
به گزارش خبرنگار خبرگزاری برنا، یکی از چالشهای اصلی در حوزه انرژی ناترازی مصرف و تولید انرژی در کشور است. به صورتی که بر اساس آمار موجود مصرف کشور از تولید پیشی گرفته و در چند سال آینده، کشور مجبور به واردات انرژی خواهد شد. از این رو به سراغ محمد رضا اکبری کارشناس حوزه انرژی رفتیم تا پیرامون این موضوع با وی به گفتوگو بپردازیم. این گزارش در دو بخش منتشر خواهد شد که بخش دوم به شرح زیر است.
برنا: وزارت نفت و نیرو به عنوان پرمصرفها شناخته میشوند با اینحال برای این تعارض چه میتوان کرد؟!
اکبری: این وزاتخانهها خودشان یکی از بزرگترین اتلاف کنندههای انرژی هستند. وزارت صمت، نفت و نیرو از مصرف کنندگان عمده انرژی هستند گازی که با هزار بالا تولید میشود به نیروگاهی داده میشود که با راندمان 15 درصد برق را تولید میکند و با اتلاف هفت تا ده درصدی در شبکه انتقال به مصرفکننده نهایی میرسد و عملاً 5 درصد گاز مصرف شده تبدیل به برق می شود.
برنا: چرا باید این اتلاف سنگین را داشته باشیم؟
اکبری: ما نمیتوانیم از لحاظ قوانین ترمودینامیکی اتلاف را صفر کنیم اما این اتلاف حدود 20 درصد در کشورهای پیشرفته است و در کشور ما 60 درصد است. حدود نیمی از این 60 درصد اتلاف که حدود پانصد هزار بشکه معادل نفت در روز میشود در شبکه تولید و پالایش و انتقال و توزیع است و ربطی به نحوه مصرف مردم ندارد، اینکه ما به اندازه ظرفیت تولید دو فاز پارس جنوبی گاز، فلر میکنیم و میسوزانیم به فناوریهای قدمی استفاده شده در استخراج منابع نفتی کشور باز میگردد.
اینکه شبکه انتقال برق کشور در زمان پیک تا 20 درصد اتلاف دارد چه ارتباطی به نحوه مصرف مردم دارد. حتی در بخش میزان مصرف هم مردم خیلی نقشی ندارند. اینکه مردم مجبور هستند خودروی با مصرف سوخت بالا در یک بازارانحصاری بخرند چه ارتباطی با آنها دارد. یا مجبورند لوازم خانگی را بخرند که سطح استاندارد مصرف انرژی آنها بسیار پایین است، به هر دلیلی یا قاچاق است یا واردات آن مجوز داده شده و اینها کار حاکمیت است که مدیریت کند یا تنظیم گری آن را انجام دهد. با توجه به اینکه حدود 80 درصد بحث مصرف مستقیم و غیر مستقیم دست دولت است، حالا بعضی مردم هم به هر دلیل در خانه دارند لباس خیلی راحت بپوشند و گرمشان میشود پنجره را باز میکنند و زیر گاز سماور را پیوسته روشن میکنند در اینها هم یک بحث فرهنگی است اما همه ماجرا این نیست. در این شرایط به طور مستقیم و غیر مستقیم در بخش بهینهسازی مصرف انرژی دولت متهم ردیف اول است.
به نظرم این آدرس غلط دادن است و ما توپ را از زمین دولت میاندازیم به سمت مردم، این مشکل را حل نمیکند و فقط جای علت و معلولها را داریم عوض میکنیم. عملاً بعد از مدتی مشکل از جای دیگری بیرون میزند.
برنا: ما برای اینکه بتوانیم یک عملیات میان مدتی داشته باشیم تا وزارت انرژی تشکیل شود چه میتوانیم در دستور کار قرار دهیم؟
اکبری: یکسری اقدامات برای خود دولت و زیر مجموعههای آن که مصرفکننده است باید تکلیف شود و امسال یک مقدار بهتر شده وزارت نیرو جدی آمد پای کار و با بحث غیر بهینه مصرف کردن انرژی در ادارات برخورد کرد، ولی این مقطعی است و برای دوران پیک است. صنایع ما باید ممیزی انرژی شوند ما صنایع انرژی بر خیلی بالای یداریم که ما این انرژی را بصورت رانت به آنها میدهیم.
