
آثول فوگارد؛ نمایشنامهنویس و کارگردان مشهور اهل آفریقای جنوبی که آثار برجستهای مانند نمایشنامه «سیزوه بانزی مرده است» و رمان «تسوتسی» را در کارنامه خود داشت، در ۹۲ سالگی درگذشت. جان کانی؛ بازیگر، روز یکشنبه در پیامی در شبکه اجتماعی خود نوشت: «از درگذشت دوست عزیزم بسیار متأسفم.» همچنین دفتر شهردار کیپتاون در بیانیهای اعلام کرد: «آثول فوگارد فقط یک چهره برجسته در دنیای تئاتر نبود، بلکه روایتگر داستانهای عمیقی از امید و مقاومت در آفریقای جنوبی بود.»
چهرهای پیشرو در نمایشنامهنویسی سیاسی قرن بیستم
به گزارش خبرنگار بین الملل گروه فرهنگ و هنر برنا، فوگارد بیش از ۳۰ نمایشنامه نوشت، از جمله «بیانیههایی پس از بازداشت بر اساس قانون غیراخلاقی» (۱۹۷۲)، «استاد هارولد و پسرها» (۱۹۸۲). هر دوی این آثار بر تجربیات او در دهه ۱۹۵۰ استوار بودند، زمانی که تنها شغلی که میتوانست پیدا کند، دفترداری در یکی از دادگاههایی بود که در آن سیاهپوستان آفریقای جنوبی به دلیل نقض «قوانین گذر» محاکمه و تقریباً همیشه محکوم میشدند. این قوانین برای کنترل رفتوآمد جمعیت تحت آپارتاید طراحی شده بودند. در این دادگاهها، او روزانه شاهد تحقیر افرادی بود که بهاشتباه در خیابان یا در کنار افراد «نامناسب» دیده شده بودند.
گاردین نوشت، تأثیر فرهنگی و سیاسی فوگارد را میتوان با آثار واتسلاو هاول در چکسلواکی تحت کنترل شوروی مقایسه کرد. هاول پس از تحمل زندان، تئاتر را رها کرد و اولین رئیسجمهور جمهوری چک شد. اما فوگارد (با وجود تأسیس دو گروه تئاتری در محلههای سیاهپوستان و امتناع شجاعانه از اجرای نمایش برای مخاطبان «فقط سفیدپوست» که حکومت تعیین کرده بود) هرگز به زندان نیفتاد، زیرا سفیدپوست بود و هدف اصلی دولت نژادپرست محسوب نمیشد. سختترین محدودیتهایی که بر او اعمال شد، لغو گذرنامهاش و ممنوعیت برخی نمایشها و سوزاندن کتابهایش بود. بااینحال، او همیشه آگاه بود که از همان نظام غیرعادلانهای که در نوشتههایش محکوم میکرد، بهنوعی بهرهمند بوده است.
تأثیر نلسون ماندلا و آپارتاید بر آثار فوگارد
نژاد فوگارد همچنین او را از تبدیلشدن به یک رهبر سیاسی در آفریقای جنوبی پس از پایان آپارتاید بازداشت. نلسون ماندلا، رئیسجمهور بعدی و رهبر مخالفان آپارتاید، شخصیتی بود که در بسیاری از آثار فوگارد، بهویژه «جزیره» (۱۹۷۲)، حضور داشت. این نمایشنامه در جزیره روبن، جایی که ماندلا ۲۷ سال از عمر خود را در زندان گذراند، روایت میشود.
کودکی و شکلگیری جهانبینی فوگارد
فوگارد در سال ۱۹۳۲ به دنیا آمد و تنها فرزند هارولد و الیزابت فوگارد بود. پدرش از یک خانواده مهاجر ایرلندیتبار و مادرش از نسل نخستین مهاجران آفریکانر بود. خانوادهاش در سال ۱۹۳۵ به بندر الیزابت، شهری صنعتی که برای بیش از ۹ دهه خانه و بستر نمایشنامههای او بود، نقلمکان کردند.
