
به گزارش خبرنگار برنا، امروزه تغییرات گسترده در ساختار اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی جامعه منجر به تغییر نگرش جوانان نسبت به مفاهیمی، چون ازدواج و تشکیل خانواده شده است. جوانان امروز، برخلاف نسلهای قبل، ازدواج را نه به عنوان یک ضرورت بلکه به عنوان یکی از گزینههای سبک زندگی تلقی میکنند.
احمد یکی از دانشجویان جوان درخصوص ازدواج میگوید: راستش را بخواهید، ازدواج اصلا هدف ضروری نیست، میتواند یک انتخاب باشد که ممکن است پیش بیاید یا پیش نیاید.
نگار یکی از دختران جوان جامعه نیز میگوید: ازدواج یک هدف ضروری که بدون آن زندگی متوقف شود نیست ولی یکی از انتخابهاییست که ترجیح میدهم به درستی تیک بخورد. اینطور بگم که مشتاق پیش آمدن این انتخاب به درستی هستم و در راستایش شاید تلاشی هم بکنم، اما زیر بار هر شرایطی برای پیش آمدنش نخواهم رفت.
ارشیا هم با اشاره به ضرورت ازدواج گفت: تنها زندگی کردن سخت است ولی قشنگتر از زمانی است که با طرف مقابلت تفاهم نداشته باشی یا از لحاظ فرهنگی حرف همدیگر را متوجه نشوید.
هزینههای زندگی
احساس عدم توانایی در تأمین نیازهای مالی زندگی مشترک به عنوان یکی از موانع جدی مطرح میشود. در بسیاری از موارد هم افراد تمایل ندارند با ازدواج فشارهای مالی روی خانواده را بیشتر کنند؛ در نتیجه در بهترین حالت تا مدتی سراغ آن نمیروند.
ارشیا میگوید: دانشجو بودم و استقلال مالی نداشتم و خجالت میکشیدم در چنین شرایطی خانوادهام تحت فشار مالی قرار بگیرند. به محض یافتن استقلال مالی فوت پدرم شوک شدیدی به زندگیم وارد کرد و سبب شد تا دو سال سعی کنم برای خواهرم نقش پدر را بازی کنم و دیگر نمیتوانم با هزینههایی که در زندگی است به فکر ازدواج باشم.
محمد نیز در این خصوص گفت: با درآمدهای کم و هزینههای زیادی که در زندگی است در حال حاضر که مجرد هستم به آخر ماه نرسیده حقوقم تمام میشود و باید به سراغ پدر و مادرم بروم و به قول خانوادهام من تازه زیاد اهل ولخرجی نیستم به همین خاطر است که حتی به فکر ازدواج هم نمیافتم چه برسد که بخواهم تصمیم بگیرم.
تغییر سبک زندگی جوانان
نمیتوان از تغییر نگرش اجتماعی نسبت به مجرد بودن و تنوع سبکهای زندگی غافل شد. امروزه مجرد بودن بیش از گذشته به عنوان یک وضعیت طبیعی پذیرفته شده و افراد کمتری برای ازدواج تحت فشار خانواده یا جامعه قرار میگیرند. این روزها زیاد میشنویم که میگویند ازدواج نکردن لزوماً به معنای شکست نیست بلکه نشانه دگرگونی فرهنگی است.
احمد در این مورد گفت: در نسلهای گذشته جمله «ازدواج سنت پیامبر است» مشوق و انگیزهبخشی زیادی بین جوانان مجرد داشت ولی به نظرم امروز جوانان دیگر توجهای به این جملات ندارند. ارزشهای دینی گذشته برای جامعه مثل گذشته نیست. من هم مهمترین دلیل را تغییر نگرش و ارزش میدانم که باعث شده است از ازدواج فاصله بگیرم.
