
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری برنا، شمسآذر قزوین پدیده لیگ بیست و سوم بود و توانست رتبه هفتم را به خود اختصاص دهد و در صورت عدم کسر امتیاز ابتدای فصل، این تیم در رده پنجم قرار میگرفت. سعید دقیقی، سرمربی پدیده امسال لیگ، در گفت و گویی اختصاصی با برنا از تلخ وشیرینهای اولین فصل سرمربیگری در بالاترین سطح فوتبال ایران صحبت کرد.
سعید دقیقی بعد از پشت سر گذاشتن اولین فصل حضورش در بالاترین سطح فوتبال حرفهای ایران این روزها را چگونه میگذراند؟
اولین کاری که پس از اتمام فصل کردم خواب بود! (با خنده) و پیش پدر و مادرم رفتم. آنها سن بالایی دارند اما نتایج بازیها را پیگیری میکنند و هنگام بازیهای تیم من استرس دارند. پدرم طاقت دیدن بازیها را ندارد و هر ثانیه نگران من است. در زمان بازی هر زمان مصدوم میشدم او تصور میکرد من به بیمارستان میروم و حالم وخیم است. مادرم هم اعتقادات خود را دارد و تنها نتیجه بازیها را میبیند و دعا میکند.
شما اصالتا قزوینی هستید، آیا بومیگرایی موفقیت میآورد؟ چه شد که مربی تیم شهرتان شدید؟
اصالتا قزوینی هستم اما خودم برای فوتبال از ۱۷ سالگی از این استان خارج شدم. در پیکان قزوین بازی کردم و بعد از فوتبال و در زمان ورودم به جریانات فعالیتهای غیر فوتبالی در شورای شهر قزوین حضور داشتم. زمانی که شمسآذر در حال سقوط به دسته پایینتر بود، برای یک بازی با مدیریت صحبت کردم چون احساس کردم میتوانم از نظر فنی به تیم کمک کنم. ۲ سال پیش بود که استقلال خوزستان را شکست دادیم، ادامه دادیم و از رده هجدهم تا پایان لیگ، با میانگین امتیاز عالی هشتم شدیم. آنجا آغاز من در مربیگری حرفهای بود. بودجه زیادی نداشتیم اما عملکردمان خوب بود.
این مسیر چگونه طی شد که به شمسآذر لیگ بیست و سوم رسید؟
من در دو حوزه در خدمت مردم قزوین بودم؛ هم فوتبال و هم شورای شهر. به هر حال مردم قزوین تعصب دارند که فلان بازیکن اصالتا قزوینی است. من بخاطر بازی در تیم ملی و سطوح بالاتر مورد لطف مردم بودم. از طرفی در شورایی شهر مسئولیت اجتماعی داشتم. ماهیت کار در آنجا سیاسی نیست واجتماعی است اما بیشتر افراد با وابستگی سیاسی وارد شورای شهر میشوند که من اینگونه نبودم. آن زمان تک تک وظایف کمیسیونها را مطالعه کردم که اگر چیزی را بلد نیستم یاد بگیرم و خوشبختانه در دوران کار سعی کردم هر لحظه به فکر مردم شهرم باشم.
در این دوران برخورد جالبی از مردم دیدید؟ چیزی بود که در ذهنتان ماندگار باشد؟
چه در دوران بازی و چه فعالیت غیر ورزشی، هیچ وقت به اندازه یک سال اخیر لطف و محبت از سوی مردم ندیدم. در خیابان هر زمان با خانواده قدم میزنم هر ۲۰ متر یک نفر به ما لطف دارد. من هنوز هر روز ۲ ساعت ورزش میکنم. یک بار از باشگاه بیرون آمدم. آقایی میانسال با دوچرخه به من سلام کرد و رفت. بعد از چند لحظه برگشت. من را بوسید و گفت من را دو جا خوشحال کردی. یک بار در شورای شهر بدون آنکه اصلا من را بشناسی به من کمک کردی و قانونشکنی هم نکردی. دوم هم با شمسآذر که حال من و همشهریهایم را خوش کردی. آنجا بود که حس خوبی داشتم.
