
به گزارش خبرگزاری برنا از قزوین، به نقل از « صبح ما» در این گزارش آمده است: قبل از آنکه دقیقا به موضوع انتصابات و نحوه عزل و نصب فرمانداران و مدیران توسط استانداران،، ورود شود ضروری است به چند گزاره مهم و بنیادی در خصوص انتخابات و دولت چهاردهم اشاره شود.
اول این که دولت چهاردهم یک ضرورت بود که قبل و بعد از انتخابات بر آن تکیه شده بود و در انتخابات به صورت کامل و در چیدمان کاندیداها و شرایط بالتبع آن پیروزی دکتر پزشکیان، نمایان بود و در قهر اکثریت جمعیت رای دهندگان بروز و ظهور یافت.
دوم؛ جامعه سیاسی در کشور از شرایط قبلی و انتخابات گذشته فاصله گرفته و در برگیرنده نکات پر اهمیت و متمایزی نسبت به گذشته شده است و جامعه سیاسی از حالت دو قطبی های مصطلح، فاصله گرفته و بر این مبنا گزاره حاکم بر این دوره کم رنگ شدن جریان های سیاسی و پر رنگی نقش ستاد های انتخاباتی به جای آن بوده است.
سوم؛ اینکه ستادهای انتخابی برخلاف دیدگاه شایع، در این مقطع نمیتوان محدود و زودگذر به آن نگریست بلکه ستادها در این دوره می تواند بعنوان یک عامل مهم و متداخل و حتی بعنوان یک متغییر مستقل در نظر گرفته شود.
چهارم؛ ستادهای انتخاباتی هر چند بعنوان یک مولفه همواره از سوی یک جریان خاص ایجاد و هدایت می شده اما در این دوره انتخابات، تجمیع و حضورجریان های مختلف و متعدد یکی دیگر از گزاره های مهم در این دوره بوده است.
پنجم؛ تاکید رئیس جمهور بر وفاق ملی بعنوان یک امر و ضرورت پساذهنی و بعد از حضور تنوع گرایش ها در ستادهای انتخاباتی قابل درک است زیراکه در علوم انسانی، عینیت یافتگی برخی وقایع در درون امر پیشاذهنی تعریف نمی شوند بلکه آنان خود را براساس یک منطق درونی بر اذهان حاکم می کنند از این رو برخلاف علوم تجربی، نمی توان بر کلیه امور تسلط داشت و از پیش برای آنان برنامه ریزی و کنترل کرد.
ششم؛ قرار گیری نقش ستادهای انتخاباتی بعنوان یک معیار محوری و شاقول فرضی، بر این مبنا قرار گرفته که میزان نزدیکی به آن و دوری از آن، در این ارزیابی اهمیت دارد و در دوسر این طیف میزان دخالت نمایندگان و سایر دخالت ها(طیف سیاسی ) قرار دارد.
بر فرض پذیرش چنین دیدگاهی می توان سه دسته بندی از فضای انتصابات استانداران ارائه کرد:
۱_توجه استانداران به نقش ستادها و ایجاد تعادل بین آنان و نمایندگان و طیف های سیاسی.
۲_توجه کمتر به نقش ستادها و اهمیت دادن به نقش نمایندگان.
۳- توجه کمتر به ستادها و اهمیت دادن به یک طیف سیاسی.
در این گزارش، با مجموع این گزاره ها و در نظر داشتن آنان در بررسی انتصابات استانداران به تحلیل شرایط حاکم و ارزیابی کیفی این موضوع پرداخته شده است.
بر اساس بررسی های صورت گرفته بر اساس معیار ذهنی و کیفی، استانداران گیلان، آذربایجان شرقی، خراسان رضوی، قزوین، زنجان ،کردستان، فارس، اردبیل، بوشهر و کرمان در گروه متعادل قرار داشته و استانداران این استانها علاوه بر توجه به سایر معیارهایی چون توانمندی، پاکدستی در انتصابات، تلاش کرده اند که نظرهای ستادهای انتخاباتی را با چانه زنی با نمایندگان مجلس جلب کرده تا بر اساس شعار وفاق ملی راه مدیریت و هدایتگری استان را برای خود هموار کرده و در این زمان کم، از حواشی های مخرب و زائد فاصله گرفته و عزم استان راجهت فائق آمدن بر مشکلات جزم کنند.
استانهای سیستان و بلوچستان ،همدان، کهگیلویه و بویراحمد، مرکزی، خراسان شمالی، مازندران، تهران، لرستان، ایلام، هرمزگان، چهارمحال و بختیاری در این دسته دوم یعنی نقش برجسته نمایندگان در انتصابات با دوری از جلب نظر ستادهای انتخاباتی قرار گرفته که این امر باعث نارضایتی جدی ستادها شده است.
در این استانها، ستادها از وضعیت و روند کلی انتصابات شدیدا گلایه داشته و برخلاف سطح سوم که به آن اشاره می شود خود را صاحب حق دانسته و هنوز راه قهر از دولت را در پیش نگرفته اند.
در این استانها(گروه دوم) تعارضات در سطح بالایی وجود داشته و ضرورت ورود دولت و وزارت کشور به رده های بعدی من جمله بخشداران، معاونین فرماندار، مدیران و روسای دستگاههای اجرایی مشاهده می شود.زیراکه در صورت عدم جلب نظر آنان ،دو راه بیشتر برای ستادها وجود ندارد: یا قهر کنند و عطای ایفای نقش انتصابات را به لقایش ببخشند یا بصورت رادیکال و مخرب ورود نمایند.
سطح سوم بیشتر استانهایی قرار دارند که در آنها نقش یک طیف سیاسی از دو مولفه ستادها و نمایندگان، برجسته تر بوده و این استانها به نوعی با فرسایش سرمایه اجتماعی دولت مواجه است.
استانهای اصفهان، یزد، البرز، خراسان جنوبی، گلستان، قم، خوزستان، کرمانشاه، سمنان و آذربایجان غربی (البته در این استان شاخص قومی نیز دخیل و موثر است)در این گروه قرار دارند.
این استانها در شرایط کنونی با نوعی قهر اعضای ستاد دکتر پزشکیان مواجه است و ضرورت دارد به نوعی در امر انتصابات دخالت شود تا سایر طیف های سیاسی عضوستاد دکتر پزشکیان در امور مربوط به انتصابات مورد توجه قرار گیرند.
بطور کلی بر اساس مطالب مطروحه می توان استانهای کشور را همچنان که ذکر شد در سه دسته جمع بندی و صورت بندی کلی از آنان ارائه کرد:
۱. سطح اول تقریبا شامل استانهای متعادل می شود.
۲. سطح دوم استانهای با تعارض بالا و احتمال درگیری است.
۳. سطح سوم که قهر سیاسی در آن مشهود است.
خوشبختانه با این تحلیل قزوین در ردیف استانهای متعادل قرار گرفته است.
انتهای پیام