به گزارش برنا از خراسان جنوبی، محمدرضا مقدسی در مورد قدرت جادویی نوشتن و تاب آوری بیان کرد: از قدرت قلم در توسعه توانایی و تاب آوری برای موفقیت و نیکزیستی باید بهره مند بود
تحقیقات جیمز که بیشتر بر روی ارتباط میان زبان و بهبودی پس از حادثه انجام شده است نشان داده است که نوشتنِ حادثه ای که برای فرد بار احساسی سنگینی داشته است میتواند سیستم ایمنی او را قوی کند و به فرد قدرت ببخشد.
شرح حادثه به صورت نوشتاری و توصیف کامل آن، فشارها را کم میکند و در نتیجه فرد سریعتر به بهبودی میرسد. اگر افراد زمانی که تحت فشار هستند سعی کنند وقایع را بنویسند میتوانند خود را در برابر ابتلا به اختلالات روانتنی محافظت کنند، همچنین افرادی که در مورد سختی هایی که در زندگی دارند مینویسند، کمتر به خدمات درمانی نیاز پیدا میکنند.
نکته بسیار مهمی که باید در نوشتن وقایع در ذهن داشته باشیم این است که فرد بتواند احساسی که راجع به آن واقعه دارد را بنویسد و فقط داستان را تعریف نکند.
نویسندگان معمولا این موضوع را تجربه کرده اند و میگویند نوشتن راجع به اتفاق بزرگ زندگی شان تجربه ای رهایی بخش بوده است و پس از تمام شدن کار نوشتن، حالشان بسیار بهتر شده است.
حس رهایی بخشی که فرد تجربه میکند تنها بر اثر تغییراتی که در سیستم ایمنی اتفاق میافتند نیست، بلکه طبق نظر پنبیکر، نوشتن علاوه بر تغییر سیستم ایمنی میتواند به پردازش شناختی نیز کمک کند. نوشتن کمک میکند که فرد قادر شود خاطرهی دردناک خود را از شکل احساس به شکل کلام تبدیل کند.
در همین رابطه، مطالعه ای بر روی گروهی از افرادی که به تازگی شغل خود را از دست داده بودند انجام شد و از این افراد خواسته شد که احساسات و افکارشان را راجع به بیکار شدنشان بنویسند.
نتایج نشان داد که گروهی که احساسات خود را نوشته بودند نسبت به گروه شاهد که این کار را نکرده بودند در یافتن شغل جدید بسیار موفق تر عمل کردند و این تفاوت در حدی بود که گروه شاهد نسبت به شرکت در این مطالعه ابراز نارضایتی کردند.
نکته اینجاست که نوشتن باعث نشده بود که افراد گروه تجربی بیشتر به دنبال شغل بگردند و در نتیجه سریعتر شغل پیدا کنند، بلکه نوشتن سبب شده بود که مدل تفکر این افراد نسبت به وضعیتی که در آن قرار داشتند عوض شود و روایت جدیدی برای خود ایجاد کنند که به آنها کمک میکرد به روش متفاوتی به دنبال شغل بگردند.
جنیفر پالس (Jennifer Pals ) محققی است که بر روی نوشتن به عنوان یک روش درمانی تحقیق میکند.
جنیفر معتقد است که بهبودی از طریق نوشتن یک فرآیند سه مرحله ای است.
در مرحله اول، نوشتن ابزاری است که از طریق آن فرد میتواند تاثیری که واقعه ای بر روی او گذاشته است را قبول کند.
در مرحله دوم، فرد میتواند از طریق نوشتن، روایتی را که برای خود ساخته مشاهده کند و زمانی که این اتفاق افتاد
مرحله سوم که عوض شدن روایت است رخ میدهد. باید بدانیم که کوچ ها ( رهیاران ) در تمامی این مراحل دخیل هستند.
نوشتن در لحظه
مطالعه دیگری که ارزش نوشتن را نشان میدهد توسط جاشوآ اسمیت ( Jashua Smyth ) انجام شده است. در متاآنالیزی که جاشوآ انجام داد مشخص شد که نوشتن زمانی تاثیرگذار است که فرد راجع به واقعه ای که هماکنون در حال وقوع است بنویسد و نه اتفاقی که در زمان گذشته رخ داده است،
و نکته مهم دیگر این است که نوشتن را تا زمانی که رویداد هنوز پایان نیافته ادامه دهد. نوشتن راجع به واقعه ای که پایان یافته خیلی تاثیرگذار نیست زیرا آن واقعه دیگر پایان یافته و فرد پایانش را میداند و در واقع قبلا روایت آن را نوشته است. دقیقا به همین دلیل است که زندگینامه هایی که توسط خود افراد نوشته میشوند کاملا صحت ندارند.
انتهای پیام