تفسیر دعای روز بیست و یکم ماه رمضان

|
۱۴۰۰/۰۲/۱۴
|
۰۴:۲۰:۴۹
| کد خبر: ۱۱۷۴۲۳۷
تفسیر دعای روز بیست و یکم ماه رمضان
در دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان آمده است: «همان‌طور که دکتر صلاح مریض را هر چه باشد، می‌داند، خدای تبارک و تعالی هم هر چه صلاح ما باشد را می‌دهد. به یکی کمتر و به یکی بیشتر می‌دهد و ما نباید اعتراضی کنیم. اگر این روحیه را پیدا کردیم که هر چه خدا به ما دهد به همان راضی باشیم، خدا هم از ما راضی می‌شود؛ اما اگر در دلمان شکایت داشته باشیم که خدا به ما کم داده، به این معنی است که خدا هم از ما راضی نیست. »

به گزارش خبرگزاری برنا؛ شرح دعای روز بیست و یکم  ماه مبارک رمضان به شرح ذیل است :

بسم الله الرحمن الرحیم

«اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الی مَرْضاتِکَ دلیلاً ولا تَجْعَل للشّیطان فیهِ علی سَبیلاً واجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً ومَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین»

«خدایا قرار بده برایم در آن به سوی خوشنودی‌هایت راهنمایی و قرار مده شیطان را در آن بر من راهی و قرار بده بهشت را برایم منزل وآسایـشگاه، ای برآورنده حاجت‌های جویندگان. »

دعای روز بیست و یکم

مضمون این دعا همان چیزهایى است که در خطبه‌معروف حضرت رسول – صلى‌الله علیه و آله و سلم – که‌در آخر ماه شعبان انشا فرمودند، به آن اشاره شده‌است. خطبه مزبور خطبه مفصلى است و معمولاً همه‌گویندگان در ماه رمضان به آن اشاره مى‌کنند. من هم‌شاید در یکى از دعاها اشاره کرده باشم. پس از این که‌حضرت رسول – صلى‌الله علیه و آله و سلم – در ضمن‌آن خطبه، فضیلت‌هاى ماه رمضان را بر مى‌شمارد، ازجمله این که ماه رمضان چه ماهى است، چگونه درهاى‌رحمت الهى در این ماه باز است، خداوند چقدر بندگان‌را در این ماه مى‌آمرزد، ثواب یک رکعت نمازش مطابق‌هفتاد رکعت است، کسى که یک آیه قرآن تلاوت بکند،چه پاداشى براى او است، نفس کشیدن شما در این ماه‌به منزله تسبیح است و خواب شما در ماه رمضان‌عبادت است، این قدر برکت دارد، پس از این که این‌هارا مى‌گوید، در آخر مى‌فرماید:

«یاایها الناس ان ابواب الجنان فى‌هذا الشهر مفتحةعلیکم فاسئلوها ان لایغلقها علیکم»۱

خلاصه در این خطبه حضرت مى‌فرماید: «اى مردم!در این ماه، درهاى بهشت به روى شما باز است، پس‌بروید در خانه خدا و التماس کنید و مسألت کنید که خدا درهاى بهشت را بر روى شما نبندد» و سپس مى‌فرمایدکه: «اى مردم! در این ماه، درهاى جهنم به روى شمابسته است. بروید در خانه خدا و درخواست بکنید که‌این درها را بر روى شما باز نگرداند.» این همان چیزى‌است که حضرت رسول(ص) فرموده است که برویدمسألت و درخواست بکنید. در این دعا داریم این‌درخواست و سؤال را مى‌کنیم و مى‌گوییم:

خدایا! درهاى بهشت که در این ماه به روى ما باز است،آن درها را نبند و درهاى جهنم را که در این ماه بسته‌است، بر روى ما باز مکن. در همان روایت بازمى‌فرماید: در این ماه که شیاطین در غل و زنجیرند، ازخدا بخواهید که غل و زنجیرها را از آن‌ها برندارد.

جایگاه بهشت و جهنم

مسأله بر سر این است که منظور از این که درِ بهشت بازاست و در جهنم بسته است، چیست؟ و این که‌فرموده‌اند از خدا بخواهید که در بهشت را که باز است،نبندد و در جهنم را که بسته است، باز نکند، چه مفهومى‌را مى‌رساند؟ آیا واقعاً جهنم جایى مخصوص است که‌خداوند در این ماه درهاى آن را بسته است و ما بگوییم‌باز نکن و او هم باز نکند، یا این که بهشت جایگاهى‌خاص است که ما بگوییم خدایا! در بهشت را نبند و اوهم در بهشت را نبندد؟ یا این که مطلب چیز دیگرى‌است.

