به گزارش خبرگزاری برنا، همه شواهد در جنگ غزه حاکی از این است که وقایع زمین فیزیکی جنگ و زمین روانی آن با پیروزی حماس و مردم غزه در جریان است و اجبارنتانیاهو به آتش بس، حاکی از این است که او در بن بستی راهبردی و عمیق چه از نظر تقابل با حماس و چه از منظر مجاب کردن آمریکا به ادامه جنگ گیر کرده است.
امروز نتانیاهو چه در عرصه سیاسی اسرائیل و چه در افکار عمومی ساکنین سرزمینهای اشغالی جایگاهی ندارد و همه کارشناسان هرروزه از اشتباهات مهم و تاریخی او می نویسند.
وعده های توخالی
بن کسبیت کارشناس صهیونیستی و روزنامهنگار اسرائیلی در تحلیل حوادث جنگ غزه تاکید می کند که «بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی شایستگی مدیریت این جنگ را نداشت». وی نتانیاهو و یواف گالانت وزیر جنگ رژیم صهیونیستی را به تلاش برای دروغپردازی و گمراه کردن افکار عمومی اسرائیلیها متهم و تاکید می کند که آنها همواره در هفتههای اول جنگ وعدههای توخالی مطرح کردند.

وعده های توخالی شاید کلیدواژه شکست بزرگ نتانیاهو باشد. در همین زمینه «اندرو اکسوم» معاون دستیار وزیر دفاع آمریکا در امور خاورمیانه در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما در واکنش به جنگ کنونی در غزه تصریح می کند که «رژیم صهیونیستی «اهدافی افراطی» برای خود در این جنگ تعیین کرده است و همانطور که پیشتر در سال ۲۰۰۶ در لبنان شکست خورد، اینبار نیز شکست خواهد کرد.»
این مقام پیشین در وزارت دفاع آمریکا طی یادداشتی در مجله آمریکایی «آتلانتیک» تصریح کرد که اسرائیل در تحقق اهدافش در غزه شکست خواهد خورد، همانطور که در تحقق آن در جنگ ژوئیه (حرب تموز یا ۳۳ روزه) علیه حزبالله لبنان شکست خورد.
وی با اشاره به عدم عبرت گرفتن نتانیاهو از جنگ 33 روزه اشاره کرده و می نویسد: «ایهود اولمرت نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶، سه هدف را برای جنگ لبنان، تعیین کرد: نابودی حزبالله، بازگرداندن اجساد دو اسیر اسرائیلی و پایان دادن به حملات موشکی علیه اسرائیل... اما اسرائیل نتوانست هیچیک از این اهداف سهگانه را محقق کند. بهرغم ویرانی که این جنگ برای لبنان داشت، اغلب ناظران به اتفاق بر این باور بودند که کسی که در این جنگ پیروز شد، حزبالله بود. زیرا طی یک ماه، اسرائیل تا آنجا که میتوانست علیه آن شلیک کرد، اما حزبالله همچنان استوار ماند و امروز مقاومت اسلامی در لبنان و جنبش حماس، چیزی کمتر از نابودی اسرائیل نمیخواهند، هرچند که در این امر عجلهای هم ندارند.»
اشتباهاتی منجر به پایان اولمرت
از پی شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه انتقادها علیه ایهود اولمرت نخست وزیر وقت شدت گرفت و همزمان با مقاومتش در برابر کناره گیری از قدرت، پرونده ای علیه او افشا شد که حاکی از دریافت رشوه از یک بازرگان بود.
آوریل 2007 اعضای ائتلاف حاکم در رژیم صهیونیستی درپی پیوستن به موج مخالفت ها با اولمرت نخست وزیر و عمیر پرتز وزیر جنگ وقت این رژیم، خواستار کناره گیری آنها شدند.
همچنین آسوشیتدپرس همان زمان به نقل از مقام آگاه نوشت که «تحقیقات مربوط به نحوه اداره تهاجم سال گذشته اسرائیل به لبنان، تصدیق کردند که کمیته «وینوگراد» در گزارش اولیه خود تصمیم های اولمرت و پرتز را در آستانه حمله اخیر این رژیم به لبنان، شتابزده و به لحاظ دفاعی ناصحیح دانسته است.
انتقاد عمومی گسترده از جنگ لبنان به همراه مجموعه رسوایی های فساد، میزان مقبولیت اولمرت را به شدت کاهش داد و او به خاطر شکست در دستیابی به اهداف ادعا کرده اش در زمینه بازگرداندن نظامیان اسرائیلی و یا از بین بردن حزب الله لبنان، با انتقادهای گسترده ای مواجه شد. طبق گزارشها، سربازانی نیز که از میادین جنگی بازگشته بودند، از آموزش های ناکافی، دستورات متناقض و نبود مهمات و غذا شاکی بودند.
