هدیه حدادیاصل_فیلم سینمایی «رها» با بازی شهاب حسینی، غزل شاکری و ضحا اسماعیلی، با پرداختن به موضوعات حساسی، چون فقر، امید و فشارهای اجتماعی، تلاشی جسورانه برای به تصویر کشیدن واقعیتهای تلخ جامعه ایرانی است.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ «رها» داستان دختری انیمشنساز به نام رها را روایت میکند که لپتاپش که ابزار اصلی کار و خلاقیتش است، دزدیده میشود. در حالی که خانوادهاش توانایی مالی برای خرید لپتاپ جدید را ندارند، رها مجبور میشود موهایش را به دوستش بفروشد تا پدرش (شهاب حسینی) بتواند یک لپتاپ دست دوم برای او بخرد؛ اما این لپتاپ جدید به جای حل مشکل، آغازگر مجموعهای از دردسرها میشود که در نهایت به فاجعهای دلخراش ختم میشود: مرگ رها در کانال کولر.
فیلم از همان ابتدا با فضای تیره و تار خود، نشان میدهد که قرار نیست با یک روایت سرراست و خوشفرجام روبهرو باشیم. داستان، نهتنها به مشکلات اقتصادی خانوادهها اشاره دارد، بلکه فشارهای روحی و روانیای را که بر جوانان خلاق و هنرمند وارد میشود را به تصویر میکشد. رها بهعنوان نمادی از نسلی که در جستجوی هویت و تحقق رویاهایش است، در برابر واقعیتهای بیرحم جامعه قرار میگیرد. فرهمند با تمرکز بر این تضاد، فیلمی ساخته که هم دردناک و هم تفکر برانگیز است.
حسام فرهمند در «رها» از سبک کارگردانی مینیمالیستی بهره برده است. استفاده از رنگهای سرد و فضاسازیهای ساده؛ اما اثرگذار، به انتقال حس خفگی و ناامیدی کمک میکند. فضای داخلی خانه با نورپردازی کم و تاکید بر زوایای تنگ و محدود، نمادی از بنبستهایی هستند که شخصیتها در آن گرفتار شدهاند.
فرهمند همچنین در استفاده از نمادها و استعارهها موفق عمل میکند. لپتاپ دست دوم، بهعنوان سمبلی از امیدهای ناقص و تلاشهای بینتیجه و کانال کولر که به محل مرگ رها تبدیل میشود، به شکلی تلویحی نشان میدهد که چگونه محیطهای بسته و فشارهای اجتماعی میتوانند خلاقیت و زندگی جوانان را خفه کنند.
بازیهای درست و بهقاعده در این فیلم یکی از چهار ستون اصلی «رها» شده است. شهاب حسینی در نقش پدر خانواده، غزل شاکری در نقش مادر رها، ضحا اسماعیلی که خودش «رها»ی قصه است، به درستی در جای خود قرار گرفتهاند. حتی پسر خانواده که بیننده در ابتدا گمان میکند حضور او در فیلم چه بیاهمیت است اما در دو سوم پایانی داستان متوجه میشود که در واقع کلیدیترین نقطه ماجرای رها، برادر او است.
شاید در داستان کمتر به روابط میان اعضای خانواده پرداخته شده باشد. به عنوان مثال رابطه رها با مادرش یا دوستانش میتوانست به گسترش ابعاد احساسی فیلم کمک کند اما با این حال بازیها توانستهاند کم و کاستیها را بپوشانند.
شهاب حسینی در نقش پدری که به جمعآوری زباله و تعمیر وسایل کهنه مشغول است، یکی از متفاوتترین نقشآفرینیهای خود را ارائه میدهد. حسینی توانسته با بازی دقیق و پرجزئیات خود، شخصیتی را به نمایش بگذارد که در عین سادگی و سعی در حمایت از خانواده، غرق در ناامیدی و ناتوانی است. این پدر که شاید در نگاه اول فردی بیتفاوت به نظر برسد، در عمق وجودش با احساس گناه و شرمندگی از ناتوانی در برآوردن نیازهای دخترش دست و پنجه نرم میکند.
ضحا اسماعیلی نیز در نقش رها، توانسته با بازیای طبیعی و باورپذیر، شخصیت دختری جوان و هنرمند را به تصویر بکشد که میان آرزوهایش و واقعیتهای تلخ زندگی گرفتار شده است. واکنشهای او به سرقت لپتاپ، تصمیمش برای فروش موهایش و در نهایت فروپاشی روانیاش، همگی با دقت و ظرافت اجرا شدهاند و حس همدلی عمیقی در مخاطب ایجاد میکنند.
یکی از نقاط قوت فیلم، توانایی آن در ایجاد همذاتپنداری با شخصیتها است. مخاطب بهخوبی میتواند رنج و عذاب روانی رها و پدرش را درک کند. دیالوگهای مختصر؛ اما پرمعنا و سکوتهای معنادار در طول فیلم به بار احساسی اثر افزوده و فضای فیلم را سنگینتر میکند.
با وجود نقاط قوت فراوان، فیلم «رها» در برخی بخشها از تعادل داستانی خارج میشود. گاهی فیلم بیش از حد در فضای تاریک خود غرق میشود و راه فراری برای مخاطب باقی نمیگذارد. پایانبندی تراژیک فیلم، اگرچه تاثیرگذار است؛ اما میتوانست با ظرافت بیشتری پرداخته شود تا به جای یک ضربه ناگهانی به نتیجهای طبیعیتر و تدریجی ختم شود.
«رها» فیلمی است که بیپرده به سراغ واقعیتهای تلخ جامعه میرود و تصویری صادقانه از فشارهای اقتصادی، اجتماعی و روانی ارائه میدهد. بازیهای قدرتمند، کارگردانی هنرمندانه و فضاسازی دقیق، این فیلم را به اثری تاملبرانگیز و تأثیرگذار تبدیل کرده است. اگرچه برخی ضعفهای داستانی و فضاسازیهای بیش از حد تاریک ممکن است برای برخی مخاطبان سنگین باشد؛ اما در نهایت، «رها» موفق میشود پیام خود را بهخوبی منتقل کند و بیننده را با پرسشهای عمیقی درباره زندگی، خانواده و جامعه روبهرو سازد.
انتهای پیام/