یکی از امرای ارتش - احتمالا تیمسار آراسته، تردید از نگارنده و ناشی از ضعف حافظه است - تعریف میکرد که یکبار به شهید صیاد گفتم شما در جلسات عمومی مرشد یادداشت برمیدارید در حالی که تلویزیون و اخبار، گزارش بیانات را منتشر میکنند. (نقل به مضمون)
شهید صیاد پاسخ داده بود که من این صحبتها و یادداشتها را بلافاصله بعد از اینکه جلسه تمام شد، در مسیر ستاد و داخل ماشین، تبدیل به دستورالعمل میکنم و به محل کار که رسیدم؛ ابلاغ میکنم. (باز هم نقل به مضمون).
سخنان مرشد ظاهر و باطنی دارد. برای برخی توصیه است، برای برخی اتمام حجت، برای بعضی دیگر دستور واجب الاطاعه، برای عدهای هم در حد اینکه به گوششان چیزی خورده باشد!
آن کسی که در جلسه مرشد نوت برمیدارد، لابد برای خودش منظومه فکری و بانک اطلاعاتی دارد (البته نمیخواهیم مقام عصمت تام برای این عزیزان قائل شویم) که بعد از جلسه به آن رجوع میکند. چه بسا که یادداشتبرداری لایو را به هایلایت کردنهای مسئول دفترش بر روی پرینت دریافتی از سایت خامنهای. دات. آی. آر (khamenei.ie) ترجیح بدهد یا مثل شهید صیاد نمیخواهد دستور ولو یک ساعت هم روی زمین بماند و تازگیاش برود.
الغرض؛ کسی که یادداشتها را بلاواسطه و شخصاً برمیدارد و مرتب میکند و روی آنها برای خود تحلیل و تطبیق میزند؛ زمینه و عقبه و هدف و ظاهر و باطن را بیشتر از بقیه در دسترس قرار میدهد و با کنار هم قرار دادن نکات مرتبط قبلی و فعلی و بعدی؛ فردای روز، در نمیماند که اشاره حرف مرشد به کجا است و چه باید بکند و نکند.
پینوشت ۱: بعید نیست بهانهجویی دست به گوگل بشود و یکدفعه «یافتم، یافتمکنان، بگوید: بفرمایید! این هم تصویر سردار سلیمانیتان! پس کاغد و قلمش کو؟!»، اسمش رویش هست دیگر: بهانهجو.
پینوشت ۲: باید اذعان کرد که برخی از مسئولین از فراغت خود میزنند و در بعد از جلسه (همان شب یا اولین فرصت) صوت و متن را شخصا تحلیل و بررسی کرده و نکته برمیدارند. اصل گرفتن مطلب و بیتفاوت نبودن است. تقدم در اقدام، فضیلت جداگانه است.
پینوشت ۳: عدهای وسواس خناس هم هستند که میگویند: «خب کو اثر این همه حرف و یادداشتبرداریهای چنین و چنان بر زندگی و سفره مردم؟».
این بندههای خدا هم صفتشان بیراه نیست...
یادداشت/ سعید شهرابی فراهانی
انتهای پیام/