
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ برگزاری نمایشگاه آثار پابلو پیکاسو در موزه هنرهای معاصر تهران، بیشک یکی از مهمترین و پربازدیدترین رویدادهای فرهنگی این ماههاست. از ۲۱ اسفند ماه که این نمایشگاه افتتاح شده، صفهای طولانی علاقهمندان در مقابل موزه و در امتداد پارک لاله به صحنهای آشنا بدل شدهاند؛ صحنهای که پیش از این، مشابه آن را در نمایشگاه «چشم در چشم» دیده بودیم. شور و شوقی که این نمایشگاه در میان مردم ایجاد کرده، بهویژه در تعطیلات و آخر هفتهها، گواهی است بر ظرفیت بالای نام پیکاسو برای جذب مخاطب ایرانی.
نبود کیوریتور بزرگترین ضعف یک نمایشگاه
اما در کنار این موفقیت بزرگ و شور هنری کمنظیر، پرسشهایی درباره نحوه برگزاری نمایشگاه و انتخابهای محتوایی و اجرایی آن نیز مطرح است. شاید مهمترین و بحثبرانگیزترین نکته، نبود کیوریتور برای نمایشگاه باشد؛ غیبت چهرهای که میتوانست این رویداد را از صرفِ نمایش مجموعهای از آثار به یک تجربه فرهنگی-مفهومی منسجم و تأثیرگذار تبدیل کند.
کیوریتور روایتگر پشت صحنه است
در دنیای هنر، نمایشگاهگردان یا کیوریتور، نقشی بسیار کلیدی دارد. او نهفقط کسی است که آثار را انتخاب میکند، بلکه روایتگر پشت صحنه نمایشگاه است. اوست که میکوشد از دل آثار، داستانی منسجم، قابل درک و جذاب برای مخاطب بسازد. انتخاب آثار بر اساس دورههای زمانی، سبکهای هنری (مانند کوبیسم، دوره آبی یا نئوکلاسیک پیکاسو)، و حتی چیدمان فضایی و نوری، ترتیب دیداری، صدا و... همگی در حیطه مسئولیت کیوریتور قرار میگیرند. در غیاب او، نمایشگاه ممکن است از نظر محتوا، پراکنده و فاقد انسجام روایتگرانه بهنظر برسد.
در نمایشگاه پیکاسو نیز چنین خلأیی احساس میشود و شاید گفته شود که نام بزرگ پیکاسو خود به تنهایی کافی است برای جذب مخاطب و این حرف، تا حد زیادی درست است. در شرایطی که فرصت دیدن آثار یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم در ایران فراهم آمده، مخاطب عام حتی بدون روایت یا توضیح خاصی، بهدلیل کنجکاوی یا اشتیاق ذاتی به بازدید میآید. اما نمایشگاه فقط محلی برای دیدن اثر نیست؛ موزه محل فهم و تجربه عمیقتر هنر است و در اینجا نقش کیوریتور، همچون یک آشپز حرفهای است که میتواند با مواد اولیه مرغوب غذایی، تعادل، هدفمندی و طعمی بهیادماندنی را تهیه کند. بدون او، حتی بهترین آثار نیز ممکن است در انتقال معنا و عمق، ناکام بمانند.
«گِرنیکا»ی اصلی کجاست؟
در کنار نبود کیوریتور، نکات جزئی دیگری هم وجود دارد که به تجربه بازدید لطمه میزند. از جمله آنها، نمایش «گِرنیکا» بهصورت چاپی است؛ اثری که به نظر میرسد اصل آن در موزهای دیگر در مادرید نگهداری میشود، اما در نمایشگاه فعلی، نسخه چاپی آن بدون توضیح کافی به نمایش درآمده است. همین موضوع باعث ایجاد شائبه در میان بازدیدکنندگان شده و بسیاری درباره اصالت اثر پرسوجو کردهاند. اگر قرار بود این اثر در قالب نسخه چاپی ارائه شود، بهتر بود با توضیحی روشن، مخاطب را آگاه میکردند، یا در انتخاب آثار دقت بیشتری صورت میگرفت تا چنین سوءتفاهمی پیش نیاید.
با همه این نکات، نمیتوان از ارزش و اهمیت این رویداد غافل شد. پیکاسو در موزه هنرهای معاصر، صرفنظر از اشکالات اجرایی، اتفاقی مبارک در فضای فرهنگی کشور است. در روزگاری که هنر جهانی کمتر به شکل واقعی در ایران دیده میشود، این نمایشگاه فرصتی نادر برای ارتباط مستقیم با یکی از مهمترین جریانهای هنری قرن بیستم فراهم کرده است. اما چه بهتر اگر چنین فرصتهایی، با تیمی حرفهایتر و حضور کیوریتورهایی توانمند همراه شوند تا نهتنها آثار دیده شوند، بلکه دیده شدنشان معنا پیدا کند.
انتهای پیام/