![معاون اول رئیس جمهور: بخش خصوصی به میدان بیاید معاون اول رئیس جمهور: بخش خصوصی به میدان بیاید](/files/fa/news/1403/11/13/12823867_406.jpg)
سعید هاشمزاده؛ منتقد سینما_ به هیچ عنوان نمیخواهم از منظر تاریخی به روایت اثر ورود کنم. روایات دینی، تاریخی و کهن درباره موسی(ع) وجود دارد که مقایسه تطبیقی هر کدام از آنها با اثر حاتمیکیا میتواند محل بحث باشد، اما مسئله من زبان سینما و قصه.گویی در آن است. اگر روایتی خطی و حتی کلیشهای (به معنای بارها شنیده شده) را از داستان موسی(ع) بپذیریم و آن را مبنا قرار دهیم، معترف خواهیم بود که این روایات شامل بزنگاههای عاطفی و حماسی است که میتواند تاثیراتی شگرف در مخاطب بگذارد، تاثیراتی که از اثرات هولناک قساوت فرعون تا ایثار مادر موسی(ع) را در بر میگیرد.
این بزنگاهها بیشک نقاط محرک عاطفی بزرگی هستند تا سازنده یک اثر درباره این پیامبر از آنها بهره گیرد و بتواند داستان خود را بناکرده و تماشاگر را تحت تاثیر خود قرار دهد. معجزه نیز پارامتر دیگری است که چه عظیم باشد و چه ظریف و کوچک میتواند تاثیری دو چندان بر روی مخاطب معتقد و مومن بگذارد. تاثیری که کارگردانان و مولفان بزرگی بر روی آن دست گذاشتند، از ژاندارک درایر تا مصائب مسیح گیبسون، هر کدام به طرقی این پارامترهای عاطفی و دینی را به تصویر کشیدهاند آن هم گاهی با سادهترین شکل زبان سینما، اما با عنصر خلاقیت تصویری، در درایر عناصر بازیگری و قاب کلوزآپ، و در گیبسون قاب مشهور به اشک خداوند این مسائل را متبلور کرده است.
اما مسئله اصلی اندیشیدن به این روشهای تاثیرگذاری و تصویریکردن امر قدسی یا حتی کوتاه بیاییم، تصویریکردن داستانی تاثیرگذار است، و موسی حاتمیکیا دقیقا از این تاثیرگذاری عاری است و همهچیز را ساده و کلیشهای برگزار میکند و متوجه ظرفیتهای احساسی در داستان نیست. اگر کشتار جوانان بوسیله ضحاک در شاهنامه فردوسی هولناک و تراژیک است، کشتار نوزادان پسر توسط فرعون بر مبنای روایات گوناگون که در فیلم نیز هست به همان اندازه تاثربرانگیز مینماید، اما اجرای این ماجرای دهشتناک به چند سکانس کوتاه و فاقد تاثیرگذاری میانجامد و کارگردان از آن عبور میکند و سوال اینجاست که در ساخت داستان، با وجود برگزاری ضعیف این فصل مهم، چگونه میخواهد ظلم و استبداد فرعون را بنا کند، اگر نمیخواهد چنین قساوتی را تصویری سازد؟! با پیش فرضها یا اشارات؟ و مگر اینها کافیست؟
بگذارید به سکانس دیگری برسیم، جایی که پیام خداوند برای مادر موسی(ع) محقق میشود. این سکانس چگونه باید ساخته شود که مفهوم پیام از سویی ترسناک (به معنای وقوع آنی آن) و برای مادر موسی(ع) دلهرهآور و از سوی دیگر امیدوارانه باشد، زیرا که از سوی حق میآید؟! فرم این سکانس باید چگونه بنا شود؟ صدای این پیام چه؟ و سازنده تنها به یک صدای خارج از قاب بسنده میکند که کمی افکت فراگیر صوتی روی آن بکار رفته است و مادر بدون اینکه تردیدی کند، یا اشکی بریزد، یا حتی دلهرهای داشته باشد، میپذیرد.
خلاقیت حلقه مفقوده سینمای ماست. ما به فرم نمیاندیشیم و به تاثیرگذاری توسط راهها و روشهای خلاقانه زبان سینما پشت میکنیم. به سادهترین شکل، مهمترین لحظات را برگزار میکنیم و به این نمیاندیشیم که سینما قرار است داستان خودش را از یک روایت تاریخی یا دینی بگوید و اِلا چه فایدهای دارد که ما آنچه که تابحال شنیدهایم را ببینیم! ما باید فراتر از آنچه شنیدهایم را به زبان سینمایی ببینیم، با جادوی تصویر.