دوایی: سفارش‌دهنده آگاه، کلید خلق پوسترهای ماندگار است

|
۱۴۰۳/۱۰/۲۳
|
۱۱:۵۹:۵۰
| کد خبر: ۲۱۸۰۶۱۷
دوایی: سفارش‌دهنده آگاه، کلید خلق پوسترهای ماندگار است
برنا – گروه فرهنگ و هنر؛ مهدی دوایی طراح پوستر چهل و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر گفت: یک طراح حرفه‌ای باید گوش شنوایی برای نیازهای سفارش‌دهنده داشته باشد و همزمان استقلال و خلاقیت خود را حفظ کند.

مهدی دوایی؛ طراح گرافیک و فیلمساز ایرانی است که به طور مستمر در زمینه طراحی پوستر تئاتر فعال است. وی فعالیت حرف‌های خود را از سال ۱۳۷۸ آغاز کرده و از سال ۱۳۸۴ به بعد برطراحی پوستر تئاتر تمرکز دارد. وی تاکنون طراحی برای بیش از ۲۰۰ عنوان نمایش صحنه‌ای را در کارنامه دارد و برای چهارمین دوره متوالی مدیریت هنری جشنواره بین المللی تئاتر فجر را بر عهده گرفته است.

طراحی پوستر پنجاه و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم رشد، شانزدهمین جشنواره فیلم مستند ایران (سینما حقیقت)، مدیریت هنری انتشارات علمی فرهنگی و انتشارات نمایش از دیگر فعالیت‌های اخیر او است.

آنچه که در ادامه میخوانید گفتگوی خبرگزاری برنا با مهدی دوایی در زمینه طراحی پوستر چهل و سومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر است.

برنا: طراحی پوستر برای یک فستیوال چه ویژگی‌ها و تفاوت‌هایی با طراحی پوستر برای یک نمایش یا فیلم دارد؟

دوایی: تفاوت این دو به زمینه کاری متفاوت در هر یک از آنها بر می‌گردد. شاید موضوع ظاهری هر دو آنها طراحی برای مقوله تئاتر باشد، اما واقعیت این است که پوستر یک نمایش معمولا با آزادی عمل بیشتر و ملاحظات غیر استتیک کمتری رو‌به‌رو است. کارگردان در مقام سفارش دهنده، خودش هنرمند است و خلاقیت و امر هنری بالاتر از هر ملاحظه‌ای برای او اولویت دارد. اما در طراحی برای یک فستیوال، سفارش دهنده مدیران فرهنگی هستند که الزاما هنرمند نیستند و باز الزاما استتیک، خلافیت و زیبایی شناسی را در اولویت اول قرار نمی‌دهند.

برنا: منظور شما این است که مدیران فرهنگی به دنبال ایده‌های غیر خلاقانه هستند؟

دوایی: خلاقیت، زیبایی و نوآوری امری است که همه ما وقتی در حالت عادی از آن حرف میزنیم مدافع آن هستیم و آن را می‌پسندیم. یک مدیر فرهنگی هرگز نمی‌گوید من ضد خلاقیت یا نوآوری هستم. خدا را شکر همه ما در تئوری داعیه دار دفاع از هنر، زیبایی شناسی و ایجاد یک طرح نو هستیم. اما سوال اینجا است که چرا با این اشتراک نظر بسیاری از تولیدات فرهنگی ما خلاقه نیست. متاسفانه بسیاری از ساز و کار‌هایی که از سوی مدیران فرهنگی ما در پروسه خلق اثر هنری بر هنرمند تحمیل می‌شود محافظه کارانه و غیرجسورانه است و با پروسه جوشنده خلاقیت منافات دارد. اینجا است که بین تئوری و عمل شکاف عمیقی دیده می‌شود. یک مدیر دوست دارد خلاق باشد، اما ساز و کار‌های بروکراتیک عملا او را به سمت محافظه کاری سوق می‌دهد.

اما در این بین مدیران فرهنگی آگاه هم وجود دارند. اگر می‌بینید که نتیجه طراحی برای یک رویداد فرهنگی خلاقانه درخشان و زیبا شده مطمئن باشید که پشت سر طراح آن یک مدیر فرهنگی آگاه قرار گرفته و اگر نشد حداقل بخشی از مسئولیت سرانجام نگرفتن کار متوجه رویکردی است که مدیر فرهنگی در مقام سفارش دهنده در پیش گرفته است.

