
عابد اکبری، کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی تحت عنوان" همدستان جنایت؛ رسانه هایی که نمیبییند"، که در اختیار خبرگزاری برنا قرار داد، نوشت: رسانههای جریان اصلی آلمان از جمله ARD، ZDF، Tagesschau، FAZ، Die Welt و Der Spiegel، از روزهای نخست جنگ، در بازتاب اخبار مربوط به غزه، عملاً ترجمان مواضع رسمی دولت اسرائیل بودند. تمرکز اصلی این رسانهها، نه بر ابعاد انسانی فاجعه، بلکه بر «خطر تروریسم حماس» و «حق مشروع دفاع اسرائیل» بود. در حالی که تصاویر دلخراش از کودکان جانباخته، بیمارستانهای ویرانشده و غیرنظامیان بیدفاع در رسانههای بینالمللی بازتاب گستردهای داشت، در پوشش رسانههای آلمانی، این صحنهها یا سانسور شدند یا به حاشیه رفتند.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
در حالی که بیش از هجده ماه از آغاز جنگ اسرائیل علیه غزه میگذرد، شمار قربانیان این جنگ از پنجاه هزار نفر فراتر رفته است. به گزارش وزارت بهداشت غزه، تا ۹ آوریل ۲۰۲۵، دستکم ۵۰٬۸۰۰ نفر جان خود را از دست دادهاند و بیش از ۱۰۹٬۰۰۰ نفر نیز زخمی شدهاند. طبق برآوردها، بیش از هفتاد درصد قربانیان را زنان، کودکان و افراد سالخورده تشکیل میدهند. این آمارها، که توسط منابع بینالمللی از جمله سازمان ملل، صلیب سرخ جهانی و دیدهبان حقوق بشر تأیید شدهاند، تصویر یکی از خونبارترین فجایع انسانی قرن بیستویکم را ترسیم میکند. با این حال، در آلمان، کشوری که خود را مدعی ارزشهای دموکراتیک، حقوق بشر و آزادی رسانه میداند، روایت این فاجعه نهتنها در حاشیه قرار گرفته، بلکه در موارد متعددی نادیده انگاشته شده یا عمداً سانسور شده است.
این پدیده تنها ناشی از غفلت خبری نیست، بلکه مصداق آشکار «سانسور از طریق حذف» است؛ نوعی خودسانسوری ساختاریافته که در آن واقعیت، نه با دروغ، بلکه با سکوت و چشمپوشی تحریف میشود. در دسامبر ۲۰۲۴، گزارشی از شبکه دویچهوله که در آن به نقش اسرائیل در بمباران مراکز درمانی اشاره شده بود، تنها یک روز پس از انتشار از خروجی وبسایت این رسانه حذف شد. خبرنگاران باسابقهای همچون هلگا باومگارتن نیز به دلیل موضعگیری انتقادی نسبت به اسرائیل، از پروژههای رسانهای کنار گذاشته شدند. چنین نمونههایی نشان میدهند که در فضای رسانهای آلمان، خطوط قرمز نانوشتهای درباره موضوع فلسطین وجود دارد که عبور از آن، هزینهبر و پرخطر است. در این میان، مواضع رسمی دولت آلمان نیز نقش مهمی در شکلگیری این فضای بسته رسانهای داشته است. اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، بارها تأکید کرده که امنیت اسرائیل، بخشی از مسئولیت تاریخی آلمان پس از جنگ جهانی دوم است. این موضع که در چارچوب سیاست خارجی آلمان پذیرفته شده، عملاً هرگونه نقد به سیاستهای نظامی اسرائیل را با انگ یهودستیزی مواجه میکند و فضای نقد و تحلیل را میبندد. رسانهها نیز، با تبعیت از این رویکرد رسمی یا از سر ترس و مصلحتاندیشی، سکوت را به مسئولیتپذیری ترجیح دادهاند. با این حال، جامعه مدنی آلمان در قبال این وضعیت ساکت نمانده است. از پاییز ۲۰۲۳ تاکنون، دهها تجمع اعتراضی در شهرهای مختلف آلمان از جمله برلین، هامبورگ، کلن، هانوفر و مونیخ برگزار شده است. این تجمعات، با محوریت مخالفت با حمایت نظامی دولت آلمان از اسرائیل و مطالبه برای آتشبس فوری در غزه، اقشار گوناگون جامعه از جمله دانشجویان، فعالان حقوق بشر، گروههای مذهبی و مهاجران را گرد هم آورده است. برخی از این تجمعات با محدودیتهای قانونی، برخورد خشونتآمیز پلیس و حتی بازداشت معترضان مواجه شده است. طبق گزارش عفو بینالملل، تنها در سال ۲۰۲۴، بیش از سیصد نفر به دلیل شرکت در تظاهرات ضد جنگ یا در دست داشتن نمادهای همبستگی با فلسطین، توسط پلیس بازداشت شدهاند.
در برابر سکوت رسانههای جریان اصلی، برخی رسانههای مستقل و آلترناتیو در آلمان تلاش کردهاند تا تصویری واقعیتر و بیطرفانهتر از بحران غزه ارائه دهند. وبسایتهایی نظیر NachDenkSeiten، Telepolis و پادکستهایی همچون Die Lage der Nation، با وجود فشارها و تهدیدها، به بازتاب روایتهای مغفولمانده پرداختهاند. در فضای مجازی نیز کمپینهایی مانند #FreePalestineDE و #GazaGenocide توانستهاند هزاران دنبالکننده جذب کنند و شکاف عمیق میان افکار عمومی و رسانههای رسمی را آشکار سازند. در دنیای امروز، رسانهها نه فقط بازتابدهنده واقعیت، بلکه شکلدهنده به آن هستند. سکوت آنها در قبال کشتار بیش از پنجاه هزار انسان بیگناه، نه نشانه بیطرفی، بلکه نشانه مشارکت فعال در پروژهی تحریف و سرپوشگذاری است. اگر رسانهای نتواند در برابر یک نسلکشی آشکار، حقیقت را بازگو کند، دیگر نمیتوان از آن انتظار داشت که مدافع آزادی، عدالت و کرامت انسانی باشد. روزنامهنگاری، اگر صرفاً در خدمت قدرت و مناسبات سیاسی باشد، از ماهیت حقیقی خود تهی میشود و به بازوی توجیهگر خشونت بدل میگردد.
انتهای پیام/