اعضا و جوارح ما، درهاى بهشت یا جهنم

درهاى بهشت و جهنم کنایه است. جهنم و بهشت دروجود خودِ ما نهفته است. یعنى ما هستیم که مى‌توانیم‌درِ بهشت را به روى خودمان باز کنیم و یا درِ جهنم را به‌روى خودمان ببندیم یا به عکس، ماییم که مى‌توانیم درِبهشت را که به روى‌مان باز است، کارى بکنیم که به‌روى ما بسته بشود یا درِ جهنم را که بر روى ما بسته‌است، کارى کنیم که باز شود. دست و چشم و پا و گوش،قلب و همه اعضا و جوارح ممکن است براى ما، درهاى‌جهنم باشند. همچنان که ممکن است همین‌ها درهاى‌بهشت باشند. چشم‌تان را اگر متوجه به نامحرمى بکنى،اگر به جایى که نباید نگاه بکنى، مثلاً به منظره حرامى نگاه‌بکنى، این چشم شما حالا براى شما در جهنم شده است.یعنى از راه این چشم به جهنم مى‌روید. اما اگر با این‌چشم به روى خطّ قرآن نگاه بکنى، به صورت عالم نگاه‌بکنى، به چیزهایى که شما را به یاد خدا بیاورد نظر بکنى،همین چشم شما، درى شده است براى شما به روى‌بهشت و هکذا گوش و قلب شما.

اگر خداى ناکرده افکار شیطانى در دلتان بپرورانید واندیشه‌هاى شیطانى بکنید، قلب شما براى‌تان در جهنم‌شده است و اگر در دل‌تان افکار خوب و صالح داشته‌باشید و نقشه‌هایى بکشید براى این که به صلاح‌مسلمانان و به صلاح جامعه باشد، با این امر درِ بهشت‌به روى شما باز شده است. پس پیغمبر خدا(ص) که‌مى‌فرماید: «در این ماه درهاى جهنم بسته شده است»به این معنا است.

مراد از غل و زنجیر

در حالت روزه تا اندازه‌اى جلوى هواى نفس شما گرفته‌است و همین گرفته شدن جلوى هواهاى نفسانى‌معنایش این است که درِ جهنم بسته شده است یاشیاطین در این ماه در غل و زنجیرند. چون شیطان ازراه هواهاى نفسانى ما، از راه اعضا و جوارح ما واردمى‌شود و ما را به دوزخ مى‌کشاند. وقتى که ما در این ماه‌اعضا و جوارح‌مان را از وساوس شیطانى حفظ کنیم و به‌دنبال هواى نفس نرویم، معنایش این است که شیطان‌هادر غل و زنجیرند. بله! خدا واقعاً همیشه در بهشتش رابه روى همه باز گذاشته است، در جهنمش هم بسته‌است. خدا نمى‌خواهد کسى را به جهنم ببرد، خود بندگان‌هستند که به این راه مى‌روند. البته «آن که مى‌سوزد،خودش آتش ز دنیا مى‌برد» ما که دعا مى‌کنیم، بایددرصدد هم باشیم و متوجه باشیم که توفیق عبادت را ازخدا بخواهیم. ولى تلاش و کوشش هم باید بکنیم.

در ماه رمضان خدا درهاى بهشت را به روى ما باز کرده‌است؛ این که ما را به قرائت قرآن ترغیب کرده است،این در بهشت است که خدا به روى ما باز کرده است.،این که توفیق برخوردارى از شب‌هاى قدر را به ما داده،در بهشت را به روى ما بازکرده است. مهم این است که‌باید به سوى این درها برویم، باید اعمالى را که شب قدردارد، انجام بدهیم و عبادات را از روى اخلاص انجام‌بدهیم، از روى اخلاص روزه بگیریم، از روى اخلاص‌قرآن بخوانیم، از روى اخلاص شب‌هاى قدر را احیابداریم،کارهایى را که نباید بکنیم در ماه رمضان نکنیم،دروغ نگوییم، غیبت نکنیم، تهمت نزنیم، به ارحام‌وهمسایگانمان خوبى بکنیم، حق حقداران را پس بدهیم؛اینها درهاى بهشتى است که خداوند متعال در ماه‌رمضان به روى ما باز کرده است. حالا باید خودمان‌سعى نماییم که این کارها را بکنیم و از خدا هم بخواهیم‌که این درها را به روى ما نبندد؛ یعنى به ما توفیق بدهدکه در این راه برویم.

