمی‌کند.

مشکل پیدا کردن سرمایه گذار است. حال و احوال تبعیدی‌ها هم خوش نیست: «یک روز از پنجره خانه‌مان حیاط مهرکودک دخترم مریم که آن موقع سه چهار سالش بود را نگاه می‌کردم. در آن زمین بزرگ همه بچه‌ها سرگرم بازی بودند. من دنبال مریم گشتم و دیدم رفته یک گوشه‌ای تنهای تنها نشسته.هیچ کاری نمی‌کند.یک دفعه دلم خیلی گرفت. ناگهان آگاهی جدید نسبت به وضعیت انسانی خودمان پیدا کردم. با خودم گفتم این مملکت به درد ما نمی‌خورد.»

در همین حال وقایع مهمی هم در تهران می‌گذرند. مشکلاتی برای خانه مهرجویی شبیه اتفاقاتی که بعدها در فیلم «بانو» به تصویر کشیده شد، می‌افتد اما اتفاقات مهم دیگری هم در یکی از معروف ترین اماکن تهران در حال وقوع بود.

در بازگشت داریوش مهرجویی به ایران اطمینان‌هایی که محمدمهدی دادگو از چهره‌های مورد اعتماد مدیریت وقت فرهنگی کشور و عزت‌الله انتظامی به او می‌دهند به اضافه پشتوانه مهم در ستایش از فیلم «گاو» نقش مهمی در بازگشت بدون مشکل او ایفا می‌کند: «محمدمهدی دادگو و عزت‌الله انتظامی مرتب پیغام می‌دادند و دعوت می‌کردند برگردم. ما هم با هوال و ولا برگشتیم و دیدیم اوضاع برعکس تبلیغات غلطی که آنجا در جریان بود، چندان هم نامساعد نیست.»

بازگشت مهرجویی اما دوست قدیمی (ساعدی) را برای همیشه دلگیر او باقی می‌گذارد: «وقتی این موضوع را به حامدی گفتم، گریه اش گرفت. مرا بغل کرد و گفت خوش به حالت، ولی کاش من را تنها نمی‌گذاشتی. من به امید تو اینجا آمدم. اشکم درآمد، گفتم من فعلاً موقتاً می‌روم تهران تا .ترتیب فیلمم را بدهم، گفت: «می‌دونم که دیگه برنمی‌گردی…من بی تو اینجا دق می‌کنم»…گریه می‌کرد و من را بغل کرده بود و نمی‌گذاشت که بروم» (سفرنامه پاریس، مهرجویی در این کتاب از ساعدی به نام حامدی یاد می‌کند).

غلامحسین ساعدی شش ماه بعد از برگشت مهرجویی در همان روزهای شروع فیلمبرداری اجاره‌نشین‌ها چشم از دنیا بست.

عوامل شناخته شده و دوستان و همکاران قدیمی مهرجویی آماده همکاری با او می‌شوند. از میان همکاران قدیمی علی نصیریان بازی در نقشی را که بعدا ایرج راد آن را بازی کرد، نپذیرفت.

فیلمبرداری اجاره‌نشین‌ها به دلیلی ویژگی‌های خاص اجرایی فیلمنامه برای تخریب یک خانه با امکانات آن زمان سینمای ایران با مشکلات زیادی همراه بود. با این همه مهرجویی یکی از اعضای خانواده‌اش را پس از مدتها کنارش داشت.

فیلمبرداری اجاره‌نشین ها چند ماه به طول می‌انجامد. در یکی از روزها گوگوش که او هم آن روزها شرایط خاصی داشت سرصحنه رفت: «بعد از انقلاب خودم را سر فیلمبرداری اجاره نشین‌ها به کارگردانی داریوش مهرجویی رساندم. کلی با نادره حرف زدم، خاطرات مان را زنده کردیم،این آخرین باری بود که او را دیدم» ساخت موسیقی متن اجاره‌نشین‌ها هم به ناصر چشم آذر سپرده شد که او هم تازه از لس آنجلس به ایران بازگشته بود و تازه برای «تاراج» موسیقی نوشته بود.

مهرجویی پس از بازگشت از اظهارنظر رسانه‌ای خودداری کرد جز آنکه گفت قرار است اجاره نشین‌ها ابتدا نمایش داده شود و بعد مشکل حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق حل شود.

فیلمبرداری بهار ۶۵ به پایان رسید و برای نمایش در پنجمین جشنواره فیلم فجر آمده می‌شود. منوچهر عسگری نسب، عطالله مهاجرانی، محمد خزایی، منوچهر محمدی، محمدباقر کریمیان و محمد رخ صفت هیئت داوران این دوره جشنواره آن را در ۸ رشته نامزد می‌کنند اما از دادن جوایز اصلی به آن خودداری می‌کنند و تنها جایزه صدابرداری را می‌دهند. در میانه جشنواره نامه محسن مخملباف فیلمساز مهم آن زمان به مدیران سینمایی (انوار، بهشتی، حیدریان) می‌رسد که نشان از التهاب خاص پیرامون این فیلم دارد.

مهرجویی هم در تمام صحبت‌ها و گفت و گوهایش هرگونه تفاسیر تاویلی و نمادگونه از فیلم را رد کرد. اکران فیلم موفقیت آمیز است و تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۶۶ می‌شود. مسیر برای ادامه فعالیت مهرجویی هموار می‌شود.

اجاره نشین ها

نظر شما