روایتی از یک هوادار نابینای عاشق استقلال: دنیا را آبی می‌بینم! +عکس

|
۱۴۰۲/۰۲/۰۵
|
۰۸:۰۰:۰۵
| کد خبر: ۱۴۶۴۳۷۲
روایتی از یک هوادار نابینای عاشق استقلال: دنیا را آبی می‌بینم! +عکس
ابوالفضل محمودی، هوادار روشندل استقلال را باید منحصر به فردترین طرفدار فوتبال در ایران دانست که به نحوی جالب و عاشقانه تیمش را دوست دارد.

به گزارش خبرگزاری برنا؛ یک برد خوب ۶ گله برای استقلال مقابل تیم هوادار رقم زده شد. همه هواداران این تیم شادند و خوشحال. یک پسر ۱۳ ساله پرهیجان که برای دومین بار در زندگی‌اش به ورزشگاه آمد تا تیم مورد علاقه را تشویق کند هم در این میان جا دارد. آرام در ظاهر اما پر از هیجان در درون کنار سرمربی تیم مورد علاقه اش ایستاد تا ضمن عکس یادگاری، شادی‌اش را به نحوی به سرمربی ابراز کند: شیش‌تا گل زدیم ساپینتو... شیش‌تا!

ابو‌الفضل از ۷ سالگی دیگر نمی‌تواند چیزی ببیند و حالا تنها رنگ‌ها را تشخیص می‌دهد اما تیم مورد علاقه‌اش را با تمام وجود حس می‌کند. از رنگ‌ها آبی هنوز در خاطرش مانده و می‌گوید بخاطر پدرش استقلالی شده. کلماتش درهم و بعضا جویده شده است و قواعد دستور زبان در آن جاری نیست اما با  حسش ‌تک تک کلمات را  در وجودتان حس می‌کند. احتمالا روی دیوار اتاقش پوستر بازیکنان را زده و شب‌ها چشمانش را که می‌بندد خود را جای آن ستاره‌ها تصور می‌کند. با پیراهن تیم مورد علاقه و با شادی گل منحصر به فرد.

0002

وقتی از او بپرسید عاشق کدام بازیکن است اینگونه پاسخ می‌دهد: همه زحمت می‌کشند. بی‌انصافی است که فقط یک نفر را نام ببرم. قایدی خوب دریبل می‌زند، یامگا به خوبی پنالتی می‌زند و چشمی عالی دفاع می‌کند. قایدی در ذهن من یک قهرمان است. فکر کنم با قد و قامتی کوچک. او مثل مسی است. رنگ آبی برای من زیباترین رنگ دنیا است. اگر آسمان قرمز بود حتما اعصابم خرد می‌شد. دنیا برای من آبی است.

ستاره‌ها احتمالا نمی‌دانند ابو‌الفضل کجاست اما زندگی او را ساخته‌اند. زندگی که هفته‌ای یک شب برای به مدت ۲ ساعت او متوقف می‌شود تا جلوی تلویزیون بخوابد و با صدای گزارش بازی را در ذهنش کارگردانی کند: سکوها باید پر باشد، بازیکنان همه با روحیه به زمین بروند، پایان قصه هم همه خوشحالیم و خندان. ۳...۲...۱... اکشن!

یک هفته بعد از شب رویایی ابوالفضل و حضور در یک‌قدمی قهرمان‌های زندگی او، شهرآورد برگزار می‌شد. احتمالا حساس‌ترین دربی تمام زندگی ابوالفضل که از ابتدای روز تمام حالات روحی‌‌اش را تحت تاثیر قرار داده تا بگوید: از صبح استرس دارم. ای‌کاش استقلال برنده باشد تا هم استقلالی‌ها خوشحال باشند. نمی‌دانم چه کسی گل می‌زند. فقط برد اهمیت دارد.

ساعتی پس از این حرف‌ها سرخ‌ها بودند که دربی را فتح کردند. شهرآوردی که ابو‌الفضل با نگرانی تمام آن را دنبال کرد تا عصر ۳ اردیبهشت برای او تلخ باشد. مثل همیشه پای تلویزیون خوابید تا در ذهن خودش برتری آبی‌ها را تجسم کند. همه‌چیز اما طبق نظر او روایت نشد تا پسرک ۱۳ ساله اینگونه صادقانه از حسش بگوید: استقلال حمله می‌کرد اما توپ‌ها گل نمیشد. ای‌کاش قایدی شوت می‌زد و گل می‌شد. وقتی ناراحت هستم سینه‌ام پر از غم می‌شود. امشب هم سینه‌ام درد گرفت و باید با ناراحتی بخوابم. بازیکنان اصلا تقصیری ندارند. بازی برد و باخت دارد. بازی بعد را می‌بریم و جبران می‌کنیم.

0003

چند ساعت پس از دمیدن داور در سوت بازی، از ناراحتی ابوالفضل  کاسته شده، شکست را باور کرده و طبق گفته خودش حالا باید بازیکنان به فکر آینده باشند: هیچ چیز باعث نمی‌شود استقلال را دوست نداشته باشم. نباید وقتی خوشحالیم و همه چیز خوب است هوادار باشیم و وقتی تیم می‌بازد دیگر تیم‌مان را دوست نداشته باشیم. مثل یک رفیق بامرام کنار تیم هستم.

در فاصله چند میلی‌‌ثانیه‌ای پلک‌زدن، دنیا برای پسرک چند صدم ثانیه سیاه می‌شود. بقیه لحظات اما همه‌چیز آبی است. تیمش را بی‌منت دوست دارم، با تمام وجود به بازیکنان روحیه می‌دهد و نفس به نفس در برد و باخت کنار آن‌ها است.

پسر... همه ما پیش تو کم آوردیم!

 

 

علی رضایی

انتهای پیام//

نظر شما