گاهی اوقات طراح و زمینه کاری اش مجال زورآزمایی و به کرسی نشاندن حرف دسته‌ای از مدیران در برابر دسته‌ای دیگر می‌شود و اینجاست که متاسفانه تنها چیزی که اهمیت ندارد، زیبایی شناسی، خلاقیت و رعایت گرامر مدیوم است.

مدیر فرهنگی آگاه از نظر من بایسنقرمیرزا است. شما وقتی به حاصلی که این فرد تاثیرگذار در دوران خودش بر شکوفایی فرهنگ و تمدن ایرانی داشته نگاه می‌کنید حیرت می‌کنید. تنها یکی از شاهکار‌های بزرگ او که از تطاول روزگار جان سالم به در برده شاهنامه بایسنقری است. یا امیر علیشیر نوایی که چطور کانونی از نوابغ مثل کمال الدین بهزاد و خوشنویسان بزرگ دوران خودش ایجاد کرده است. کاری که او کرده اثرش از پس قرن‌ها هنوز باقی است. یا نگاه کنید به امیر کبیر، تنها سه سال در مصدر امور بود. هنوز داریم از ثمره آدم‌هایی که در دارالفنونش تربیت شدند و شاگردانشان میخوریم. این یعنی ریل گذاری کلان فرهنگی در مسیر درست نه مثلا دخالت در کمپوزسیون نقاشی‌های کمال الملک در جهت ارضای امیال شخصی!

برنا: چه چیزی درصد و میزان دخالت و تاثیرگذاری سفارش دهنده و طراح را در شکل گیری اثر نهایی مشخص می‌کند؟ آیا متری وجود دارد؟

دوایی: اینکه طراح اثرش را وحی منزل بداند و گوش خود را بر هر نکته و توصیه‌ای ببندد عاقلانه نیست. ولی این موضوع نباید منجر به دخالت‌های غیرتخصصی و جزئی در ساختمان و کمپوزیسیون اثر از سوی سفارش دهنده شود. متاسفانه بسیاری از سفارش دهندگان ما صرفا به دلیل اعمال قدرت و بروز سلیقه‌های شخصی، درباره ساختمان تصویر، اعمال نظر می‌کنند و وقتی با ممانعت طراح به عنوان متخصص امر تصویر که به گرامر مدیومش تسلط دارد رو‌به‌رو می‌شوند بر می‌آشوبند و اینجا است که خیلی از اوقات یک طرح خوب علی رغم داشتن تمام ویژگی‌های خلاقه صرفا به دلیل لجبازی آرشیو می‌شود و مجال بروز اجتماعی و بازخورد پیدا نمی‌کند.

برنا: چطور میتوانیم رابطه بین سفارش دهنده و طراح را به شکل ایده ال و درست در بیاوریم؟

دوایی: چیزی که به تجربه دریافته‌ام، ایجاد حس اعتماد و جاری شدن انرژی درست بین طراح و سفارش دهنده است. یک طراح خوب بایستی در وهله اول گوش خوبی داشته باشد. یعنی خوب به سفارش دهنده گوش کند و نیاز‌های او را از خلال حرف هایش دریابد و نهایتا به راه حل‌های مناسب تصویری و پیشنهادات دیداری تبدیل کند.

بخش مهمی از کار ما این تبادل انرژی است که منجر به ایجاد حس اعتماد و دوستی می‌شود. وقتی این حس دوستی شکل گرفت سفارش دهنده و طراح یکدیگر را مقابل هم نمی‌بینند بلکه هر دو کمک می‌کنند تا بهترین برآیند در کارشان ایجاد شود.

