قهرمان کاراته در خبرگزاری برنا؛

مهدی‌زاده: از روز اول هدفم قهرمانی جهان بود/ طلای المپیک را می‌خواهم

|
۱۳۹۴/۰۱/۰۵
|
۰۰:۲۹:۵۵
| کد خبر: ۲۷۳۶۹۹
مهدی‌زاده: از روز اول هدفم قهرمانی جهان بود/ طلای المپیک را می‌خواهم
دارنده مدال طلای جهان و آسیای کاراته گفت: رفتنم به کاراته نوعی توفیق اجباری بود.

به گزارش سرویس ورزشی برنا یکی از موفق ترین ورزشکاران سال امیر مهدی زاده بود. ستاره درخشان کاراته ایران که بر طبق انتظاران ستاره بی چون چرای تاتامی لقب گرفت. او همانطور که همه از او انتظار داشتند در بازی های آسیایی اینچئون خیلی راحت و بااقتدار مدال طلا را به سینه زد و چند هفته بعد از این طلای 24 عیار در رقابت های جهانی آلمان مدال برنز را بر گردن آویخت. برنزی که اگر کارشکنی ژرمن ها در صدور ویزا نبود و مهدی زاده صبح روز رقابت ها هب آلمان نمی رسید، بی تردید خوشرنگ تر و مرغوب تر بود. امیر مهدی زاده با حضور در خبرگزاری برنا در یک گفتگوی مفصل درباره فراز و نشیب های زندگی اش و موفقیت ها و ناکامی هایش صحبت کرد.

*کاراته را از کجا آغاز کردی؟

کاراته برای من از سال 79 شروع شد. خودم علاقه ای به این رشته نداشتم و کشتی را دوست داشتم. سال 79 که امیررضا خادم قهرمان کشتی آزاد جهان شد، خیلی به کشتی علاقه مند شدم و دیدن آن صحنه باعث شد تمایل به کشتی گیر شدن پیدا کنم اما پدرم به رشته های رزمی علاقه داشت و دوست داشت وارد کاراته شوم.

*از ابتدا با هدف قهرمانی وارد ورزش شدی؟

بله. از اول هدفم قهرمانی بود و فرقی نمی کرد رشته ام چه باشد. کشتی، فوتبال یا کاراته فرقی نداشت و دلم می خواست قهرمان شوم. وقتی پدرم من را در کلاس کاراته مجموعه انقلاب ثبت نام کرد، جذب سالن کاراته شدم و خیلی زود به آن علاقه پیدا کردم. فکر می کنم این اتفاق که وارد کاراته شدم لطف خدا بود و قسمت من این بود که این ورزش را به صورت حرفه ای دنبال کنم. در شهر قم که محل زندگی من است فردی به نام دباغیان بود که شانزده سال مربی کاراته بوده و حضور او باعث پیشرفت من در این رشته شد. در واقع رفتنم به کاراته نوعی توفیق اجباری بود. شاید اگر کشتی گیر می شدم، این طور پیشرفت نمی کردم چون در قم کسی نبود که به من کمک کند. حضور دباغیان باعث پرورش استعداد من شد و زودتر از آن چیزی که باید پیشرفت کردم.

*دباغیان چه نقشی در پیشرفت استعداد تو داشت؟

وقتی من به مراحل بالاتر در کاراته رسیدم، دباغیان از تیم ملی استعفا داد و به باشگاهی در مجموعه انقلاب آمد و در آنجا پشتوانه سازی کرد. او در آنجا به ما گفت که می خواهم بازیکن به تیم ملی بدهم. به تمام بچه ها گفت اگر اهلش هستید و تا آخرش همپای من خواهید بود، در این باشگاه بمانید. ما هم گفتیم هستیم و صبح و شب خیلی سخت تمرین می کردیم. یکی از حرف های مهمی که دباغیان به ما زد این بود که موهایمان را از ته بزنیم؛ من هم این کار را انجام دادم و به سختی تمرین کردم. وقتی تمرینات حرفه ای و لیگ شروع شد اکثر بچه های آن باشگاه عضو تیم ملی شدند، مدال گرفتند و به افتخار رسیدند. خوشبختانه من در بین آن ها ماندگاریم از همه بیشتر بود. هنوز هم گاهی وقتی که می خواهم روی هدفم تمرکز کنم موهایم را از ته می زنم چون با کوتاه کردن موهایم روی هدفم مصمم می شوم.

