رویا غفاری، فیلمنامه‌نویس در گفت‌وگو با برنا

نویسنده باید حتما در وهله اول ایده و طرحش را ثبت کند!

|
۱۴۰۰/۱۰/۲۹
|
۰۵:۰۳:۰۰
| کد خبر: ۱۲۶۱۳۱۶
نویسنده باید حتما در وهله اول ایده و طرحش را ثبت کند!
بحث اقتباس، برداشت آزاد و کپی برداری موضوعی است که همیشه دیگر آثار را به حاشیه می‌برد و همیشه افراد مختلف ادعاهایی در این خصوص می‌کنند. برداشت آزاد، اقتباس و کپی برداری چه تفاوتی با هم دارد؟ این موضوع را با نویسندگان و کارشناسان به‌طور اختصاصی بررسی کردیم که یکی از این گفت‌وگوها در ذیل آمده است.

رویا غفاری، نویسنده سینما و تلویزیون که در کارنامه هنری‌اش سریال یادآوری و... را دارد، در پاسخ به این پرسش که اقتباس، کپی‌برداری و برداشت آزاد در نگارش فیلمنامه چه تفاوتی باهم دارند؟ به خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا گفت: این مسئله دو مدل مشخص دارد؛ یک کپی نعل به نعل است که یعنی شما رمانی را می‌خوانید و آن رمان را برای فیلم آماده می‌کنید و در واقع قالب و مدیوم آن را تغییر می‌دهید و به قالب فیلم‌نامه تبدلیش می‌کنید. برداشت آزاد هم یعنی فیلم‌نامه را می‌خوانیم و داستان را حفظ می‌کنیم ولی می‌توان شخصیت‌ها را تغییر داد، بعضا می‌توان نقشی را پر رنگ کرد و یا بر عکس. این دو شکل مشخص است ولی وقتی وارد مضامین مستند می‌شویم به‌طور مثال یک خبر در روزنامه می‌خوانیم، اینجا دیگر دست نویسنده باز است و بستگی دارد نویسنده چقدر خود را به وفاداری از اثری که مورد اقتباس قرار گرفته ملزم بداند.

غفاری در رابطه با این سوال که آیا در زمینه کپی برداری قانونی هم وجود دارد؟ گفت: زمانی که طرح و ایده در بانک فیلم‌نامه ثبت نشود مشکلاتی به وجود می‌آید و بارها هم این مسائل پیش آمده که شخصی ایده‌ای داشته و به صورت شفاهی در جمعی دوستانه مطرح کرده و این ایده پخش شده و در نهایت شما نمی‌توانید ثابت کنید ایده متعلق به شماست مگر اینکه ثبت شده باشد. البته در این صورت هم باز این احتمال وجود دارد که ایده برداشته و استفاده شود اما حداقل راهی برای پیگیری قانونی دارید.  همیشه باید قبل از اینکه کسی کار شما را بخواند آن را ثبت کنید تا بعد بتوانید روی آن ادعایی داشته باشید.

این فیلم‌نامه‌نویس در خصوص این سوال که آیا کپی برداری به لحاظ هنری کار اشتباهی است؟ اظهار داشت: اینکه از آثار دیگران الهام می‌گیریم اتفاقی طبیعی است. ممکن است در یک گالری یک تابلوی نقاشی ببینید و از آن الهام بگیرید و در کار خود ارجاع بدهید. در آثار سینمایی هم می‌بینیم به طور مستقیم در قاب‌بندی‌های خود به برخی آثار نقاشی ارجاع داده می‌شود. بخشی از این ماجرا طبیعی است و حتی ممکن است ناخودآگاه اتفاق بیفتد اما اگر آگاهانه اتفاق می‌افتد از نظر اخلاق حرفه‌ای ایجاب می‌کند از کسی که ایده اصلی از او است اجازه بگیریم. یا نام او در تیتراژ بیاید، نباید اگر چیزی را از کسی یا جایی الهام گرفته‌ایم واهمه داشته باشیم که از آن اسم ببریم. در تاریخ هنر همیشه این مسئله وجود داشته و هنرمندان از آثار هم الهام گرفتند، این مسئله که هنرمند آن را پنهان می‌کند از نظر اخلاقی کار خوبی نیست.

این نویسنده در جواب این سوال که در بحث اقتباس به عنوان یک اتفاق ادبی و هنری کار نویسنده سخت‌تر است یا اگر سوژه و قصه مختص به خودش باشد؟ گفت: اینکه سوژه و قصه مختص به خود شخص باشد سخت‌تر است چون وقتی ایده‌ای را از ابتدا شروع می‌کنید انگار از تاریکی مطلق آغاز کرده‌اید و آن چیزی را که وجود ندارد باید ریزه ریزه خود نویسنده به وجود بیاورد، طبیعتا این کار بیشتری می‌برد. البته من به این مسائل به صورت خط کشی شده نگاه نمی‌کنم چون گاهی کسی ایده‌ای چند خطی دارد ولی خود او قدرت پردازش این ایده را ندارد و این پردازش مهم است، به طور مثال شاید من ایده نقاشی داشته باشم ولی فقط یک نقاش می‌تواند این ایده را روی بوم‌ پیاده کند. در مورد متن هم همین‌طور است گاهی ایده‌ای یک خطی است و کسی که به ایده می‌پردازد نمی‌تواند به آن عمق و جزئیات بدهد و نمی‌تواند آن را به داستان بلندی تبدیل کند.

انتهای پیام//

نظر شما