برای بسیاری از جوانان مسأله فقط مشکلات مالی یا فشارهای اجتماعی نیست؛ گاهی مشکل پیدا کردن فرد مناسب است. یکی از چالشهای عمده در مسیر ازدواج جوانان، ناتوانی در یافتن فردی با ویژگیهای مطلوب است. در مصاحبههای انجام شده، تعدادی از پاسخدهندگان گفتهاند فردی که از نظر ارزشها، اهداف زندگی، و نگرشهای فردی با آنها همخوانی داشته باشد نیافتهاند. این مشکل ریشه در تغییرات اجتماعی گسترده و افزایش سطح انتظارات فردی در انتخاب شریک زندگی دارد.
زهرا با در نظر گرفتن شرایط مناسب گفت: من تنها زندگی میکنم و همیشه به این فکر میکنم که باید به یک شرایط ثابتی برسم تا بتوانم در آن زمان علاوه بر زندگی خودم، به زندگی طرف مقابل هم سر و سامان بدهم.
ارشیا گفت: یک سال است به ازدواج فکر میکنم ولی دختر متعادل و با خانوادهای که هم تفاهم داشته باشیم و هم اهل زندگی کردن باشد، پیدا نکردهام.
ترس از شکست
مونا درباره دلایل ازدواج نکردن گفت: موقعیتهایی که مجردی فراهم میکند خیلی بهتر از متاهلی است و از طرفی ترس از شکست هم هست.
نگار هم اضافه کرد: با شخصی که مورد نظرم باشد و باهم تفاهم داشته باشیم رو به رو نشدم، فردی که مطمئن باشم تحت شرایط مختلف میتوانیم کنار هم باشیم.
فرض کنید زوجی را دیدهاید که برای ۲۰ سال کنار هم زندگی کردهاند و ناگهان یک روز اعلام میکنند تصمیم به جدا شدن گرفتهاند. ترس از شکست در زندگی مشترک و بیاعتمادی به پایداری روابط یکی از دلایل روانی مهم در به تعویق افتادن ازدواج است. برخی از مصاحبهشوندگان اعلام کردند که تجربههای منفی در اطرافیان یا مشاهده طلاقهای مکرر، آنها را نسبت به ازدواج مردد ساخته است. این نوع نگرانیها که به افزایش اضطراب نسبت به تعهد بلند مدت منجر میشود در سالهای اخیر شدت گرفته و به عاملی بازدارنده تبدیل شدهاند. در این میان حتی به ترس از تغییر کردن فرد پس از ازدواج هم اشاره شده است.
مونا گفت: به ازدواج فکر میکنم، اما بعد به خاطر همان ترس از شکست و بیاعتمادی پشیمان میشوم، چون به نظرم آدم قابل اعتماد کم است.
پاییز میگوید: اولین و مهمترین دلیل، دیدن ازدواجهای متعدد و ناموفق اطرافم بوده و دومین دلیل این است که تمرکزم روی آینده و زندگی شخصیام بوده.
مرتضی پدریان، جامعه شناس، در گفتوگو با برنا گفت: یکی از بحثهایی که در حوزه شکل گیری کنش و رفتار داریم بحث الگوهای مرجع و گروههای مرجع است. اگر در یک جامعهای الگوها و گروههای مرجع در زمینهای یا حوزهای موفق باشند، افرادی که آن فرد یا گروه الگوی مرجعش است به تبعیت از آنها اقدام به انجام آن کنش یا رفتار میکنند. بحث در حوزه ازدواج این است که واقعا هدف، نیت، و تعریف و کارکرد ما در حوزه ازدواج چی هست؟ آیا ازدواج کارکردهایش را از دست داده است یا خیر؟
وی ادامه داد: اگر ما یکی از کارکردهای ازدواج را آرامش در نظر بگیریم افراد الگوهای مرجعشان را نگاه میکنند تا ببینند پس از ازدواج به آرامش رسیدهاند یا مشکلات و مسائل روحی و روانیشان افزایش پیدا کرده است. وقتی ببینند نه تنها افزایش پیدا نکرده و به آرامش نرسیدهاند، بلکه آن مقدار کمی از آرامش که در حوزه دوران مجردیشان داشتند را هم از دست دادهاند، به سمت ازدواج گرایش پیدا نمیکنند.