آدم روزه‌دار چیزهایى را که حرام شده است،نمى‌تواند بخورد؛ حرفى که حرام باشد (مانند دروغ‌نسبت دادن به خدا و معصومین علیهما السلام)نمى‌تواند بزند. این درهاى جهنمى است که خدا بسته‌است. باز کردن آن به این است که در روزى از روزهاى‌رمضان، زبان شروع کند به افترا و غیبت کردن، این درجهنم را براى خود باز کردن است. پس سعى کن که‌غیبت نکنى، تهمت نزنى، دروغ نگویى، معصیت نکنى واز خدا هم بخواهى که در جهنم را به رویت ببندد وبى‌گمان خدا در جهنم را به رویت مى‌بندد و در بهشت رابه رویت باز مى‌کند. در جمله مهم دیگرى که در این‌دعا آمده است، مى‌فرماید: مرا توفیق بده در این روزبراى تلاوت قرآن.

خواص و مراتب تلاوت قرآن

تلاوت قرآن به ویژه در ماه رمضان، خصوصیتى‌دارد. چون رمضان ماه نزول قرآن است و قرآن که‌عظمتش از همه چیز بالاتر است، تلاوتش مراتبى دارد.تلاوت با تأمل، تلاوت با تدبر و تلاوت همراه با توجه به‌خدا. ممکن است دو نفر تلاوت قرآن بکنند، اما چه بسا استفاده‌اى که یکى از آنها از قرآن کرده با بهره‌اى که‌دیگرى برده است زمین تا آسمان فرق داشته باشد، اگرچه تلاوت قرآن به هرگونه که باشد، خودش ثواب داردو روز قیامت هم از طرف خداوند خطاب مى‌شود: «اقرءوارق» یعنى این که قرآن بخوان و بالا برو. نتیجه این که‌بالا رفتن در درجات بهشت وابسته به مقدار قرائت‌قرآن است. البته قرائت قرآن توأم با عمل به قرآن این‌است که توفیق قرائت قرآن را هم در این ماه‌مى‌خواهیم. در آخر این دعا مى‌فرماید: «یا منزل‌السکینة فى قلوب المؤمنین» یعنى اى آرام بخش دل‌مؤمنین، این اشاره به آیه شریفه‌اى در سوره فتح است‌که خداوند متعال در آنجا مى‌فرماید:

«هو الذى انزل السکینة فى قلوب المؤمنین»۲

خداست که آرامش را در قلوب و دل‌هاى مؤمنان‌قرار مى‌دهد. «سکینه» یعنى وقار و آرامش و پابرجا وثابت قدم بودن، یعنى خدا به دل‌هاى انسان‌هاى باایمان، آرامش و وقار بخشیده است. در این جا ازخداوند مسألت داریم که به حق این صفت کریمه‌اش که‌فرو فرستادن وقار و آرامش است، آن حاجات ما رابرآورده سازد.

پی‌نویس‌ها:

۱- خطبه مبارکه شعبانیه حضرت رسول در استقبال‌از ماه مبارک رمضان

۲- سوره مبارکه فتح، آیه‌ ۴

در دعاى روز بیست و یکم از خدا درخواست‌مى‌کنیم که راه و راهنمایى براى من معین کن تا به‌مرضات تو برسم.

رضاى خدا به معناى خشنودى خدا است. در این‌بند از دعا مى‌گوییم خدایا! آن راهى و آن راهنمایى را که‌ما را به سرمنزل خشنودى تو برساند در پیش روى ماقرار بده؛ قرآن کریم راه به سوى مرضات خدا را معین‌فرموده است؛ این که انسان چه راهى را برود، موجب‌خشنودى خداست و به چه راهى برود موجب‌ناخشنودى خداست. خداوند در این آیه شریفه‌مى‌فرماید: «ان تکفروا فان الله غنى عنکم»