برنا: چه چالش‌هایی در زمینه طراحی پوستر یک جشنواره می‌تواند بر سر راه طراح قرار بگیرد؟

دوایی: تمرین و طراحی ممارستی شبانه روزی برای یک طراح محسوب می‌شود. شما باید حافظه تصویریتان را مرتب تقویت کنید. ذهنتان بایستی انباشته از تصویر باشد و مثل یک آزمایشگاه پرتابل حاصل تلفیق این تصاویر را در ذهن و جانتان حس کنید. پس اولین چالش یک طراح شخص خود او است. اینکه کارش برای خودش روتین نشود و تبدیل به کارمند آن حرفه نشود.

چالش بعدی در ارتباط با مواجهه طراح با سفارش دهنده است. او باید بتواند جهان شخصی اش را به ذهن و سیستمی خارج از خودش انتقال و توضیح دهد و چالش سوم در مواجهه با مخاطب شکل می‌گیرد. یعنی اینکه هر دو طراح و سفارش دهنده بازخورد کارشان در جامعه و در ارتباط با مخاطب را پیش بینی و سپس رصد کنند. در ارتباط با طراحی برای یک فستیوال کار از آنجا سخت‌تر می‌شود که هم دامنه سفارش دهندگان متعددتر است و هم گستره مخاطبی که با آن مواجهیم بزرگتر و انبوه‌تر است.

برنا: پوستر جشنواره فیلم فجر با طراحی ابراهیم حقیقی با حاشیه‌های فراوانی رو‌به‌رو شد در حالی که در ارتباط با پوستر جشنواره تئاتر فجر فیدبک‌ها غالبا مثبت بوده است. به نظر شما چه عواملی در شکل گیری یک پوستر خوب برای یک فستیوال موثر است و چه عواملی مسیر را برای خلق یک پوستر مناسب مسدود می‌کند؟

دوایی: در ارتباط با پوستر جشنواره فیلم فجر باید بگویم ابراهیم حقیقی نیازی به اثبات ندارد. او در طول دوران پربار حرفه‌ای خود به قدری آثار بزرگ و ماندگار خلق کرده که همه نسل‌های بعدی، از جمله من وامدار آنها هستیم. بسیاری از آثار ایشان جزو گنجینه و میراث تاریخ گرافیک ایران است. اما در ارتباط با حواشی پوستر فیلم فجر همانطور که پیشتر هم گفتم عوامل مختلقی در شکل گیری پوستر رویداد حساسی مثل فجر وجود دارد که برخی از آنها هم گفتنی نیست.

برنا: چرا گفتنی نیست؟

دوایی: برای اینکه بازکردن آنها بیشتر ایجاد سوتفاهم میکند. تنها زمانی در مورد مسائل باید گفت‌و‌گو کرد که گفتن از آنها به حواشی بیشتر دامن نزند. شاید زمانی دیگر بیشتر در این باره گفت‌و‌گو کنیم.

برنا: نقش سفارش دهنده آگاه در ایجاد یک پوستر و لحن بصری مناسب در جشنواره‌ای در سطح بین المللی را چگونه ارزیابی میکنید؟

دوایی: سفارش دهنده آگاه صرفا زمینه را مهیا میکند تا طراح خلاقیت و زیبایی شناسی ویژه اش را به بهترین شکل بروز دهد. اساس انتخاب مدیر هنری برای یک رویداد اعتماد به تخصص و استتیک ذهنی او است.

برنا: شما در این جشنواره به عنوان مدیر هنری و طراح پوستر حضور دارید. آیا اساسا این دو جایگاه با هم یکی است یا هر کدام مسئولیت جداگانه‌ای را در بر دارد؟

دوایی: مدیر هنری مسئول سیاستگذاری تصویری و خلق هویت دیداری یک رویداد است. اوست که حال و هوا، احساسات و لحن دیداری یک فستیوال را از ذهن به عین در می‌آورد. طبیعتا طراحی پوستر به عنوان اصلی‌ترین رکن هویت دیداری، جزئی از این کل محسوب می‌شود. اینها هر دو، وظایفی جداگانه و منفک از هم به حساب می‌آیند. گاهی طراح پوستر همان مدیر هنری است و گاهی به فراخور، مدیر هنری پوستر را به طراح دیگری سفارش می‌دهد.

