تکرار سیاست صهیونیست‌ها برای جنوب خلیج‌فارس در شمالِ ارس

|
۱۴۰۱/۱۱/۱۰
|
۰۹:۵۲:۰۱
| کد خبر: ۱۴۲۹۵۸۲
تکرار سیاست صهیونیست‌ها برای جنوب خلیج‌فارس در شمالِ ارس
علی ستاری در یادداشتی تحت عنوان تکرار سیاست صهیونیست‌ها برای جنوب خلیج‌فارس در شمالِ ارس نوشت: سیره عقلا این است که در تله‌ی صهیونیستی، جاسوس دیپلمات‌های اسرائیلی‌ نیافتیم چرا که دشمن تلاش دارد ایران را که والدِ راستین قفقاز جنوبی است را به طور کامل به یک مقام تشریفاتی در منطقه تبدیل کند.

به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان، بشر نخستین از زمانی توانست همزیستی مسالمت‌آمیز را تحقق ببخشد که برای خود با دیگران وجوه اشتراکی را شناسایی و رسمیت بخشید، شاید اولین اشتراکات بشر در دایره‌ی نیاز خلاصه می‌شد و دشمنان و خطرات مشترک باعث قوام همزیستی انسا‌ن‌ها می‌شدند و بر اساس تلاش برای رفع نیاز‌های مختلف از نیاز غذایی گرفته تا نیازهای عاطفی، نیاز به امنیت و ... خانواده‌ها، قبایل، اقوام، ملت‌ها، امت‌ها و تمدن‌ها شکل گرفتند، تمدن‌های زیادی در این بین آمد و شد کردند هر کدام به یک دلیلی جای خود را به تمدنی دیگر دادند و قطعا یکی از اصلی‌ترین عللی که می‌توان برای زائل‌شدن تمدن‌ها در نظر گرفت عدول از اصول و ارزش‌ها و خوگرفتن با ضد ارزش‌ها بوده است، یکی از تمدن‌های زنده‌ی بشری تمدن نوین اسلامی است که به عنوان عصاره‌ای از فضایل تمام انبیا و با درون‌مایه‌ای از تمام آموزه‌هایی که اولیای الهی از ابتدای آفرینش تا نقطه‌ی آمادگی بشر برای پذیرش نعمت ولایت آموزش داده شده‌اند توسط نبی مکرم اسلام(ص) پایه‌گذاری شد و این وجود مقدس نیز با تمرکز بر اشتراکات و ترویج برادری و برابری برای بیمه‌کردن جامعه اسلامی در برابر فتنه‌های جریان نفاق، حاکمیت اسلام را بنا نهاد، حاکمیتی که امنیت آن توسط همان مردم و قبایلی تامین می‌شد که تا دیروز با هم دشمن و در نزاع بودند.

این فرمول در هر جای تاریخ که مورد استفاده قرار گرفته است موجب شده است که مقتدرترین حاکمیت‌‌های تاریخ سر برآورند و قطعا در دوره‌های بعدی اسلامی، یکی از نقاط قوتی که جامعه اسلامی را در برابر صلیبیون شکست‌ناپذیر و مقتدر نشان می‌داد این بود که شیعه یا سنی، فاطمی یا ایوبی همه بر یک نقطه اتفاق نظر داشتند و آن هم دفاع از قدس به عنوان یکی از اماکن مقدسه اسلامی بود هر چند که تاریخ حکومت‌ها شدت و ضعف‌هایی هم وجود داشته است اما همواره دشمن از شکاف بین قدرت‌ها برای عرض اندام و نفوذ استفاده کرده است که نمونه بارز آن را می‌توان در اختلافات جامعه اسلامی در زمان آخرین خلیفه عباسی مشاهده کرد که سرزمین‌های اسلامی را زیر سم اسبان مغولان اسیر کرد و ویرانی‌هایی به بار آورد.

