وجه اشتراک کشتی نجات حضرت نوح (ع) با کشتی نجات امام حسین (ع)

|
۱۴۰۲/۰۵/۰۲
|
۱۰:۳۱:۰۰
| کد خبر: ۱۵۰۱۸۷۵
وجه اشتراک کشتی نجات حضرت نوح (ع) با کشتی نجات امام حسین (ع)
اگر کشتی نوح برای معدود افرادی مایه نجات بود، کشتی نجات امام حسین علیه‌السلام برای کل عالم و آدم مایه نجات است؛ لذا گستره عنصر رحمت در کشتی نجات امام حسین علیه‌السلام غیر قابل مقایسه با کشتی نجات نوح است.

به گزارش برنا؛ تمام انبیاء و رسولان با ماجرای امام حسین علیه‌السلام آشنا بودند و هیچ پیامبری نبود جز اینکه خداوند گذر وی را به سرزمین کربلا انداخت تا به این ترتیب سیر تربیت خود را تکامل بخشند.

1 از این جهت وقتی به سیر تربیت انبیاء و حتی ماجرای ایشان نگاهی می‌اندازیم، قرابت زیادی را با امام حسین علیه‌السلام و ماجرای ایشان مشاهده می‌کنیم.

2 مضاف بر اینکه باید یادآور شویم که به استناد آیه «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدی لِلَّتی‌ هِیَ أَقْوَم‌ ...» در سوره اسراء، قرآن به با قوام‌ترین موضوعات هدایت می‌کند و چه مقوله‌ای با قوام‌تر از اهل بیت علیهم‌السلام و ماجرای ایشان؛ امام صادق علیه‌السلام ذیل این آیه فرمود «یَهْدِی إِلَى الْإِمَامِ.» (بصائر الدرجات، ج‌1، ص447)

بنابراین مأموریت قرآن، هدایت به‌سوی امام و معرفت امام است؛ پس نتایجی که از قرآن و تفسیر آن باید حاصل شود، افزایش معرفت به امام معصوم است تا انسان‌ها به مرگ جاهلیت از دنیا نروند. با این شاخص، باید دید چه تعداد از تفاسیر ما حقیقتاً تفسیر قرآن محسوب می‌شوند. 

به عنوان مقدمه، ذکر دو نکته لازم است:


1. همان طور که می‌دانیم، از بین ماجرای رسولان، ماجرای نوح نبی علیه‌السلام قرابت زیادی با داستان امام حسین علیه‌السلام دارد و در احادیث ما کشتی نوح نبی علیه‌السلام به کشتی نجات امام حسین علیه‌السلام تمثیل یافته است. اینگونه احادیث در واقع به مثابه رمزینه‌ای برای ورود به سایر ابعاد آن ماجراست. یعنی وقتی در حدیث امام باقر علیه‌السلام می‌خوانیم «نَحْنُ سَفِینَتُکُمْ کَسَفِینَةِ نُوح‌ ...؛ ما کشتی شماییم مانند کشتی نوح»، به این معناست که حتی کل ماجرای منجر به کشتی نوح علیه‌السلام را می‌توان از منظر «هدایت به عترت» نگاه کرد که البته در بین عترت، وجه «کشتی نجاتی» امام حسین علیه‌السلام از بقیه عترت پررنگ‌تر است، همچنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حسین «مِصْبَاحُ‌ هُدًى‌ وَ سَفِینَةُ نَجَاة» است یا امام صادق علیه‌السلام در روایتی فرمود «کُلُنا سُفُن النّجاة و لکن سَفینة جَدّی الحُسُین أوسَع وفی لُجج البحار أسرع»؛ یعنی همه ما اهل بیت کشتی‌های نجاتیم، اما کشتی جدم حسین علیه‎السلام وسیع‌تر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریع‌تر است. «بحار الانوار، ج 26، ص 322».

2. از آنجایی که شأن اهل بیت وحی علیهم‌السلام فراتر از انبیاء و رسولان است، ماجرای عترت ضمن انطباق با ماجرای انبیاء، وسیع‌تر و عجیب‌تر از آنهاست؛ به عنوان مثال اگر کشتی نوح برای معدود افرادی مایه نجات بود، کشتی نجات امام حسین علیه‌السلام برای کل عالم و آدم مایه نجات است؛ لذا گستره عنصر رحمت در کشتی نجات امام حسین علیه‌السلام غیر قابل مقایسه با کشتی نجات نوح است.  

