به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ طی فقط چند هفته میتوانیم آتشی را که ویروس کرونا بیش از ششماه است در سراسر ایالات متحده به راه انداخته و همچنان عنانگیسخته به پیش میتازد، تقریباً متوقف کنیم. این کار مستلزم ایثار و قربانیکردن [برخی چیزها] خواهد بود ولی زندگی هزاران نفر را نجات میدهد.
به عقیدهی ما انتخابِ پیشِ رویمان روشن است: میتوانیم همچنان اجازه دهیم ویروس کرونا بهسرعت در سراسر کشور گسترش یابد یا آن که تا حداکثر شش هفته، ایالت به ایالت، محدودیتهای شدیدتری برای غلبه بر گسترش ویروس وضع کنیم تا [به نقطهی] روزانه کمتر از ۱ مبتلا بهازای هر ۱۰۰ هزار نفر برسیم.
در این نقطه است که قادر خواهیم بود از طریق اقدامات ضربتی در حوزهی بهداشت عمومیْ افزایش موارد جدید ابتلا را محدود کنیم، همانطور که سایر کشورها این کار را کردهاند. ولی عجالتاً تا آنجا راه زیادی در پیش داریم.
ضرورت این کار [=قرنطینهی مجدد] روشن است، چون ما کشوری هستیم که آنچه تا کنون انجام دادهایم مؤثر واقع نشده است. تا کنون حدود ۱۶۰ هزار نفر [به سبب کوویدـ۱۹] فوت شدهاند و در روزهای اخیر تقریباً هزار نفر در یک روز مُردهاند. برآورد شده که جمع بیکاران آمریکایی در حال رسیدن به مرز ۳۰ میلیون نفر است.
در ۳۰ ژوئن، زمانی که سازمان بهداشت جهانی در خصوص تأثیر کوویدـ۱۹ بر بهداشت عمومی وضعیت فوقالعاده اعلام کرد، در سراسر جهان ۹۴۳۹ مورد ابتلا گزارش شده بود که اغلب آن به چین تعلق داشت؛ در آن هنگام در ایالات متحده فقط شش مورد ابتلا ثبت شده بود.
ششماه بعد، در ۳۰ جولای، ۱۷ میلیون مورد ابتلا در سراسر جهان، از جمله ۶۷۶ هزار مورد مرگ، ثبت شده بود؛ ایالات متحده ۴ میلیون مورد ابتلا و ۱۵۵ هزار مورد مرگ داشت. بیش از یکسومِ تمام موارد ابتلای ایالات متحده در طول ماه جولای اتفاق افتاد.
در ششماههی پیشِ رو ممکن است وضع چنان پیشرود که آنچه تاکنون شاهد بودهایم همچون نوعی دستگرمی برای فاجعهیی بزرگتر بهنظربرسد. با شروع کار بسیاری از مدارس و دانشگاهها، بازگشایی بارها و رستورانها و آغاز [پاییز و زمستان] و گرمکردن فضاهای داخلی، شمار مبتلایان جدید بهسرعت افزایش خواهد یافت.
چرا واکنش ایالات متحده در برابر شیوع کوویدـ۱۹ قرین موفقیت نبود، خصوصاً در قیاس با نتایج موفقِ بسیاری از کشورها در آسیا، اروپا و حتی همسایهمان کانادا؟
خیلی ساده [به این دلیل] که قبل از آن که انتقال ویروس بهخوبی مهار شود، اقدامات محدودکنندهمان را متوقف کردیم. بسیاری از کشورها تا وقتی شمار موارد ابتلایشان فوقالعاده کاهش نیافت، دست از تلاش برنداشتندـــ حتی در جاهایی که شیوعهای گسترده [پیشتر] در ماههای مارس و آوریل رخ داده بود. وقتی، در پی اقدامات کنترلی، شمار موارد جدید ابتلا در آن مناطق به روزانه کمتر از ۱ مورد در هر ۱۰۰ هزار نفر رسید، [تازه در این زمان بود که] محدودکردن افزایش موارد جدید ابتلا ممکن شدــــ آن هم با مجموعهیی از اقدامات: تستگیری، ردیابی تماسهای مبتلایان، جداسازی مبتلایان و نظارت شدید بر تستهای مثبت.
