
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا، گفتوگوی پیش رو با فاطمه سَلخور، مجسمهساز و هنرمند جوانی است که به بررسی آثار و تفکرات هنری او میپردازد. سلخور در این مصاحبه از الهامهای شخصی خود برای خلق کاراکترهای معروفش همچون دختر و اردک زرد و تکنیکهای استفادهشده، رنگها و نحوه روایتگری در آثارش میگوید.
در ادامه، گفتوگوی خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ با فاطمه سَلخور را میخوانید.
برنا: در اغلب آثار شما، حضور مکرر دو کاراکتر یعنی یک دختر و یک اردک زرد دیده میشود. این دو شخصیت از چه معنا یا نمادی برای شما برخوردارند؟
سلخور: نخستین مجسمه از این مجموعه را حدود دو سال پیش ساختم که دختری با بارانی زرد، اردکی را زیر لباس خود پنهان کرده بود. ادامه این مجموعه را حدود یک سال پیش آغاز کردم. ریشه این کاراکترها به دوران کودکیام بازمیگردد؛ به تابستانهایی که در خانه پدربزرگم در شمال کشور سپری میکردم. آنجا زمان زیادی را با اردکها میگذراندم و تصویر اولیه در ذهنم، کودکی بود که در تعقیب اردکی میدود، زمین میخورد، اما در نهایت اردک را میگیرد و در لباس خود مخفی میکند. برای من، این صحنه نقطه آغاز یک دوستی بود. در ادامه، رابطه میان این دو کاراکتر پیچیدهتر شد. در برخی آثار، اردک سوار بر دختر است و در جایی دیگر این جایگاه معکوس میشود. گاه دختر در حال خفه کردن اردک یا تقلید از رفتار اوست... اینها برای من دیگر صرفاً شخصیتهایی فانتزی نیستند، بلکه به نمادهایی برای رابطهها، قدرت و وابستگیهای انسانی تبدیل شدهاند.
برنا: چرا رنگ زرد در آثار شما تا این اندازه برجسته است؟ آیا این رنگ بار روانی یا معنای خاصی دارد؟
سلخور: راستش را بخواهید، من بهصورت نمادین به رنگ زرد نگاه نکردهام. هیچگاه پیشفرضم این نبوده است که رنگ زرد نماد شور، خشم یا نفرت باشد. انتخاب این رنگ بیشتر از ناخودآگاه و تجربه شخصی آمده است. نخستین کاراکتری که ساختم، بارانی زرد به تن داشت. من نیز خودم یک بارانی زرد دارم و شاید همین خاطره شخصی باعث شد که آن رنگ در ذهنم ماندگار شود. رنگ زرد در عین حال، رنگی براق و توجهبرانگیز است که در فضای آثارم خوب عمل میکند.
برنا: از چه نوع سرامیک یا تکنیکی در ساخت مجسمهها استفاده میکنید؟ آیا شیوهای شخصی و منحصربهفرد برای خودتان دارید؟
سلخور: آثار من الهام گرفته از آثار بالتوس است و بسته به نوع اثر، از ورقههای سرامیکی یا گِل استفاده میکنم. تکنیکی که بهکار میبرم، طی زمان و تجربه بهصورت شخصی برای خودم شکل گرفته است. در بسیاری از مراحل، رویکرد من حسی و شهودی است، بهویژه در ساخت فرم بدن یا حالات چهره.
برنا: فرآیند ساخت هر اثر معمولاً چقدر زمان میبرد؟ از طراحی اولیه تا پخت و رنگآمیزی؟
سلخور: مدت زمان ساخت بستگی به پیچیدگی هر اثر دارد. برخی از آثار از مرحله طراحی تا پایان کار، دو تا سه هفته زمان میبرند. در مواردی هم که فرم یا ایده پیچیدهتر باشد، ممکن است بیش از یک ماه طول بکشد. در برخی موارد، وسط کار تصمیم میگیرم بخشی از اثر را بازسازی کنم یا تغییر دهم؛ بنابراین زمان ساخت بسیار متغیر است.
برنا: جایگاه کودک درونی، خاطره و نوستالژی در آثار شما چیست؟ چرا بسیاری از مجسمهها حسی میان بازیگوشی و اندوه کودکانه دارند؟
سلخور: ما در زندگی روزمره خود به عنوان افراد بزرگسال، فارغ از روزمرگیهای تکراری در حال جستوجو و مکاشفههایی سرخوشانه هستیم که وقتی از فاصلهای کمی دورتر از خود بالغمان به آن نگاه میکنیم، رنگ و بوی کودکانهای دارد. آثار من نماد بیرونی از لذت و اندوههای منِ بزرگسالی است که با ذوق و سرخوشی در فرمی کودکانه به نمایش درآمدهاند.
برنا: از نظر شما، مجسمه چگونه میتواند روایتگر باشد؟ چگونه بدون کلمات، داستان تعریف میکنید؟
سلخور: من معتقدم هر مجسمه اگر بهدرستی ساخته شده باشد، خودش روایت دارد. حتی بدون استفاده از کلمات، وضعیت قرارگیری فرمها، نسبتها، حالت نگاه یا موقعیت بدن میتواند داستانی را منتقل کند. وظیفه من ایجاد فضا و شرایطی است که بیننده بتواند داستان را احساس کند، حتی اگر آن را به زبان نیاورد. گاهی مجسمهای که تنها ایستاده است، میتواند در سکوت، از یک تجربهی عاطفی عمیق سخن بگوید.
انتهای پیام/