هنوز ۴۰ ساله نشدی اما در سطح بالا مربیگری میکنی؛ آیا برای پیشرفت و بروزرسانی دانش در زمینه مربیگری وقت میگذاری؟
وقتی چند نفر باشند و یک «ما» تشکیل بشود قطعا یک «من» خوب هم در آن شکل میگیرد. منیت بدترین آفت انسانهاست. اینکه فقط به خودت اتکا داشته باشی و تصور کنی از همه بیشتر میدانی قطعا به تو آسیب خواهد زد. در دو جا عیارت مشخص میشود. یک جا بحران و یک جا در میدان بزرگ. لطف خدا شامل حال آدمهایی میشود که تلاش میکنند. برای رسیدن به موفقیت در فوتبال اول باید نظم داشته باشی، بروز باشی، به تیمت هویت بدهی و کادر خوبی داشته باشی. یک بار به بازیکنانم گفتم اگر کسی با من چالش داشته باشد از تیم اخراج است اما با کادرم به هیچ وجه نباید مشکل داشته باشد. فوتبال انتها ندارد و در عین حال ورزشی شبیه به زندگی است. در لحظه پیروز میشوی و در لحظه شکست میخوری. هر روز در آن چیزی جدید متوجه میشوید و یادگیری در آن وجود دارد. امکان ندارد بروز نباشید و موفق شوید.
آیا بازیهای خارجی میبینید؟ با شخصی در خصوص مسائل فنی صحبت میکنید و مشورت میگیرید؟
۲ حالت داریم. یک الگو داشته باشی و از آن پیروی کنی که من با آن مخالفم. یا از الگوهای مختلف درس بگیری و با تحلیل خودت رشد کنی. در همین لیگ امسال شما میتوانستید از نکونام سختکوش بودن و حفظ نتیجه، از اوسمار بازی با سرعت، خلق موقعیت بالا و رفتار صحیح پس از بازی، از مورایس تلفیقی از بازی مالکانه و سریع، از تارتار انتقال توپ و از حسینی بازی بسته را یاد بگیرید. باید از هر شخصی چیزی یاد بگیری، مطالعه کنی و با تحلیلت پیشرفت کنی. در این میان باید حواست به ظاهر، تاکتیک، رفتار و همه چیز باشد. برای اینکه این حجم از میکروفونها در کنفرانس جلوی شما باشد یا باید رئیس جمهور باشید یا وزیر یا مربی فوتبال. شما باید نقطه اثر باشید و بیاحترامی نکنید. نباید فقط فوتبال بلد باشید؛ بلکه باید همهچیز را متوجه باشید. من هم صدبار خطا داشتهام اما سعی میکنم کمتر اشتباه کنم.
در دوران بازی و مربی کسی بوده که بیشترین تاثیر را روی تفکراتتان گذاشته باشد؟
در هر تیمی حضور داشته باشید یک بضاعت وجود دارد، یک سختافزار و یک نرمافزار. من دوست دارم تیمی باشم که بهترینها را داشته باشد؛ هم نرمافزار و هم سختافزار. سخت افزار میشود امکانات باشگاه و نرمافزار هم کادر فنی و بازیکنان. مثلا رامین رضاییان در تیمم ارسال داشته باشد اما بودجه این اجازه را میدهد؟ من گواردیولا را دوست دارم؛ چه رفتاری و چه فنی اما نمیتوانم تیمم را کاملا شبیه او کنم چون ابزارش را ندارم. بازی مالکانه بازیکن باتجربه و کیفیت میخواهد. بنابراین نمیتوانم او را الگوی خود کنم اما میتوانم از تفکراتش برداشت خاص خودم را داشته باشم و یاد بگیرم. کلوپ میگوید وقتی توپ را از دست دادید فورا پس بگیرید. میتوانم به نحوی از این تاکتیک هم برداشت داشته باشم و استفاده کنم. مجتبی جباری یک پلیمیکر قوی وپاس نهایی بود. گران بود اما بازیکنی که زیاد پرس میکند گران نیست. بازیکنان امسال من همه اهل پرس و تلاش و جنگندگی بودند و هیچکس آنها را نمیشناخت. البته بعضی جاها دیگر زورت نمیرسد و مثلا نمی توانی سپاهان و پرسپولیس را ببری. آنجا دیگر فقط میشود لقمه گلوگیر بزرگان شد.
خیلیها طرفدار مربی خارجی هستند چون مربیان ایرانی روی اصول پیشرفت نمیکنند.
درباره حضور مربیان خارجی در ایران یک بحث غیرفنی داریم که در آن بحثی نیست. به طور کلی یک مربی خارجی اگر به ایران میآيد یعنی تمام دنیا را دور زده و تیمی پیدا نکرد. در نهایت یک پیشنهاد خوب مالی دریافت کرده و به ایران آمده. آنهایی که وارد ایران میشوند، به تیمهای متمول لیگ میروند. ما تیمهایی داریم که پول ندارند و ریشه دارند و در عین حال تیمهایی که پول دارند اما تازه ریشه دواندهاند. آنقدر بیرون از کشور، علیه ما ذهنیت بد ایجاد شده که به سختی مربیان بزرگ به ایران میآیند. تفکر متفاوت هم البته وجود دارد؛ خیلیها میآیند و دیگر نمیروند اما به طور کلی تا به حال دیدهاید کسی از اینجا به جایی بهتر برود؟ یا میروند حاشیه خلیج فارس یا کشورهایی با سطح پایینتر. کیروش را اگر بهترین حالت در نظر بگیریم، به کلمبیا و قطر رفت.