اما ماجرای نوح نبی و تطبیق آن با ماجرای امام حسین علیه‌السلام را از آیه36 سوره هود آغاز می‌کنیم، آن زمان که ماجرای کشتی نوح جدی‌تر از گذشته شد. در این آیه می‌خوانیم:
(36) «وَ أُوحِیَ إِلى‌ نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یَفْعَلُون‌»؛ یعنی «و به نوح وحى شد که: «از قوم تو، جز کسانى که [تاکنون‌] ایمان آورده‌‌اند هرگز [کسى‌] ایمان نخواهد آورد. پس، از آنچه می‌کردند غمگین مباش.»
(37)«وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا وَ لا تُخاطِبْنی‌ فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ» «و زیر نظر ما و [به‌] وحى ما کِشتى را بساز، و در باره کسانى که ستم کرده‌اند با من سخن مگوى، چرا که آنان غرق شدنى‌‌اند.»
(38) «وَ یَصْنَعُ الْفُلْکَ وَ کُلَّما مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَما تَسْخَرُون‌»؛ و [نوح‌] کشتى را می‌‌ساخت، و هر بار که اشرافى از قومش بر او می‌‌گذشتند، او را مسخره می‌کردند. می‌‌گفت: «اگر ما را مسخره می‌‌کنید، ما [نیز] شما را همان گونه که مسخره می‌کنید، مسخره خواهیم کرد.»
سپس، بعد از بیان ساخته شدن کشتی و حرکت آن، فرمود:
(42)«وَ هِیَ تَجْری بِهِمْ فی‌ مَوْجٍ کَالْجِبالِ وَ نادى‌ نُوحٌ ابْنَهُ وَ کانَ فی‌ مَعْزِلٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لا تَکُنْ مَعَ الْکافِرینَ»  «و آن [کِشتى‌] ایشان را در میان موجى کوه‌‌آسا می‌‌بُرد، و نوح پسرش را که در کنارى بود بانگ درداد: «اى پسرک من، با ما سوار شو و با کافران مباش.» سپس چند آیه جلوتر وقتی نوح علیه‌السلام از خداوند درخواست نجات فرزندش را دارد، خداوند می‌فرماید:
(46) «قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح‌؛ فرمود: «اى نوح، او در حقیقت از کسان تو نیست، او [شاکله‌اش] عمل غیر صالح است.

طبق قاعده آیه 36 هود، امام حسین علیه‌السلام نیز به مشیت خداوند قصد قیام در قالب یک کاروان را کردند. بر این اساس، آن عده که به امام حسین علیه‌السلام ایمان نداشتند، نباید با امام همراهی می‌کردند، از این جهت در ابتدای امر، تمام ایمان‌آورندگان با اباعبدالله علیه‌السلام اعلام حضور کردند و کاروانی به سوی مکه و با محوریت امام تشکیل دادند. امام وقتی در نهم ذی الحجه قصد خروج از مکه را داشتند، دو شرط دیگر را جهت همراهی با کاروان مطرح کردند: بذل جان و ایمان به لقای خدا: «مَنْ‌ کَانَ‌ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَل‌». جالب است که چند آیه قبل یعنی در آیه29 هود، نوح علیه‌السلام خطاب به کافران، یاران خویش را با ویژگی «ملاقات رب» معرفی کرده، می‌فرماید «... و ما أَنَا بِطارِدِ الَّذینَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُون‌.» اما شاید سؤال شود که در طی کاروان تا رسیدن به کربلا، عده‌ای از مخالفان به کاروان پیوستند. باید پاسخ داد که این به دلیل همان قاعده‌ی رحمتی است که خداوند در قبال ماجرای امام حسین علیه‌السلام جریان داد و رحمت یعنی عطای بدون استحقاق؛ از این جهت می‌بینیم که امام به سمت خیمه مخالفان می‌رفت تا آنها را جذب کند، در حالی که طبق سنت خداوند، مردم باید به سمت امام می‌آمدند، چرا که امام به مثابه کعبه است. 

اما در آیه37 سوره هود که می‌فرماید زیر نظر ما و با وحی ما کشتی بساز؛ کاروان حسینی همان کاروانی است که سال‌ها قبل رسول خدا صلی الله علیه و آله وعده آن را داده بود و طبق حدیث امام صادق علیه‌السلام، در حین حرکت از مدینه بود که امام حسین (ع) در پاسخ به برادر خود محمد حنفیه درباره علت قیام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود:‌ «اُخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ یَرَاکَ قَتِیلا»؛ یعنی خارج شو که خداوند مشیت کرده تو را مقتول ببیند؛ از این جهت کاروان امام حسین علیه‌السلام زیر نظر خدا و طبق وحی خدا شکل گرفت و اصحاب را از میان آتش یزیدیان به اعلی علیین و بهترین موقعیت‌های عالم رساند. در این بین آنها که با امام حسین علیه‌السلام خویشاوندی داشتند، اما اهلیت (تبعیت) نداشتند، توفیق ورود به کاروان حسینی را نیافتند و بلکه امام را مدام نصیحت می‌کردند تا قیام نکند.