از ۳۱ مارس به بعد، کمترین میانگین هفتگیِ شمار موارد ابتلا در ایالات متحده مربوط به ۲۸ ماه می است: با ۲۱ هزار مورد ابتلا یا ۶.۴ مبتلای جدید به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر. این میزان ۷ تا ۱۰ برابر بیشتر از میزان ابتلا در کشورهایی است که موارد جدید ابتلا را بهطرز موفقیتآمیزی مهار کردهاند. درحالیکه حالا بسیاری از کشورها صرفاً با فورانهای نسبتاً کوچک و عادی مواجهاند، شمار روزانهی بیماران جدیدشان نه دهها هزار که صدها (یا کمتر از هزار) نفر است و گسترش ویروس آنقدر اندک است که مقامات بهداشتیشان میتوانند آن را تا اندازهی زیادی مهار کنند.
در ایالات متحده، برعکس، بازگشاییها آنقدر زودهنگام بود که حالا روزانه شاهد تقریباً ۵۰ هزار مورد جدید ابتلا، و حتی بیشتر، هستیم.
درحالیکه در مناطقی نظیر آریزونا، کالیفرنیا، فلوریدا و تگزاس (که بیش از سایر جاها آسیب دیدند) موارد ابتلا به سبب وضع تمهیدات مبتنی بر فاصلهگیری فیزیکی در حال کاهش است، در برخی ایالتهای غرب میانه موارد ابتلا بهسرعت در حال افزایش است. در مینهسوتا بیشترین موارد هفتگی ابتلا (از آغاز پاندمی) را ثبت کردهایم.
در این سطح از موارد ابتلای کشوری (روزانه ۱۷ مورد جدید به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر) ما فاقد ابزارهای بهداشت عمومی برای مهار پاندمی هستیم. ظرفیت تستگیری ما در بسیاری از مناطق اشباع شده است و تأخیر در معلومشدننتیجهی تستها، ردگیری تماسهای مبتلایان و سایر تمهیدات برای مهار ویروس را تقریباً غیرممکن کرده است.
کاهش کوتاهمدت در موارد ابتلا در برخی ایالتها را نباید با کاهش بلندمدت خلط کنیم. این اشتباه را قبلاً مرتکب شدیم. برخی ادعا کردهاند که استفادهی گسترده از ماسک برای مهار پاندمی کفایت میکند، ولی بیایید با واقعیت روبهرو شویم: فرماندار کالیفرنیا، گاوین نیوسام، روز ۱۸ ژوئن دستوری برای ماسکزدن عمومی صادر کردــــ در آن روز ۳۷۰۰ مورد ابتلای جدید در این ایالت گزارش شده بود. در ۲۵ جولای، میانگین موارد هفتگی ابتلا ۱۰۲۳۱ نفر بود. ما، نگارندگان این مقاله، از این که همهی آمریکاییها ماسک بزنند حمایت میکنیم، ولی فرمان ماسکزدن و محدودیتهای نرم بر اجتماعات در فضاهای بسته در مکانهایی نظیر بارها و رستورانها برای مهار این پاندمی کافی نیست.
برای پایینآوردن موفقیتآمیزِ میزان موارد ابتلا به زیرِ روزانه کمتر از ۱ مورد به ازای هر صد هزار نفر، باید فرمان قرنطینهی همهی افراد، بهجز کارگران و کارکنان بخشهای حقیقتاً ضروری، صادر شود. منظور از قرنطینه آن است که مردم در خانه بمانند و فقط برای کارهای ضروری از منزل خارج شوند: خرید مواد غذایی و رفتن به مطب و داروخانه در عین ماسکزدن و شستن مکرر دستها. به گفتهی Economic Policy Institute در ایالات متحده ۳۹ درصد از کارگران جزو بخشهای ضروری دستهبندی میشوند. مشکلِ تعطیلیهای ماههای مارس تا می آن بود که در کل کشور بهشکل یکنواخت و دقیقی به اجرا در نیامد. مثلاً [مسئولان] مینهسوتا عقیده داشتند ۷۸ درصد از کارگران این ایالت جزو بخشهای ضروری هستند. برای آن که تعطیلیها مؤثر واقع شود باید حتیالامکان فراگیر و سفتوسخت باشند.