ما فولاد صادر نمیکنیم، در حقیقت عملاً داریم گاز صادر میکنیم. ما متانول صادر نمیکنیم، داریم گاز صادر میکنیم. ما سیمان صادر نمیکنیم، داریم گاز صادر میکنیم و شیشه صادر نمیکنیم. عملاً یک جایی انرژی را در قالب یک بستههایی صادر میکنیم.
اینها بحث کلان است که یک جایی باید تصمیمگیری شود برای این موضوعات و بابت این قضیه هم باید دولت از خود شروع کند اما به خاطر تعارض منافع ساختاری و نهادی که وجود دارد و هیچوقت نمیتواند چنین کاری کند. به عنوان مثال شرکت بهینهسازی انرژی زیر مجموعه وزارت نفت است که این خود تعارض منافع است و هر چیزی که اینجا برای بهینهسازی در حوزه تولید و پالایش و انتقال میخواهد گفته شود در همان وزارت نفت وتو میشود یا سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری انرژی برق (ساتبا) که در بحث بهرهوری انرژی فعالیت میکند، ذیل وزارت نیرو است که عملاً تعارض منافع نهادی دارد.
بهینهسازی و موضوع مصرف کلانتر از دو تا وزارتخانه است، چون دو تا وزارتخانه خودشان جزء اتلاف کنندههای عمده انرژی هستند و یک نهادی باید بر عملکرد این دو تا وزارتخانه در حوزه مصرف انرژی نظارت کند با این کار 20 تا 30 درصد انرژی آزاد میشود.
نهاد یا فردی میتواند این کار را کند که از نظر ساختاری امکان این کار را داشته باشد و این کار رئیس جمهور نیست. این موضوع تخصصی است و رئیس جمهور نمیتواند تخصصی ورود کند.
باید یک ساختار تخصصی تعریف شود در قالب معاون رئیس جمهور که اینها را ارزیابی کند. شاخص بگذارد و نمره بدهد البته تلاش شده در سند تحول دولت تا حدودی این کارها انجام شود ولی کافی نیست و تا هدفمند این اتفاقات نیافتد، عملاً اتفاق جدی در این قضیه نمیافتد.
پیشنهاد کوتاه مدت تشکیل معاون راهبردی انرژی رئیس جمهوراست؛ به نظرم یکی از پیشنهادات خوبی است که بهتر بود سال گذشته قبل از اینکه وزرای نفت و نیرو انتخاب شوند، رئیس جمهور این معاون را انتخاب میکرد و برای انتخاب وزرا از آن مشورت میگرفت این خیلی مهم بود که وزراء با چنین شرایطی داخل کابینه میآمدند تا قولهای افزایش برق و نفت وگاز و تمرکز روی تولید.
در سند تحول دولت اگر دقت شود مورد تاکید شده که کشور یک چرخش تحول آفرین داشته باشد و از تمرکز روی تولید به تمرکز روی مدیریت مصرف حرکت کند. حرف خوبی است. منابع انرژی کشور محدود است.لذا برای سرمایه گذاری در انرژی منطقیتر این است که برویم در بخش مصرف و بهینهسازی سرمایه گذاری کنیم تا در قسمت تولیداین هزینهها اعمال شود.
چرا؟ زیرا هزینههای آزاد کردن انرژی در قسمت مصرف کمتر از تولید است و به ازای حدودا هر یک دلار که سرمایه گذاری میکنید در قسمت مصرف نسبت به تولید حدودا یک و نیم برابر تا دو برابر انرژی بیشتری آزاد میشود و این منطقی میشود به جای اینکه شما سرمایه محدودی کار در اختیار هست را بجای سرمایه گذاری کامل در بخش تولید، بخشی از آن را در حوزه بهینهسازی مصرف سرمایه گذاری کنید.
