«جواد انصافی» حدودا در سال 1353 با دعوت از چندین بازیگر شروع به تشکیل گروه تئاتری کرد، تئاتر عبدلی و اوستا دقیقا از همین سال شروع شد.
او در سال 1363 با کارگردانی و بازیگری مجموعهای بنام حسامالدوله در تلویزیون و شبکه یک شروع به فعالیت کرد و در سال 1368 با مجموعه اوستا و عبدلی با بازی «امیر پارسی» در نقش اوستا و خودش در نقش عبدلی به شدت به محبوبیت و شهرت رسید که تا الان ادامه دارد.
گفتوگوی خبرنگار برنا را در روز تقدیر از سعدی افشار در تالار سنگلج و پارک شهر از نظر میگذرانید؛
با توجه به این که سالها در حوزه نمایشهای آئینی سابقه اجرا و دستی بر قلم دارید نظرتان درباره مرحوم سعدی افشار چیست؟
او یکی از پیشکسوتان نسل گذشته ما در سیاه بازی بودند که بسیار توانمند بودند مخصوصا در بدیهه سرایی که خب سالیان سال کار نمایش کرده بودند.به گفته خود سعدی افشار او تقریباً الگو برداری از مهدی مصری میکرد.
از گذشته دور مهدی مصری، ذبیحالله ماهری، سیدحسین یوسفی، مصطفی و رضا عربزاده و سعدی افشار آخرین نسلی بودند که نمایش ملی مان را به خوبی حفظ کرده بودند.
در حال حاضر سه نسل فعال در این حوزه داریم که خوشبختانه سعدی افشار برای آنها الگو بوده، تمام کارهای سعدی افشار را دیدهاند و به طور غیر مستقیم از آن آموخته و یاد گرفتند و یادشان گرامی باد.
نظرتان درباره حوزه نمایش های آئینی و سنتی که سعدی افشار یکی از سردمداراش بود چیست؟
من معتقد بر این هستم که نمایش های سنتی و تخت حوضی و سیاه بازی، نمایش های ملی ما هستند ولی متأسفانه مسؤلین ما به این مسئله خیلی اهمیت نمیدهند اما اگر توجه کنید در تمام کشور ها نمایش های ملی شان خیلی برایشان ارزشمند است و سالنهای خاصی برای این چنین نمایش ها دارند. اما در اینجا ما یک سالن اختصاصی که برای نمایشهای آئینیمان باشد نداریم.
سالهای سال است که خودم، فتحعلی بیگی، محمدحسین ناصر بخت پیگیر هستیم که جایی را تعیین کنند و یا حتی کلی ساختمان قدیمی داریم که میتوان آن را اختصاص داد برای چنین نمایش هایی که یک سالن نمایش اصلی داشته باشد و یک سالن کوچک تر برای نقالی و خیمه شب بازی در کنار این ها یک رستوران سنتی داشته باشد که اگر توریست هایی که به ایران میآیند خواستند نمایش های ایرانی را ببینند یک مکان مشخص و کاملا سنتی ایرانی داشته باشیم که هم نمایش ایرانی بتوانند ببینند و هم غذای سنتی بتوانند بخورند.
در این زمینه چقدر پژوهش انجام شده است؟
خیلی کم اما من به دلیل پژوهش هایی که انجام می دادم به کشور های مختلفی سفر کردم و حتی در کشور تایلند هم چنین سالن هایی نه تنها در پایتختش بلکه در شهر های دیگرش هم داشتند، در هندوستان، تاج محل که با پیشرفته ترین امکانات میتوانستیم نمایشهای آئینی و سنتی هند را به زبان فارسی ببینیم و متوجه شویم که چه میگویند و اینها تماماً نشان از این دارد که در تمام کشورها به این نوع نمایشهای ملی شان چقدر ارج و اهمیت میدهند.
چه توصیهای برای نسل جوانی که نمایش های آیینی و ملی کشورمان را انجام میدهند دارید تا این نمایش ها زنده بماند؟
توصیهی بنده این است که در درجه اول کار های پژوهشی انجام بدهند چون حوزه پژوهشی مان هم در این مورد بسیار ضعیف است و کتاب هایی زیادی در این حوزه نداریم و اولین کتابی هم که چاپ شد «سیاه بازی از نگاه یک سیاه باز» برای خودم بود.
چه سالی این کتاب منتشر شد؟
۲۵ سال پیش چاپ شد و بعد از آن چند کتاب دیگر هم در این حوزه نوشته و چاپ شد اما هنوز در دانشگاههایمان چند واحد برای نمایش های ایرانی و سیاه بازی نداریم و تنها توصیه ام برای کسانی که میخواهند کارهای آیینی و سنتی انجام بدهند این است که حداقل در جشنواره ها حضور پیدا کنند و به دیدن نمایش ها بشینند و در حوزه پژوهشی تلاش کنند تا کارهای خاص انجام بدهند البته خوشبختانه کارهایی را دیدم که دوستان برای پایان نامه هایشان انجام میدادند و خوب بوده است اما باید این چنین کارها را انجام بدهند تجربه کنند تا نمایش های ملی مان زنده بماند.