بخش بیاعتمادی به مربیان داخلی را چگونه توجیه میکنید؟
من این را میپرسم که چرا اعتماد نمیکنیم؟ در هر بحثی مثال نقض وجود دارد. مورایس و اوسمار خوشاخلاقند و رفتار معقولی داشتند اما نمونههای بداخلاق هم داشتهایم. بین مربیان ایرانی هم همین مقایسه و بحث وجود دارد. نمیشود گفت مربیان خارجی رفتارشان خوب است و ما بد. مربیان خارجی بهترین تیمها را در بهترین شرایط گرفتهاند. درباره بحث اعتماد هم باید بگویم به طور مثال در انگلیس لیورپول مربی را از کجا میآورد؟ از هلند. میگویند فلان مربی در شرایط مشابه، این نتایج را گرفته و حالا میشود برای یک چالش بزرگتر روی وی حساب کرد اما برای مربی ایرانی یک ارتش مجازی علیهش تشکیل میشود و همهچیز زیر سوال میبرد.
شما مسیر درستی طی کردهاید اما عمده مربیان ایرانی چنین کاری نمیکنند.
این مساله را تکذیب نمیکنم و میدانم فوتبالمان ایراد دارد. ما امسال نتایج خوبی گرفتیم. نوع تیمداری و شکل بازی، به همه کسانی که در ورزشگاه بودند حس تعلق داد. حس تعلق باعث شد تا بینندهها و حاضرین از حالت تماشاگر خارج شوند و تبدیل به هوادار شوند. توانستیم تماشاگر فوتبال را به «هوادار» تبدیل کنیم. ما هوادار نداشتیم اما حالا پیدا کردیم. بازیهای ما هیچوقت وقت اضافه زیادی نداشته چون اصلا اعتقادی به وقتکشی نداریم. یک نفر از بازیکنانمان هم امسال اخراج نشده. درباره پدیدهها هم باید گفت حسین گودرزی تنها پدیده ما نیست و علیاصغر اعرابی و رحمان جعفری و خیلیهای دیگر حالا به بالاترین سطح رسیدهاند.
بهترین شب فوتبالی سعید دقیقی در فصلی که گذشت چه زمانی بود؟
هر شبی که پیروز بودیم شبی جالب بوده اما شبی که سپاهان را بردیم عالی بود. ۲۰ هزار نفر داخل ورزشگاه بودند و ۱۰ هزارنفر بیرون. زمانی هم در طول فصل پیش آمد که من از تیم رفتم و برگشتم. آن زمان خلا در تیممان ایجاد شد و چند بازیکن را از دست دادیم اما زمانی که برگشتم دوباره همهچیز را کنار هم ساختیم.
بدترین شب چطور؟
هم در بازی رفت و هم بازی برگشت مقابل پرسپولیس شب بدی داشتیم. در بازی رفت اخراج شدم و تنها اخراجی تیممان در لیگ بیست و سوم بود. سوار میدان بودیم و بازی ۱-۱ بود اما خودم عامل باخت شدم. در بازی برگشت نکات مهمی را گفتم اما از همان جا گل خوردیم. میتوانستیم گل دوم را بزنیم. به بازیکنانم گفته بودم چگونه گل میزنند. در رختکن به تندی بر سر بازیکنان فریاد زدم دیدید گفتم از کجا ضربه میخوریم. آنجا باید خروش من را میدیدید!
تا چه زمان میتوان امید داشت دقیقی همینگونه بماند و تغییر نکند؟
فوتبال آنقدر پر از هیجان و فشار است که ممکن است شما هم اشتباه کنید. هیچ وقت نمیتوانید بگویید من هرگز خطا نمیکنم اما میتوانید تا جای ممکن سعی داشته باشید از اصولتان خارج نشوید. امکان دارد یک کلمه را بالا و پایین بگویید و همه علیهتان شوند. حتی بزرگترینهای تاریخ فوتبال هم اشتباه میکنند اما اگر اشتباهتان کم باشد موفقید. اصول را باید حفظ کرد تا به موفقیت رسید.
انتهای پیام/