برنا: با توجه به حجم بالای مصرف انرژی و عدم توجه به مسئله بهینهسازیبه نظر میرسد که امکان صادرات گاز را هم از دست میدهیم نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟
اکبری: به نظر میرسد تا سالیان سال امکان صادرات گاز به صورت مستدام نداریم و آن چیزی که مد نظر است که کشوری را وابسته خودمان کنیم وجود ندارد اگر هم الان هم صادراتی به عراق و ترکیه و ارمنستان انجام میشود اینها در سبد انرژی آن کشور عددی نیست که بخواهد باعث شود یک وابستگی شدید انرژی ایجاد شود و امنیت انرژی برای ما ایجاد کند چون وابستگی هم مثل مدلی است که روسیه با اروپا ایجاد کرد، عملاً یک سهم بزرگی از گاز اروپا را گرفت که قابلیت جایگزین به آسانی نباشد سهمهایی که ما الان در کشورهای واردکننده و همسایه خود داریم عملاً عددی نیست که وابستگی بیاورد.
بله؛ اگر سهم بزرگی گاز آزاد شود خوب است ولی ما به دلیل کسریتراز اصلا این حجم گاز مازاد را در شرایط فعلی نداریم و این سهم اندک را هم در بعضی مواقع قطع میشود و با یک چالشی روبرو میشود و حتی گفته شده که در پیک امکان تامین گاز یا برق نیست که عملاًکشور وارد کننده هم روی ما حساب جدی باز نمیکند و همواره به دنبال منابع جایگزین هست.
لذا دیپلماسی انرژی ما در حال حاضر بصورت بالقوه چیزی ندارد که بخواهیم روی آن مانور دهیم اما چه کنیم؟ فارغ از این بحث که ما انرژی داشته باشیم یا نداشته باشیم از لحاظ جغرافیایی موقعیت خوبی هستیم چرا؟ چون بین کشورهای دارنده و نیازمند انرژی قرار داریم ما در منطقه ای هستیم که یک کشور در جنوب ما مانند قطر مازاد انرژی دارد و گاز زیاد دارد و یک کشور مثل عراق گاز میخواهد و مسیر اقتصادی راهی جز مسیر ایران نیست و یا مثلاً ترکمنستان گاز دارد و پاکستان و افغانستان و هند گاز میخواهند و آذربایجان گاز دارد و ترکیه گاز میخواهد و عملاً این مسیر از ایران میگذرد و اگر ما از اول بنا میگذاشتیم که گاز خودمان را کنار بگذاریم و فقط وارد اینبازی شویم که گرههای گازی را ایجاد کنیم و از یک کشور گاز بگیریم و به کشور دیگری گاز بدهیم یا سوآپ و یا خرید فروش کنیم، بسیار موفق بودیم. البته ترجیحاً خرید و فروش گاز از سواپ بالاتر است.
چه ایرادی دارد که ما از کشوری بخریم و به کشور دیگری بفروشم و اگر ما الان گاز بگیریم و به کشورهای دیگر گاز بدهیم هر سال ده میلیارد دلار برای کشور عایدی است فقط از طریق خرید و فروش،چون ما هر سال حدود ده میلیارد دلار سوخت مایع در نیروگاههای خود میسوزانیم. چه مازوت و گازئیل، که این عدد فارغ از بحثهای زیست محیطی عدد قابل توجهی است و به بودجه کشور فشار میآورد و شما اگر گاز را به نیروگاههای کشور بدهید مازوت و گازوئیل را میتوانید صادر کنید و برای کشور درآمد ارزی داشته باشید. کل درآمد نفتی ما 30 تا 40 میلیارد دلار است و یک سوم درآمد نفتی ما میتواند از طریق خرید و فروش عایدی داشته باشد و ما گاز گران هم بخریم با قیمت گازوئیلی که وجود دارد برای ما صرف میکند و اینها نگاههای راهبردی است که وجود دارد و یک وزارتخانه شاید نتواند تصمیم بگیرد باید در سطح کلان تصمیمگیری شود معاون انرژی در کوتاه مدت میتواند از این منظر به اتخاذ این تصمیمها کمک کند.
انتهای پیام/