مجموعه این عوامل موجب شد که ایهود اولمرت بعد از ماهها مقاومت و تلاش برای بقا در قدرت، آگوست 2008 بالاخره قدرت را واگذار و اعلام کرد در انتخابات حزب کادیما شرکت نمی کند که به باور تحلیلگران نه نظر شخصی او بلکه دیدگاه حزب بود.
پیش از برکناری اولمرت، الجزیره در تحلیلی گفته بود که: «بنیامین نتانیاهو دبیر کل حزب لیکود میخواهد در صحنه انتخابات وارد شود. وی میداند که در نظرسنجیها جایگاه خوبی دارد. در حال حاضر برگزاری انتخابات سراسری در اسرائیل ناممکن است زیرا درصورت استعفای ایهود اولمرت، فردی برای رهبری حزب کادیما وجود ندارد و هنوز مشخص نیست چه کسی جانشین وی خواهد شد و رهبری حزب کادیما را برعهده خواهد گرفت».
۲۰ فوریه ۲۰۰۹ میلادی، شیمون پرز رئیسجمهور رزِم صهیونیستی از بنیامین نتانیاهو خواست تا در مقام نخستوزیر، دولت جدید این رژیم را تشکیل دهد و در تاریخ ۱ آوریل ۲۰۰۹ میلادی، بنیامین نتانیاهو، کابینهٔ جدید خود را به کنست معرفی کرد.
نتانیاهو هرچند در این دوره بعد از دورانی دوباره به عرصه نخست وزیری بازگشت، اما به نظر می رسد که هیچ درسی ازدوران نخست وزیری اولمرت که منجر به روی کار آمدنش در سال 2009 شد نگرفته است.
به باور تحلیلگران عدم شناخت شرایط میدانی غزه، ماهیت نیرویی تحت عنوان حماس و فرهنگ حاکم بر مردم غزه دلایلی است که نتانیاهو را به سمت خطاهایی راهبردی چون ارائه وعده هایی می برد که عملا قابلیت تحقق ندارند.
ایهود اولمرت اما شکست را در سال 2006 با تمام اعضا و جوارحش حس کرده و واقع بینانه تر به ماجرا می نگرد. او به رادیو فردا درباره ادعای دولت نتانیاهو درباره نابودی کامل حماس و کشتن همه سرانش و شکل دادن یک خاورمیانه جدید و اینکه آیا با نتانیاهو همنظر است، می گوید: «من هیچوقت نگفتم که همه اعضای حماس را میکشیم و کل این سازمان را نابود میکنیم. من این را نگفتم. هیچوقت چنین ایدهای نداشتم و تصور نکردم و نمیکنم که چنین کاری، شدنی و واقعبینانه باشد. نتانیاهو این حرف را میزند، که ناشی از استیصال خود اوست. آن هم به دلیل شوک و فشاری که نه تنها از طرف افکار عمومی اسرائیل، بلکه بخصوص از طرف گروهی از حامیان خودش، به او وارد شده معتقدم که بعضی از این دست صحبتها، ادعاهایی هستند که باعث ایجاد انتظارات غیرواقعبینانه، برای دستیابی به نتایجی به شدت دور از دسترس میشوند.
اولمرت می افزاید: «نتانیاهو تمام شده است و دیگر بخشی از تاریخ شده. فعلاً به صورت رسمی به عنوان نخستوزیر کار میکند، اما تا رفتنش، فرصت خیلی کوتاهی مانده است.»
روزنامه الکترونیکی رایالیوم در گزارشی به عوامل مخالفتهای مکرر رژیم صهیونیستی با آتشبس در نوار غزه پرداخت و می نویسد که «بنا بر اعلام جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی و کابینه وی ۱۳ بار در روند اجرای آتش بس کارشکنی کردند، اما در نهایت مجبور شدند آن را بپذیرند.»
دلیل مقاومت نتانیاهو در برابر آتش بس بی شک آن است که این روند منجر به مذاکره مستقیم یا با واسطه او با مقامات حماسی می شود که 50روز پیش ادعای نابودی آن را داشت و بعد از جنگ نمی تواند پاسخگوی افکار عمومی مخصوصا افراطیون اسرائیل باشد. این اجبار اما هم عامل درونی و هم بیرونی دارد. جریان های سیاسی و کارشناسان درون اسرائیل از سویی و تلاش های آمریکا برای پایان این درگیری از سویی دیگر عواملی هستند که در نهایت نتانیاهو را به تن دادن به آتش بس وا داشتند. بعید نیست که این آتش بس موقت در نهایت به آتش بسی همیشگی منجر شود زیرا به باور تحلیلگران، اسرائیل هیچ عایدی از ادامه جنگ نخواهد داشت و استمرار این مناقشه، موقعیت بین المللی و داخلی اسرائیل را با بحرانهای جدیتری مواجه خواهد کرد و نتانیاهو را برای همیشه به تاریخ خواهد فرستاد.
انتهای پیام/