
جمله «ریشه در کودکی دارد...» از جمله عبارات رایج در علم روانشناسی به شمار میآید که با استناد به این ایده، عملکرد فرد بزرگسال را مربوط به تربیت کودکی میداند و از همین رو این جمله، زمینهساز بسیاری از شوخیها است. ماجرا به چند شوخی درباره این عبارت ختم نمیشود؛ نقطه شروع این موضوع بحرانی جایی است که فردی بزرگسال از ترسها یا آسیبهای دوران کودکی خود جان سالم به در نبرده و همچنان از مرور این خاطرات بد میهراسد.
به گزارش خبرنگار باشگاه جوانی خبرگزاری برنا، در اولین بخش از پرونده «تاثیرات تجربیات کودکی بر زندگی بزرگسالی» به گفتوگو با ملیحه رحیمی روانشناس کودک و نوجوان نشستیم:
والدین، معمار هوش هیجانی در کودک هستنند
ملیحه رحیمی روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با خبرنگار باشگاه جوانی خبرگزاری برنا درباره تاثیرات تجربیات کودکی بر روند بزرگسالی گفت: وقتی پدر و مادر که به عنوان مقامات قدرت برای کودک شناخته میشوند؛ خواه یا ناخواه و از روی خیرخواهی از القای احساس ارزش یا محبت نسبت به کودک خودداری میکنند؛ درواقع از پرورش هوش هیجانی در کودک خودداری کرده و به این ترتیب کودک، بیش از دیگران در آستانه رفتارهای بزه و پرخطر قرار میگیرد. از سوی دیگر چنین کودکی علاوه بر این که در ناخودآگاه خود از خانواده به دلیل عدم حمایت، عصبانی است؛ از خود نیز به عنوان فردی به درد نخور خشم دارد و این علائم در رفتارهایی که با افراد مهم زندگی خود به کار میگیرد؛ مشخص خواهد شد چرا که وضعیت رابطه پدر و مادر با یکدیگر از جمله تجربیاتی است که بزرگسالی را تحت تاثیر قرار میدهد.
این روانشناس کودک و نوجوان، والدین را پرورش دهنده و معمار هوش هیجانی در کودک دانست و ادامه داد: اگرچه هوش هیجانی در بازداری انسان از مخاطرات نقش دارد؛ اما عملکرد هوش هیجانی نیز بر اساس تجربیات و ابعاد حمایتیای خواهد بود که کودک پشت سر میگذارد. به عنوان مثال محیطی که تشویقیهای به موقع داشته و سرشار از احساس امنیت و اتفاقات خوب است؛ در جهت تقویت هوش هیجانی کودک برای مواقع دشوارتر زندگی عمل میکند.
رحیمی از پدر و مادر به عنوان معمار ساختمان کودک یاد و تصریح کرد: در شرایطی که مادر با رفتاری سراسر خشم و آسیب با همسر و فرزند از روابط سالم با خانواده دوری کرده و کودک نیز سنگ صبور برونریزیهای مادر میشود؛ طبیعی است که آسیبهایی اعم از انزوا، اضطراب، افسردگی یا حتی بزهکاری در کمین بزرگسالی کودک باشد چرا که در واقع، این آسیبها از کودکی پرورش داده شدهاند.
پدر و مادر از اولین مراجع قدرت برای کودک هستند
وی پدر و مادر را اولین مراجع قدرت برای کودک دانست و افزود: با توجه به این که کودکی، پایه و اساس شخصیت و رفتار در بزرگسالی به شمار میآید؛ نه تنها تجربیات دوران کودکی بر احساسات، تصمیمگیریها و روابط تاثیر میگذارد بلکه به جرات میتوان گفت سلامت روان دوران بزرگسالی به تجربیات کودکی وابسته است.
وی تجربیات دوران کودکی را به عنوان پایه برای ساختمان عنوان کرد و ادامه داد: همچنان که روبرویی کودک با تجربیات مثبت اعم از توجه، امنیت یا محبت، زمینه افزایش اعتماد به نفس و توانایی برقرار کردن ارتباط سالم و حتی موفقیت را در بزرگسالی ایجاد میکند؛ در مقابل نیز مواجه شدن با تجربیات منفی مثل بیتوجهی، خشم والدین، تنبیه، مقایسه کردن، انتقادات زیاد یا حتی شرایط استرسزا عاملی برای اضطراب، افسردگی، ترسهای بیعلت و حتی مشکلات بین فردی در بزرگسالی به شمار میآید.
این روانشناس کودک و نوجوان با بیان این که کودک علاوه بر الگوگیری از خشم والدین، در تسری این خشم نیز نقش دارد تشریح کرد: با توجه به این که کودک تحت تاثیر خشم والدین، خود را به عنوان فردی بیارزش و بیاهمیت میشناسد؛ در آیندهای نه چندان دور از این کودک، بزرگسالی بیعزت نفس و همچنین بیاعتماد به نفس پدید میآید و به این ترتیب تجربیات دوره کودکی، بزرگسالی را دستخوش تغییر میکنند.
نحوه مدیریت تجربیات نوجوانی به ارتباط والدین با فرزند بسته است
رحیمی کودکی را اصلیترین زمان تاثیرگیری از اتفاقات خوب یا استرسزا دانست و ادامه داد: با توجه به این که فرزندپروری درست و آگاهانه، مصداقی از معماری والدین به شمار میآید؛ نحوه مدیریت تجربیات نوجوانی نیز بسته به ارتباط والدین با فرزند است. به عبارت دیگر روابط صمیمی والدین با کودکان به معنای جلوگیری از درگیر شدن کودک با ناهنجاریهایی اعم از اعتیاد یا بزهکاری و دوستیهای ناباب است.
انتهای پیام/