اینها به مصداق این آیه از قرآن بودند که خداوند فرمود «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح»؛ او از اهل تو نیست و (شاکله‌اش) عمل غیر صالح است. (46 هود) جالب است که بر اساس روایت امام باقر علیه‌السلام، زمانی که امام حسین علیه‌السلام شهید شد، حنفیه ادعای امامت کرد. امام سجاد علیه‌السلام توصیه‌های پیامبر صلی الله علیه و آله را یادآور شد و بعد به همان قسمت انتهایی آیه‌ 46 هود و خطاب نوح نسبت به فرزندش اشاره کرد و فرمود: «یَا عَمِّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَدَّعِ مَا لَیْسَ لَکَ بِحَقٍ‌ إِنِّی‌ أَعِظُکَ‌ أَنْ‌ تَکُونَ‌ مِنَ‌ الْجاهِلِین‌»؛ یعنی ای عمو، از خداوند تقوا پیشه کن و چیزی که برایت حق نیست،‌ نخواه «من تو را موعظه می‌کنم تا از جاهلان نباشی». (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‌1، ص348)

از دیگر سو امام صادق علیه‌السلام نیز در پاسخ به تخلف حنفیه از همراهی با امام حسین علیه‌السلام فرمود هنگامی که امام خواست از مکه خارج شود، کاغذی درخواست کرد و روی آن نوشت: «بِسْمِ‌ اللَّهِ‌ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‌ مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَى بَنِی هَاشِمٍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ مَنْ لَحِقَ بِی مِنْکُمْ اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ لَمْ یُدْرِکِ الْفَتْحَ وَ السَّلَامُ.» از حسین بن على، به سوى «بنى هاشم». امّا بعد، به هوش که هر یک از شما در این راه به من بپیوندد و در این برنامه اصلاح‌ طلبانه به همراه من باشد، به شرف شهادت مفتخر خواهد شد و هر کدام نیز از همراهى و همگامى با من خوددارى ورزد، هرگز به پیروزى و سرفرازى دست نخواهد یافت. (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‌4، ص 76) با این حال با تفکر در این آیات می‌توان برداشت‌های بسیار بیشتری داشت که به همین مقدار اکتفا می‌شود.

در پایان یادآور می‌شویم، همان طور که اشاره شد ماجرای امام حسین علیه‌السلام از جهت وسعت و دربرگیری و عناصر صحنه مانند عنصر رحمت، بسیار فراتر از ماجرای کشتی نوح علیه‌السلام است. با این منطق، کشتی نجات حسین علیه‌السلام نیز متوقف نشد و بلکه در تمام زمان‌ها و مکان‌ها جریان دارد و هر لحظه و هر ساله تعدادی را به اذن خدا در خود جای می‌دهد و در این عصر، ماجرای اربعین حسینی، مصداق بسیار ملموس این حقیقتِ غیر قابل انکار است. 

یادداشتی از: سعید شیری

----------------------
پاورقی:
1. رسول خدا صلی الله علیه و آله در روایتی خطاب به امام حسین فرمود «یَا بُنَیَّ إِنَّکَ سَــتُسَاقُ إِلَى الْعِرَاقِ وَ هِیَ أَرْضٌ قَدِ الْتَقَى بِهَا النَّبِیُّونَ وَ أَوْصِیَاءُ النَّبِیِّینَ؛ یعنی اى فرزندم، همانا تو به زودى به سوى عراق سوق داده خواهى شد و آن زمینی است که انبیاء و اوصیاى انبیاء با آن ملاقات کردند. (مختصرالبصائر، محمد حسن حلی عاملی، ص139)

2. حتی خداوند برترین اولوا العزم از رسولان پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله یعنی عیسای نبی را از همان ابتدای ولادتش به سرزمین کربلا برد، همچنان که امام سجاد علیه‌السلام درباره ماجرای حمل عیسی علیه‌السلام توسط مادر بزرگوارشان مریم سلام‌الله علیها و ذیل آیه «فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا»  فرمود: (منظور از «پس [مریم‌] به او [=عیسى‌] آبستن شد و با او به مکان دورافتاده‌اى پناه جست») یعنی از دمشق خارج شد تا به کربلا رسید و عیسی علیه‌السلام را در آن مکان وضع حمل کرد، سپس در یکی از شب‌های کربلا بازگشت؛‌ خَرَجَتْ مِنْ دِمَشْقَ حَتَّى أَتَتْ کَرْبَلَاءَ فَوَضَعَتْهُ‌ فِی‌ مَوْضِعِ‌ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع ثُمَّ رَجَعَتْ مِنْ لَیْلَتِهَا. (تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان) شیخ طوسی، ج‌6، ص73)

انتهای‌پیام/

 

نظر شما