
بسم رب الحسین
حسین بن علی ( ع) فرمود: من کشته اشکم. هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند مگر آنکه (بخاطر مصیبتهایم) گریه می کند.
حال باید ببینم این اشک و گریه دلالت بر چه دارد ؛ ذات گریستن و اشک سبب آمدن رحمت الهی است، وقتی شخصِ متوسل و دردمند کارش با تضرع و زاری همراه باشد ودرخواست با انکسار و فروتنی قرین باشد به استجابت نزدیکتر است.
پس هر بکائی سبب برای آمدن مسبّب میشود تا معلوم شود که علت گریه در چه موضوعی از دنیا و یا آخرت است و چقدر مقرون به استجابت میشود که فرمودهاند:
العطیات بقدر قابلیّات
ازین رو گریۀ هرکسی بستگی به حال و مقام او دارد، لذا در درجات هرکس با دیگری فرق میکند، چه آنکه میان بکاء اهل دنیا و اهل آخرت فاصله بسیار است.
گریستن برای فقدان چیزی و از دست دادن متاع، با گریه برای محبّت الهی، بسیار فاصله دارد. حال هر کس در کاری که کرده غالب است، همانند «زن فرزند مُرده» که گریه میکند. این بکاء، درس دادنی نیست. یا کسی که برای جیب خالی کردن دیگران ، خود را به اشک ریختن وادار میکند و به خاطر حرفهاش اشک هم جاری میشود.
بازیگران سینما هم همینطور هستند این حیلۀ خاص است که همان بروز سبب برای آمدن مسبّب است.
دقت کنید سالک الی الله تا نگرید و ناله نکند و اشک نریزد، نمیتواند از دنیای دنی که پر از خار و تیغ است بیرون برود و شیطان از این سلاح بدش میآید. با عنایت به اینکه امام صادق فرمودند:
《نور را در دو چیز یافتم: گریه و سجده》
لذا خود بکاء یک نورانیتی خاص دارد یعنی شخص، منوّر میشود، فلذا گریۀ هرکسی بستگی به حال و مقام احوالات درونی اودارد بعضی افراد در مجامع عمومی مانند خواندن دعاهایی مانند کمیل، ندبه و… میگریند، ولیکن در خلوت و تنهایی بکاء ایشان جاری نمیشود. علت چیست؟ این از مکاید و خدعههای نفس است که در جلوت بکاء دارد و در خلوت ندارد.
از این رو هر اشکی مقدس و تطهیر کننده نیست دقت کنید به این عبارت:
مومن یعنی فردی است که همگان از قول وگفتار و رفتاراو در امنیت باشند و حرمت افراد را مراعات کند ،با این وصف هر مومنی اشک برحسین ریخت گناهانش پاک می شود.
اباعبدالله فرمود: «انا قتیل العبرة» من کشته اشک هستم. این خیلی نکته مهمی است که گاهی افراد از این جمله میگذرند.
این اشک بر امام حسین صرفاً اشکی است که یک انفعال درونی و رقت قلب برای کسی که از دنیا رفته نیست. این اشک یک تنفر و اعتراضی به ظلم است. آن کسی که گریه میکند، از درون آنچنان دچار هیجان است که از کسانی که این کار را کردند، بدش میآید. از دستگاه باطل بدش میآید. از دستگاه ابلیس که این ظلم را مرتکب شدند، بدش میآید و از آن طرف با این گریه دارد اعلام میکند که من با تو هستم و من به خاطر تو دارم اشک میریزم. من طرفدار تو هستم. یعنی خود این اشک یک تولی و تبری عملی است.
ود ر واقع اشک بر حسین اهتزاز روح است. اما در عین حال خود این اشک یک حماسه است و اعلان تولی و تبری و مرزبندی و جبههگیری عملی است.از این جهت هست که امام حسین میگوید: من کشته اشک هستم، چون این اشک خیلی خاصیت عجیبی دارد. لذا در روایت افضل عبادت شمرده شده است
اما بعضا می گویند چگونه کسی که ظالم و حق الناس را رعایت نمی کند با اشک برحسین تطهیر برای او حاصل شود و این از عدل خداوند خارج است.
از این رو در پاسخ باید اذعان داشت مجالس ابا عبدالله که بر چهارچوب فرهنگ عاشورایی بنا شده باشد انسان ساز و تربیت کننده است از این رو یک فاسق العملی به مجلس عزای حسین (ع) می آید و برای ایشان گریه می کند و تصمیم بر این دارد که بخاطر حسین (ع ) تغییر کند اگر این اشک اگر از فراخنای دل و توبه باشد وزمینه پاکی اورا رقم بزند موثر است و سبب نجات تطهیر او می شود و اگر آمد مجلس عزا اشکی ریخت وفردا دوباره مرتکب گناه شد مثلا به شراب خوردن خود ادامه داد بسان آن نمازی است که فرد از رو عادت می خواند و اورا از فحشا و منکر باز ندارد.
اما اساسا باطن اشک بر امام حسین در صورت مداومت تطهیر کننده است وبدین سبب است که اشک مقدس مومن برای حسین بن علی بالاترین سلاح در برابر شیطان است.
انتهای پیام/