تلاش برای تجزیه قدرت‌های مختلف و یا دست کم تبدیل کردن اشتراک به اختلاف همواره راهبرد ثابت یهود و نصاری در برابر تمدن‌ اسلامی بوده است، راهبرد امروز جمهوری اسلامی ایران برای تشکیل تمدن نوین اسلامی با استفاده از تمام کشورها و ملت‌های مسلمان راهبرد جدیدی نیست، شاید یک مثال واضح آن تلاش‌های سلطان عبدالحمید عثمانی برای تشکیل جامعه اسلامی با تقویت تمدن شرقی در مقابل غربی‌ها بود و با هرتزل بنیانگذار صهیونیسم مقابله کرد و در پاسخ به یهودیان خواهان تشکیل حکومت در فلسطین نوشت: به دکتر هرتزل بگویید که در اینباره نقشه‌های جدیدی را طرح‌ریزی نکند، چرا که من نمی‌توانم حتی از یک وجب خاک فلسطین گذشت کنم. این سرزمین ملک من نیست بلکه ملک امت اسلامی است و این امت در حفظ این سرزمین تلاش بسیاری کرده‌است و آن را با خونش آبیاری کرده‌است. 

عبدالحمید دوم تلاش کرد اختلافات مذهبی ریشه دارِ ایران و عثمانی را کنار بگذارد و برای تحقق طرح جامعه اسلامیِ خود از کمک‌های سید جمال‌الدین اسدآبادی استفاده کند.

قطعا صهیونیسم نه با وجود عثمانیِ مقتدر و نه با وجود ایرانِ متحد نمی‌توانست شکل بگیرد بر همین اساس پروژ‌ه‌های تجزیه این دُوَل قدرتمند اسلامی در دستورکار گرفت، تلاشی ‌که هنوز که هنوز است متوقف نشده است و در اغتشاشات اخیر، رسمیت بخشی به تجریه طلبی را کاملا شاهد بودیم، مسئله‌ای فقط منحصر در ایران نیست و سوریه، ترکیه و عراق هم هر کدام به نوعی در کنار اینکه شاید خودشان عامل برای این سیاست شوم برای کشور دیگری باشند، قربانی آن نیز هستند.

اختلاف بین کشورهای مسلمان، مانند تلاش برای اختلاف افکنی بین ایران و افغانستان، ایران و عربستان، ترکیه و ایران، قطر و عربستان، عربستان و یمن، سوریه و دیگر کشورها و ...، تلاش برای اختلاف بین کشورهای عربی مانند آنچه بر سر مسئله‌ی یمن، عراق و سوریه شاهد هستیم، همه تکه‌هایی از این پازل هستند و برای این هم که که آش این داستان شور شود، یک حمله به سفارت حال در بغداد باشد یا کابل د یا حتی تهران ضمیمه پرونده‌ی سیاست خارجی کشورها می‌شود.

امروز صهیونیست‌ها همان راهبردی را که در استالین در زمان شوروی برای کشورهای کوچک خودش به کار گرفت و انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها در مقابله با عثمانی و اعراب استفاده کردند و طی سالیان اخیر نیز برابر ایران و کشورهای جنوبی خلیج‌فارس اتفاق افتاد را در برابر ترک‌ها و آذری‌ها به کار گرفته است تا اشتراکاتی که می‌تواند پیشران توسعه مناسبات باشد را  تبدیل به اختلافاتی جدایی‌طلبانه کند تا یکبار دیگر همه‌چیز برای دور زدن ایران در منطقه قفقاز مهیا شود.

در این شرایط قطعا سیره عقلا این است که در تله‌ی صهیونیستی، جاسوس دیپلمات‌های اسرائیلی‌ نیافتد چرا که این مسائل می‌تواند ایران که پدر و مادر راستین قفقاز جنوبی است را به طور کامل به یک مقام تشریفاتی تبدیل کند.

انتهای پیام/

 

نظر شما