برنا: نقش نوشتار در ترکیب پوستر شما به شکل ویژه‌ای مورد توجه و اهمیت قرار گرفته، به گونه‌ای که در ادوار قبل با این میزان حساسیت بصری بر روی نوشتار پوستر‌ها رو‌به‌رو نبودیم. اساسا نوشتار در لی اوت یک پوستر چقدر اهمیت دارد و شما چقدر به آن اهمیت می‌دهید؟

دوایی: حقیقت این است که گرافیک به معنای مدرن آن یک هنر وارداتی است. اولین برخورد‌های تصویری نسل‌های پیشین ما با ایده‌های تصویری همراه بوده که در کنار حروف لاتین یک پوستر را شکل داده است. بیشتر هم این تصویرسازی‌ها بوده که برای طراحان آن نسل توجه ایجاد می‌کرده است؛ بنابراین ایده‌های بیشتر طراحان نسل اول و دوم گرافیک ایران تصویرسازانه هستند. زمان گذشت و کم کم حساسیت طراحان ما بیشتر شد و فهمیدند که حروف خودشان نقش تصویر را می‌توانند ایفا کنند و اگر اهمیت حروف بیشتر از تصاویر نباشد کمتر نیست.

من وقتی پوستر‌های ادوار مختلف فجر را می‌دیدم همیشه از اینکه نشانه نوشته و اطلاعات نوشتاری صرفا مثل یک دورچین کم اهمیت در اطراف تصویر و ایده مرکزی چیده شده‌اند، کلافه می‌شدم. لوگوتایپ جشنواره گا‌ها با بی سلیقگی به شکلی کم اهمیت با کامپیوتر به طور باسمه‌ای با نستعلیقی پر ایراد نوشته می‌شد و سایر اطلاعات تایپی از سر رفع تکلیف حروفچینی می‌شد. در دوره چهلم کار روی نشانه نوشته را همراه با احمد زیرک شروع کردیم و در این بین کلمات و ترکیب‌های آن را بار‌ها و بار‌ها اتود کردیم و رساندیم آن را به چیزی که امروز در چهارمین دوره اش تثبیت شده است.

برنا: یعنی در تولید این نشانه نوشته از کامپیوتر استفاده نشده؟

دوایی: رایانه یک ابزار است. درست مثل یک قلم، مداد یا راپید. مهم این است که در هنگام کار با آن، او بر ذهنمان سوار نباشد و برعکس مثل مرکبی ما از آن سواری بگیریم. هر چند کامپیوتر ابزاری پیچیده‌تر از یک قلم ساده است و از نظر روانی اگر مراقب نباشیم مسیر‌های منتهی به طراحی را به شکل دلخواهش کانالیزه می‌کند. اما در نهایت باز هم یک ابزار است. اگر با کامپیوتر فکر نکنیم و کامپیوتر را در راستای ذهن و دستمان به کار بگیریم به لحن‌های به روز و بدیعی هم میرسیم. داستان این نشانه نوشته اینطور بود که ما ابتدا با همفکری هم اتود‌های دستی و مدادی بی شماری می‌زدیم و از بین آنها مدل‌هایی را انتخاب می‌کردیم. آنها را با قلم درشت در ابعاد بسیار بزرگ خوشنویسی می‌کردیم سپس آن ترکیب را وارد کامپیوتر می‌کردیم و در آنجا اجزای آن را در مدل‌های مختلف جابجا میکردیم تا در نهایت به مدل نهایی که می‌بینید رسیدیم.

برنا: لحن بصری و نوع رنگبندی پوستر این دوره بطور ویژه‌ای به یاد ماندنی است. این نوع لحن و فضا برای من ایرانی بسیار آشنا است و در عین حال ربطی به فضا‌های کلیشه‌ای، باسمه‌ای و توریست پسند هم ندارد. این لحن چگونه در کار شما آمد؟

دوایی: همه ما متاثر از چیز‌های ریز و درشتی هستیم که در طول عمرمان می‌بینیم. به قول استاد شیوا نباید ابایی داشته باشیم که از همه چیز متاثریم. حتی از همین فرشی که روی آن راه میرویم، مینشینیم و دراز می‌کشیم.

