به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، آرمان امامبخش گفت: «قبل از حضور در بهشت زهرا وقتی دنبال آقای اسماعیل شنگله میرفتم، به این فکر میکردم آقای کشاورز همیشه زودتر از موعد مشخص در قرار با دوستانشان حاضر و آماده قرار بودند. در یکی از قرارهایمان که ساعت یازده صبح بود؛ ساعت 10 رسیدم و خواستم غافلگیرش کنم اما وقتی داخل خانه رفتم، دیدم نزدیک به چهارده، پانزده نفر رفتگر در خانه نشستهاند و با آقای کشاورز گپ میزنند و عکس میگیرند. یکی از این دوستان لباسشان کمی کثیف بود و از ایشان خواستم به جای نشستن بر مبل سفید، روی یکی از صندلیها بنشیند ولی آقای کشاورز با حرکت چشم، مرا از این پیشنهاد منصرف کرد و بعد از رفتن این دوستان گفت چرا چنین پیشنهادی دادی چون لباس اینها به خاطر زبالههای ما کثیف میشود؟!»
او در ادامه متنی را که نلی، دختر کشاورز نوشته بود، برای تشکر از حاضران خواند: «پدر عزیز و هنرمند و مهربانم را از دست دادهام و این غمی سنگین است و تا آخر عمر با من خواهد بود اما همیاری و همدردی اقوام، هنرمندان، دوستان و بسیاری از مردم عزیز ایران یاریام کرد تا من این غم را بهتر تحمل کنم. میدانم جامعه هنر ایران قدر پدرم و تلاش او را برای توسعه فرهنگ و هنر میداند. بنابراین اینجا میخواهم از همه کسانی که یاد پدرم را گرامی داشتند و با حضور یا پیامهای محبت آمیزشان آن را نشان دادند، سپاسگزاری کنم و در ضمن اعلام کنم که به دلیل شیوع ویروس کرونا متاسفانه فعلا نخواهیم توانست مراسمی برای یادبود ایشان برگزار کنیم ولی در اولین زمان، مراسمی برای بزرگداشت ایشان با همراهی همه شما برپا خواهد شد.»
امام بخش در انتها قطعه شعری را که محمدعلی کشاورز برای درگذشت پدر خودش سروده بود، خواند:
«چو رفتی از برم، ای نازنین یارا خداحافظ خداحافظ
دو چششم گشت از دست غمت دریا خداحافظ خداحافظ
ترا من دوست دارم همچو جان اما
دگر راحت شدی از این مصیبتها خداحافظ خداحافظ
به یاد آن رخت در باغ با گل گفتگو دارم،
به هر جایی که باشی، شادیت را آرزو دارم، خداحافظ خداحافظ...»