فوگارد دوران کودکی خود را در هتلی خانوادگی در بندر الیزابت سپری کرد. در دوران نوجوانی، اتفاقی رخ داد که تأثیر عمیقی بر روان و خلاقیت او گذاشت. او در نوشتههای شخصیاش توضیح داده که سام سِمِلا، یکی از کارکنان سیاهپوست خانوادهاش، «تنها و مهمترین دوست دوران کودکیام» بود. اما در جریان یک مشاجره، فوگارد جوان از برتری نژادی خود سوءاستفاده کرد و به صورت سملا تف انداخت.
او بعدها در دفتر خاطراتش نوشت که «هرگز قادر نخواهم بود از شرمی که بلافاصله پس از آن بر من چیره شد، رهایی یابم.» فوگارد این اشتباه را در نمایشنامه «استاد هارولد... و پسرها» جبران کرد، جایی که همین صحنه، اوج دراماتیک داستان را رقم میزند. در نسخه منتشرشده این نمایش، فوگارد آن را به «سام» تقدیم کرد و از او طلب بخشش کرد.
نقدها و چالشهای سیاسی و اجتماعی
صداقت شخصی فوگارد در بازگو کردن این خاطره، هم تلاش برای پیشگیری از قهرمانسازی بیشازحد از او بود و هم پاسخی به انتقاداتی که بعدها تحت عنوان «منجی سفیدپوست» به او وارد شد.
فوگارد و همسرش شیلا، که خود نیز نویسنده بود، دو گروه تئاتری چندنژادی به نام کارگاه تئاتر آفریقایی و گروه نمایش سِرپنت را در سالهای ۱۹۶۰ تأسیس کردند. اما در شرایط آپارتاید، او مجبور بود همکاران سیاهپوست خود را بهعنوان «کارکنان خانگی» ثبت کند تا بتواند در خانهاش با آنها کار کند. بااینحال، فوگارد اصرار داشت که با جامعهای که تحت ظلم بود، همکاری کند، نه اینکه در محیطی سفیدپوستنشین داستانهای ضد آپارتاید بنویسد.
برای جلوگیری از سوءبرداشتها، او اعتبار نمایشنامههای «جزیره» و «سیزوه بانزی مرده است» را بهطور مشترک به جان کانی و وینستون نتشونا، همکاران سیاهپوستش، اختصاص داد و حق امتیاز نمایش را میان آنها تقسیم کرد.
مبارزه با سانسور و فشارهای دولتی
در دوران آپارتاید، نمایشنامههای فوگارد در شرایطی اجرا میشد که امروزه شبیه به داستانهای دیستوپیایی به نظر میرسد. پلیس آفریقای جنوبی مرتباً تمرینات نمایش را مورد بازرسی قرار میداد، متنها را بررسی میکرد و نام بازیگران را ثبت میکرد. به همین دلیل، برخی از بازیگران مجبور بودند در پوسترها و برنامههای نمایشی با نام شخصیتهایی که قبلاً بازی کرده بودند، معرفی شوند تا از فشارهای حکومتی در امان بمانند.
آثار پس از آپارتاید و میراث فوگارد
با پایان آپارتاید و آغاز ریاست جمهوری نلسون ماندلا در سال ۱۹۹۴، نادین گوردیمر، نویسنده آفریقای جنوبی، گفت که برای نویسندگان لیبرال سفیدپوست، «تنها موضوع» برای نوشتن از بین رفته است. اما فوگارد به نوشتن ادامه داد و آثارش را در راستای عدالت و آشتی ملی قرار داد.
در نمایشنامه «راننده قطار» (۲۰۱۰)، شخصیت اصلی سفیدپوست به دنبال خانواده زن و کودکی سیاهپوست میگردد که زیر قطار او جان باختهاند. در «اندوهها و شادیها» (۲۰۰۱)، خانواده یک نویسنده ضدآپارتاید سفیدپوست درباره حقیقتهای ناگفته زندگی او تأمل میکنند.
فوگارد همیشه از اینکه دیگران را رهبران واقعی مبارزه بداند، ابایی نداشت. اما او، که خود را «نمونهای کلاسیک از یک لیبرال سفیدپوست ناتوان» توصیف میکرد، یکی از همان آدمهای خوبی بود که اگر اقدام نکنند، شر پیروز میشود. چنان که هانا آرنت هشدار داده بود.
انتهای پیام/