به گزارش خبرگزاری برنا به نقل از دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، حقوق بشر درخت کهنسالی است که ریشه در تاریخ جهان دارد؛ جایی که اولین گردهماییها شکل گرفت و اولین قوانین اجتماعی نهاده شد. منشور کوروش، قانون حمورابی، عدالت و حقوق طبیعی در بیان سقراط، ارسطو و افلاطون، همه و همه نمونههایی هستند که توجه به موضوع حقوق بشر را در پهنای تاریخ نشان میدهند. اما حقوق بشر در معنای مدرن، زادۀ جنگ جهانی دوم و نزاع خونین کشورهای قدرتطلب غربی با یکدیگر است؛ زمانی که کشورهای امروزه مدعی، دست به جنایات و کشتارهای وحشتناکی زدند، میلیونها انسان را از صحنۀ زندگی ساقط نمودند و در آخر چهرۀ دلواپسان جهانی به خود گرفتند. فجایعی که بهقدری عظیم و خونبار بود که خود آنها را به این نتیجه رساند که باید برای جلوگیری از تکرار این چنین وقایع، سازمانهایی تأسیس و قوانینی ایجاد کنند.
از این رو سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ با هدف حفظ امنیت بینالملل و صلح جهانی، گسترش روابط دوستانه میان کشورها و رسیدن به همکاری و هماهنگی در عملکرد ملتها و در جایگاه یک سازمان بیندولتی، جایگزین جامعه مللی شد که خود در پی کنفرانس پاریس و اتفاقات جنگ جهانی اول ایجاد شده بود. این سازمان در راستای اهمیت موضوع حقوق بشر، در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ یک پیمان بینالمللی با عنوان اعلامیه جهانی حقوق بشر به تصویب رساند که برای اولین مرتبه به موضوع حقوق انسانها در سطح جهانی میپرداخت.
این منشور بینالمللی که به گفتۀ خیل کثیری از پژوهشگران حقوقی الزامآور بوده و از اعتبار حقوق بینالملل نیز برخوردار است شامل مواردی است که به این شرح هستند؛ توجه به کرامت، آزادی، برابری و برادری میان انسانها؛ حق زندگی و منع بردهداری؛ آزادی اندیشه، نظر، دین، وجدان، بیان و آزادی انجمن؛ تأکید بر حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد از جمله حق سلامتی؛ حق دسترسی به آموزش و کار.
این منشور و تمام پیوستهای بعد از آن، مدعیان و مجریانی دارد؛ کشورهایی که یک زمان از طریق استعمار، جنگ و حضور مستقیم نظامی، نگرانیهای جهانی و بینالمللی خودشان را رفع میکردند و امروزه پشت نقاب صلحطلبی، از طریق حمایت از گروههای تروریستی خواهان اجرای حقوق بشر در سایر کشورها هستند. پژاک همان نسخهای است که آمریکا و غرب با همراهی رژیم اسرائیل برای اعمال حقوق بشر در مناطق کردنشین ایران پیچیدهاند. حزب حیات آزاد کردستان با نام مخفف پژاک درواقع مدل ایرانی شدۀ پ.ک.ک (حزب کارگران کردستان) است که در سال ۲۰۰۴ با ادعای مبارزه برای حقوق کردهای ایران و استقلال یا خودمختاری در مناطق کردنشین ایران شکل گرفت. این گروه فعالیت خودش را متمرکز بر عملیات مسلحانه و فعالیتهای سیاسی علیه دولت ایران کرده است.
گروه یا فرقۀ پژاک همواره درگیر فعالیتهای نظامی و سیاسی در مرزهای ایران، ترکیه و عراق بوده و به طور خاص در منطقۀ کردستان ایران با نیروهای دولتی درگیر بوده است. در موارد متعددی میشود نسبت این گروه با حقوق بشر و جزئیات آن را مورد مداقه قرار داد. لذا خالی از لطف نیست اگر از دریچه حقوق بشر این فرقه را، که بهشکلی برجسته خود را دغدغهمند مردم کرد و مجری حقوق بشر معرفی میکند، بررسی نمود.
طبق ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر کودکان باید از مراقبت ویژه برخوردار باشند و نیازهای اساسی آنها مانند تغذیه، بهداشت، آموزش و حمایتهای اجتماعی باید تأمین شود. یا طبق کنوانسیون حقوق کودک، که در سال ۱۹۸۹ در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسید و بهعنوان مهمترین سند بینالمللی در موضوع حقوق کودکان شناخته میشود، به مواردی مثل حق زندگی و بقا، حق تحصیل، حق مراقبتهای بهداشتی، حق حفاظت از خشونت، حق آزادی بیان و مشارکت، حق بازی و تفریح و حق عدم تبعیض به عنوان حقوق اولیه و اساسی کودکان که منظور آن نیز افراد زیر ۱۸ سال هستند، اشاره شده است. اما فرقۀ دایهدارِ اجرایِ حقوق بشر برای کودکان کرد، یعنی پژاک، چگونه این وظایف را رعایت میکند؟ چه اقدامات و برنامههایی برای اعمال این موارد برای کودکان و نوجوانان کرد داشته و دارد؟
نقض آشکار قواعد و تعهدات عامالشمول بینالمللی در خصوص کودکان، که دست بر قضا پژاک طلایهدار آن است، با پدیده «کودک سرباز» آشکار میشود. پدیدهای که در آن گروه یا سازمان غالباً تروریستی کودکان اغلب در شرایط فقر یا تحت فشارهای اجتماعی را، بهعنوان مبارز، پیامرسان یا حتی جاسوس در پروژههای خودش استفاده میکند. نکتۀ اصلی در این بهکارگیری کودکان یا به تعبیری جداسازی کودکان از والدین، اختیاری و داوطلبانه نبودن آن است. این اقدام اگر به خواست خود کودکان یا والدینشان صورت بگیرد سراسر اشکال است و نقض آشکار حقوق بشر، حال اینکه فرقۀ پژاک بهدلیل نداشتن محبوبیت و مشروعیت مردمی، با مشکلات متعددی در عضوگیری و جذب نیرو دست و پنجه نرم میکند و لذا این کودکان را در اکثر مواقع بهصورت اجباری با تهدید و گاهی با اعمال زور علیه خانواده در اختیار میگیرد.