او همچنین با اشاره به پدیدههای اجتماعی گفت: نکته بعدی این است که وقتی میبینند ازدواجهایی که صورت گرفته یک سری تنشها، تضادها، و تضارب وجود دارد که افراد با آن برخورد میکنند مثل آنچه که امروز تحت عنوان خیانت میشناسیم. به تبع افراد میبینند دچار این پدیده و این معضل شدهاند و این فرد میگوید چرا من باید ازدواج کنم وقتی میتوانم این ارتباطات را داشته باشم و نیاز به شکلگیری ازدواج نیست.
تازهترین آمار سازمان ثبت احوال ایران حاکی از آن است که در هفت ماه اول سال ۱۴۰۳ از ۲۷۴ هزار و ۵۹۶ ازدواج ثبت شده ۱۰۸ هزار و ۶۷۳ مورد به طلاق منجر شده است. به این ترتیب حدود ۳۹ درصد ازدواجها به طلاق منجر شده است و این نسبت در تهران به ۵۲ درصد میرسد. با بررسی این آمار و نرخ طلاق میتوانیم موضوع عدم ازدواج جوانان و تاثیر الگوهای مرجع را بررسی کنیم.
پدریان میگوید: به دنبال این پدیدهها بالا رفتن میزان طلاق هم هست که در جامعه ما به لحاظ کمی و آماری خیلی افزایش داشته است. وقتی افراد این گروهها را به عنوان گروهها و الگوهای مرجع قرار میدهند و میبینند افراد ازدواج کردهاند و درگیر دادگاه، شکایت، و طلاق هستند، بحث ازدواج خود به خود به عنوان یک رفتار اجتماعی لغو میشود.
پدریان با اشاره به مشکلات مالی و اقتصادی گفت: به نظر من مشکلات مالی وجود دارند، اما در حوزه ازدواج تعیین کننده نیست یعنی متغیر اقتصاد در شکل گیری پدیده ازدواج برای افرادی که قصد ازدواج دارند به عنوان یک متغیر تعیین کننده نیست ولی برای والدین مهم و تعیین کننده است. اگر این دو را تفکیک کنیم جالبتر میشود؛ خانوادهها به دلیل اوضاع و شرایط اقتصادی و عدم توان مالی برای تامین نیازهای اولیه فرزندانشان تن به ازدواج نمیدهند. مثل تهیه جهیزیه و مسکن که قرار است والدین به عنوان حمایتگر و حامی تامین کننده باشند و به عنوان یک متغیر نقش بازی میکنند.
چیزی که ما امروز در جامعه با آن مواجهایم عدم ازدواج نیست بلکه عدم تشکیل خانواده است. ازدواج در جامعه ما شکل میگیرد، اما شکل ازدواج و نوع آن در جامعه ما تغییر پیدا کرده است. آنچه که باعث نگرانی شده و خبرنگاران درحال رصد آن هستند بحث عدم تشکیل نهاد خانواده است.
با توجه به تحلیلهای ارائهشده، کاهش تمایل جوانان به ازدواج را نمیتوان تنها به دلایل فردی یا اقتصادی محدود کرد. این پدیده بیشتر ریشه در تحولات گستردهی اجتماعی و فرهنگی دارد که به تضعیف نهادهای اعتمادساز، افزایش ترس از شکست و تغییر در ارزشهای فردی منجر شده است.
وی در خصوص سیاستهای مناسب برای بازسازی اعتماد اجتماعی و کاهش ترس گفت: سیاستهایی که ما در گذشته داشتیم سیاستهای تشویقی درست و متناسب با شرایط فرهنگی، فکری، و الگوهای هنجاری نسل جدید ما نبوده. نسل جدید ما به دنبال یک سری الگوها و هنجارهایی هستند که این ویژگیها و هنجارها که در قالب رفتارهای فرهنگی نسل مطرح میشود برای تصمیمگیران و تصمیمسازان ما مبهم است و حالتی ناشناخته از حوزههای نگرشی و ارزشی نسل جدید دارند.
بنا بر این اگر قرار بر تصمیمگیری است ابتدا باید شناختی از این نسل داشته باشیم و بر اساس آن سراغ وارد کردن متغیرها برویم.
انتهای پیام /