اى بندگان! شما اگر کفران نعمت خدا کنید، یعنى،شکر و اطاعت خدا نکنید، خدا غنى و بى‌نیاز از شما وعبادات شما است. یعنى با کفران شما نقصى بر خدا واردنمى‌آید. ولى چیزى که هست کفر ورزیدن براى خودشما پسندیده نیست. به عبارتى، اگر بنده‌اى کفران نعمت‌بکند، به خودش ضرر و صدمه زده است و هرگز نقصى‌العیاذ بالله بر خدا وارد نیاورده است که خدا بگوید چرااز من اطاعت نکردى؟ معمولا خشنودى مازمانى است‌که کسى نفعى به ما برساند و اگر به جاى نفع، ضرر به مابرساند، ناخشنود مى‌شویم. ولى خشنودى خدا براى خودماست؛ چنان که فرموده است: اگر شما کافر بشوید به‌ضرر خودتان اقدام کرده‌اید و در ادامه آیه شریفه‌مى‌فرماید: «وان تشکروا یرضه لکم»۲ و اگر شما شکرگزارى بکنید، خدا این شکر را مى‌پسندد و به نفع‌شماست؛ یعنى این شکر براى خود شماست وخدا که ازشکر شما راضى مى‌شود و آن را مى‌پسندد، نه این که‌براى خودش، بلکه شکر شما را براى نفع شما مى‌پسندد.بنابراین معلوم شد که شکر خدا موجب تحصیل رضاى‌خداست.

خداوند سبحان راه را معین کرده است؛ اگرمى‌خواهیم خدا ازما راضى و خشنود باشد باید خدا رااطاعت بکنیم و این اطاعت به نفع خود ما تمام مى‌شود.بنابر این راه شکر خدا، اطاعت خداست واین راه، راهى‌است که شیطان مخالف آن است، یعنى شیطان ما را به‌راه کفران نعمت مى‌کشاند وخدا ما را به سوى طاعت وشکر خودش مى‌خواند در قسمت بعدى دعا مى‌گوییم:

«ولا تجعل للشیطان فیه على سبیلا» (و براى شیطان‌تسلطى نسبت به من قرار نده.) طورى نباشد که شیطان‌بر من تسلط پیدا بکند و مرا به سوى راهى بخواند که‌برخلاف رضاى تو و موجب ناخشنودى توست. نتیجه‌این دعا این مى‌شود که ما آرزو داریم به بهشت برویم.براى اینکه اگر ما رضا و خشنودى خدا را تحصیل کردیم،یعنى کارى کردیم که خدا از ما خشنود باشد و از خداخواستیم که شیطان را بر ما مسلط نکند و شیطان هم برما مسلط نباشد، نتیجه‌اش این است که به بهشت‌مى‌رویم. مطمئنا در صورتى‌که رضا و خشنودى خدا راتحصیل کنیم و به حرف و اغواى شیطان گوش ندهیم،نتیجه‌اش این مى‌شود که در آخرت به بهشت برویم. لذادر بند بعدى دعا مى‌خوانیم: «واجعل الجنه لى منزلاومقیلا» (وقرار بده براى من بهشت را منزل و محل‌استراحت) این نتیجه دعاهاى قبلى است.

برترین منازل

منزل، مقیل، مسکن و مأوى، همگى یک معنا دارند،هر چند هر کدام از این‌ها داراى اعتبارات مختلفى است.منزل یعنى محل نزول، به اعتبار این که در جایى وارد مى‌شویم به آن منزل مى‌گوییم و به اعتبار این که درجایى سکنى مى‌گزینیم، آن جا مسکن ماست و به آن‌مسکن مى‌گوییم. به اعتبار این که این جا را پناه خود قرارمى‌دهیم، مى‌گوییم مأوى و به اعتبار این که در این جااستراحت مى‌کنیم، آن رامقیل مى‌گوییم. پس «مقیل»یعنى جاى استراحت. این است که مى‌گوییم: خدایابهشت را منزلگاه ما قرار بده، منزل ما ومحل استراحت‌ما قرار بده.

در پایان این دعا با تمسک و توسل به صفتى دیگر ازصفات حق تعالى مى‌گوییم: «یا قاضى حوائح الطالبین»اى کسى که حاجت حاجتمندان را ادا مى‌کنى و اى‌برآورنده حاجات طلب‌کنندگان، همه حوائجى را که‌برشمردیم برآورده ساز٫

 

نظر شما