چیزی که در رنگبندی و لحن بصری پوستر این دوره می‌بینیم متاثر از هنر ایرانی است ولی تقلید عین به عین و باسمه‌ای از آن نیست. من مطمئنم که رنگ‌ها و ترکیب مثلا عمارت بادگیر کاخ گلستان جایی در جان و ذهن من رسوخ کرده است. یا ترکیب رنگ‌های مینیاتور‌های مکتب هرات یا خوشنویسی شش دانگ میرزا غلامرضا؛ اما هیچ وقت درصدد تقلید کور، باسمه‌ای، توریست پسند و اگزوتیک از هنر ایرانی نبودم، چون به قول آرتور رمبو باید مطلقا مدرن بود. این یعنی آدم سعی کند فرزند زمانه خودش باشد. وقتی من در این خاک زندگی می‌کنم، با همه خوب و بدش، کارم لاجرم ایرانی است و نیازی به اغراق هم ندارد. 

برنا: ایده مرکزی پوستر اصلی جشنواره، تندیس این فستیوال است. این ایده چرا برای شما جذاب شد و در نهایت در پوسترتان استفاده شد؟

دوایی: راستش را بخواهید ایده من برای پوستر اصلی از اساس ایده دیگری بود که متاسفانه به دلیل عدم جمع بندی سفارش دهنده گان با یکدیگر کار فعلا آرشیو شده است. آن کار حاصل دو ماه و نیم تلاش و عرق ریزی فکری بود، اما به هر دلیل به سرانجام نرسید و در نهایت به روی ایده تندیس به جمع بندی رسیدیم. شاید دلیل اینکه پوستر اول ناکام ماند این است که سرعت تغییرات سیاسی و تعویض‌های مدیریتی بسیار بیشتر از سرعت شکل گیری ایده‌ها و طراحی‌های ما است. این باعث می‌شود تا من در مقام طراح؛ فرصت این را نداشته باشم تا انرژی خود را با مدیران جدید همگن کنم و در نهایت پروسه ایجاد اعتماد بین ما دیرتر شکل بگیرد. به هر ترتیب چه بخواهیم و چه نخواهیم بخش عمده‌ای از خروجی کار ما متاثر از این فضا است و مجموعه این تحولات مدیریتی نسبت مستقیم با آنچه که شما به عنوان خروجی نهایی تصویر می‌بینید، دارد.

برنا: به موضوع طراحی پوستر برگردیم. اساسا طراحی پوستر تئاتر چقدر در کشور ما جدی گرفته می‌شود؟ هنرمندان شهرستانی کجای این داستان قرار گرفته‌اند؟ 

دوایی: ما این روز‌ها حجم قابل توجهی پوستر تئاتر (البته در مختصات دیجیتال و فضای مجازی و نه در سطح شهر) می‌بینیم.
این نکته خوبی است، اما متاسفانه بسیاری از این پوستر‌ها بیشتر حاصل ذوق ورزی کارگردانان و یا افرادی است که به طور کامل به گرامر و دستور زبان گرافیک دیزاین مسلط نیستند. لی اوت خلاقه کمتر دیده می‌شود. تلفیق تایپ و تصویر چندان هوشمندانه نیست. البته در میان آنها کار‌های درخشان هم گهگاهی دیده می‌شود که آدم را امیدوار می‌کند.

بسیاری از هنرمندان و دوستان ما چه کارگردان و چه طراحان بچه‌های شهرستان هستند. حتی باید بگویم بچه‌های شهرستان بخاطر عطشی که برای یادگیری و پیشرفت دارند گاهی از بچه‌های مرکز بهتر عمل کردند. این یک امر فردی است. هنر اساسا یا برای یک فرد وجود دارد یا نداردخیلی ربطی به تهرانی یا شهرستانی بودن ندارد. فضا فقط می‌تواند مثل کاتالیزور عمل کند.

برنا: توصیه شما به طراحان جوانتر چیست؟

دوایی: من فقط بلدم به خودم توصیه کنم. نصیحت به دیگران کار من نیست. چیزی که به خودم توصیه میکنم این است: روی زمینه کاری ات تمرکز کن. تمرین، تمرین و تمرین کن. هر روز بیاموز. دیوانگی کن. مرقب باش روتین نشوی.

انتهای پیام/

نظر شما
پیشنهاد سردبیر
پرونده ویژه