این کودکان درراستای اهداف افراطی و خشونتآمیز فرقه تربیت میشوند. آموزشهای نظامی، عملیات تروریستی و آموزشهای ایدئولوژیک برنامههایی است که گروه برای تکتک این کودکان در نظر میگیرد. آموزشهایی که هویت و روان کودک را زخمی و او را از داشتن فرصت یک زندگی معمولی و انسانی محروم میکند. کودکانی که از سنین پایین شاهد قتل و خشونتهای بیرحمانه بوده و مورد آزار و اذیتهای جسمی، جنسی و روانی متعدد قرار گرفتهاند سرانجامی ندارند جز مشکلات رفتاری، اختلالات روانی، افسردگی، اضطراب و درنهایت خودکشی.
مجموع این شرایط بیانگر این مهم است که پژاک، که با ادعای حقوق کودکان خودش را معرفی و آیندهای رویایی برای کودکان کُرد تصویرسازی میکند چگونه است که در عمل آنها را از اساسیترین حقوقشان نیز محروم نموده است؛ حق حیات آزادانه. کدام مجری حقوق بشر است که حق داشتن خانواده، حق رشد در محیطی سالم و امن، حق دسترسی به آموزش و خدمات بهداشتی و حق مشارکت در جامعه را از کودک سلب میکند؟! کدام دغدغهمند حقوق بشر است که برای به ارمغان آوردن یک زندگی سالم برای کودکان آنها را در معرض تهدیدات جسمی و روانی قرار میدهد؟!
پژاک پاسخ دهد: رامسین فرهادی کجاست؟
اجرای حقوق بشر توسط پژاک تنها محدود به کودکان نبوده و زنان را نیز در بر میگیرد. زنانی که در این گروه از بسیاری از حقوق ابتدایی خود محروم شدهاند؛ حق مادری، حق زندگی توأم با آرامش و شرافت و حق برابری و کرامت انسانی. زنانی که میتوانستند یک زندگی عادی داشته و در خانه خودشان صاحب فرزند، شغل و خانواده باشند، برای آینده برنامهریزی کنند و سکاندار زندگی خودشان باشند، در این گروهها بهعنوان سرباز و مبارز در موقعیتهایی زیست میکنند که آنها را همیشه در معرض خشونت جنسی و تجاوز، کار اجباری و انضباط سختگیرانه و سوءاستفاده برای تبلیغات سیاسی قرار میدهد. اینجا سؤالی پیش میآید که پاسخ آن اظهر منالشمس است؛ تأمین حقوق ابتدایی زنان چقدر مسئلۀ فرقه پژاک است؟ و باید جواب آن را از زنانی که جذب شعارهای فریبکارانه و وعدههای دروغ این گروه شدهاند و دسترسی محدودی به آموزش، آزادیهای شخصی و خدمات بهداشتی دارند پرسید. پرسید که آیا اساسیترین یا حداقل کمترین حقوقشان در این گروه تأمین شده است؟
عضویت در پژاک برای فرار از مشکلات زندگی؛ داستان اشتباه سمیه رجبی
مورد بعدی توجه پژاک به غیرنظامیان است. پژاک در جایگاه مجری حقوق بشر هیچ ابایی از به خطر انداختن غیر نظامیان یا کشتن آنها ندارد؛ هر ساله در درگیری بین نیروهای پژاک و نیروهای دولتی ایران، بسیاری از مردم کُرد و غیرنظامیان کشته میشوند. افرادی که شاید در اثر حمله پژاک به زیرساختهای غیرنظامی یا شاید از طریق یک عملیات تروریستی یا بهعنوان سپر انسانی در جنگ مستقیم جان خودشان را از دست دادند. همچنین تهدید و اعمال خشونتآمیز علیه کسانی که با دولت یا نیروهای مخالف پژاک همکاری دارند نیز روی دیگر رفتار مبتنی بر حقوق بشر این گروهک است.
حرفحرف این نوشته، نیاز به نتیجهگیری را منتفی میکند. اینکه پژاک ناقض آشکار حقوق بشر است، واضح است. پژاک برای مردم کرد جز ضرر و زیان، آورده دیگری نداشته است و در لباس میش و بیان صلحطلبانه، ماهیتی گرگخو و درنده داردد. اما برای حل مسئله باید کمی به عمق زد و ریشهایتر نگاه کرد. چرا آمریکا که خود را مسئول اجرای حقوق بشر میداند در برابر این ناقض حقوق بشر سکوت پیشه کرده است؟ آمریکایی که پ.ک.ک را در لیست گروههای تروریستی خود جای داده است، چرا وقتی با پژاک که همان شاخۀ ایرانی پ.ک.ک است مواجه میشود کاملاً عیان چشمان خود را میبندد. این چشمپوشی بهمعنای همکاری نیست؟ این بیتوجهی بیانگر دروغین بودن حقوق بشر نسخه آمریکایی نیست؟ حقوق بشری که یک هدف را دنبال میکند و آن هم چیزی نیست جز منفعت برای آمریکا!
انتهای پیام/