اگر مایل به انجام چنین اقداماتی نیستیم، قبل از این که واکسنی ساخته شود، شاید با میلیونها مورد ابتلا و هزاران مورد مرگ دیگر مواجه شویم. افزون بر این، بهبود اقتصاد بسیار کُندتر خواهد بودـــ همراه با ناکامیهای تجاری و بیکاریِ بهمراتب بیشتر در یک یا دو سالِ آینده. این مسیر ویروس است که نهایتاً مسیر اقتصاد را تعیین خواهد کرد. تا ویروس را مهار نکنیم خبری از بهبود اقتصادی سریع نخواهد بود.
اگر ضربتی دست به کار شویم، همچون کشورهای موفق [در مهار ویروس]، قابلیت تستگیری و ردگیری [تماسهای مبتلایان] که پیش از این ایجاد شده است کمک خواهد کرد تا اقتصادمان بازگشایی شود، بچههایمان به مدارس برگردند و رأیدهی حضوریِ شهروندان در ماه نوامبر ممکن شود. همهی اینها به بهبود سریعتر اقتصاد منتهی خواهد شد و بیکاران را به سرِ کار برمیگردانَد.
ما خوب میدانیم که یک قرنطینهی سختگیرانه پیامدهای بهداشتی جدییی برای بیمارانی خواهد داشت که به مراقبتهای معمول دسترسی نخواهند داشت. ولی در طول ششماه گذشته، متخصصان پزشکی نحوهی حفاظت از بیماران و کارکنان درمانی در برابر گسترش ویروس را یاد گرفتهاند؛ بنابراین قاعدتاً باید بتوانیم دسترسی به مراقبتهای پزشکی معمول را در طول دوران جدید قرنیطنه تداوم بخشیم.
این پاندمی عمیقاً غیرعادلانه است. میلیونها تن از کارگران خدماتی کمدرآمدِ خط مقدم کارشان را از دست دادهاند یا در موقعیت خطرناکی قرار گرفتهاند، درحالیکه کارگران پردرآمد یقهسفید جان به در بردهاند. ولی قضیه حتی از این هم ناعادلانهتر است؛ کسانی از ما که کارشان را حفظ کردهاند حالا عملاً پول بیشتری پسانداز میکنند، چون به رستوران و سینما یا به تعطیلات نمیرویم. برخلاف رکودهای گذشته میزان پساندازهای شخصی بهشکل قابلملاحظهیی افزایش یافته است: از ۸ درصد (در ماه ژانویه) به ۲۰ درصد.
به علت آن که بیشتر پسانداز میکنیم، منابع بیشتری برای حمایت از آنهایی که [به سبب رکود ناشی از کرونا] اخراج شدهاند داریم. معمولاً وقتی دولتها به کسری بودجه برمیخورند، برای گرفتن وام باید به سرمایهگذارهای خارجی تکیه کنند، چون مردم برای جبران کسری بودجه بهاندازهی کافی پسانداز نمیکنند. ولی ما [کسانی که کارمان را از دست ندادهایم] میتوانیم منابع مالیِ [مورد نیاز برای پوشش] کسری بودجهی اضافهی ناشی از هزینههای کوویدـ۱۹ را با پساندازهای خانگیمان تأمین کنیم. این پساندازها نهایتاً به شکل تأمین مالیِ سرمایهگذاری در اقتصاد درمیآید. نگرانیهای سنتی دربارهی ایجاد بدهیهای خیلی زیاد برای دولتها در موقعیت کنونی معنی ندارد. برای یک کشور تأمین کسری بودجه از طریق داخل بسیار سریعتر از تأمین آن از طریق خارجی خواهد بود.
کنگره در حمایت از افرادی که به سبب کوویدـ۱۹ کارشان را از دست دادهاند باید ضربتی عمل کند. این نه تنها کار صحیحی است بلکه برای بازسازی اقتصادمان هم حیاتی است. اگر مردم قادر به پرداخت قبوضشان نباشند، این کار لرزه در سراسر اقتصاد خواهد انداخت و موجب وخیمترشدن رکود میشود و موجی از ورشکستگیها به بار خواهد آورد و بازسازی ملی را هم بسیار کنُدتر میکند.
بین بهداشت و اقتصاد هیچ مصالحهیی وجود ندارد. هر دو نیازمند مهار ضربتیِ ویروساند. تاریخ ما را به سختی داوری خواهد کرد اگر که این بار هم این فرصت برای حفظ زندگی مردم و اقتصاد را، برای حل این مشکل را، از دست دهیم.