*دباغیان فقط از نظر ورزشی و فنی روی تو تاثیرگذار بود؟

نه اتفاقا او به مسایل اخلاقی هم تاکید داشت و دلش می خواست کسی که عضو تیم ملی می شود و به مراحل بالا می رسد اخلاقش هم خوب باشد. دباغیان هر سه شنبه بچه های باشگاه را به جمکران می برد و از نظر معنوی هم روی آن ها کار می کرد. او همیشه برای کارهایش فلسفه مخصوص به خود را داشت و آشنایی من با جمکران باعث شد خیلی جاها اشتباه نکنم و فقط روی ورزشم تمرکز داشته باشم. بعد از چند سال فهمیدم که حضور در جای مقدسی مثل جمکران من را از خیلی اتفاقات بد دور می کرد و روی اعتقاداتم تاثیر عمیقی گذاشته بود. در واقع دباغیان نقش پررنگی در پیشرفت من داشت و همیشه از او ممنون هستم.

*در تصویرسازی هایت خودت را روی سکوی قهرمانی می‌دیدی؟

12 سال پیش وقتی خادم را روی سکوی قهرمانی دیدم پیش خودم گفتم من هم روزی روی آن سکو می ایستم. اراده قوی برای قهرمانی داشتم و شرایط هم دست به دست هم داد تا بتوانم موفق شوم. اخیرا به تازگی قدرت ذهن توسط روانشناسان کشف شده اما من از 12 سال پیش این تصویرسازی ذهنی را برای خودم انجام می دادم و سرانجام به هدفم هم رسیدم.

*این تصویرسازی چقدر برای رفتن روی تاتامی کمکت می‌کند؟

قدرت تلقین و قدرت ذهن کمک زیادی به من می کند تا روی تاتامی آرامش داشته باشم. همیشه به این موضوع فکر می کردم که طلای جهان را به خودم اختصاص دهم و هر وقت روی تاتامی می روم با فکر به اهدافم اعتماد به نفسم بیشتر می شود.

*همیشه روی تاتامی خیلی خونسرد و ریلکس هستی دلیل این موضوع چیست؟

من همیشه تلاش کردم فعل خواستن را صرف کنم. شاید دلیل خونسریم روی تاتامی این است که اعتماد به نفس دارم و می دانم می توانم موفق شوم. همیشه نیروی اعتقاداتم به من کمک می کند آرامش داشته باشم و خوب فکر کنم. در حساس ترین مسابقات هم آرامش دارم و انگار قرار است در باشگاه تمرین کنم.

*چطور به تیم ملی رسیدی؟

استارتم برای حضور در تیم ملی از قهرمانی کشور زده شد. من از نوجوانان و امید عضو تیم ملی شدم. خیلی وقت ها هم حقم بود که به تیم ملی بزرگسالان دعوت شوم اما خط می خوردم. سال 89 در گوانگژو که عضو تیم ملی بودم فضا را نمی شناختم و با اینکه خیلی تمرین کرده بودم و شرایطم هم خوب بود در مبارزه با حریف قزاق حقم ضایع شد و هنوز افسوس می خورم که می توانستم طلا بگیرم. در سه تورنمنتی که قبل از مسابقات گوانگژو رفته بودم طلا گرفته بودم و فکر می کردم در گوانگژو هم طلا می گیرم اما در بازی با حریف قزاقستانی حقم خورده شد. قبل از گوانگژو به من لقب امیر کاراته و پدیده داده بودند اما بعد از شکست در بازی های آسیایی برایم خیلی سخت بود که از زیر فشار بیرون بیایم. از گوانگژو که آمدیم، بلافاصله ساعت 8 شب به باشگاه رفتم تا تمرین کنم چون تحمل شکست برایم سخت بود. مصمم شدم که آن باخت را جبران کنم؛ برایم خیلی سخت بود که مورد تمسخر واقع شوم خصوصا وقتی رسانه ها را می خواندم و می دیدم که از من انتقاد کرده بودند و نوشته بودند در حد حضور در بازی های آسیایی نبودم. در تاریخ 4/ 9/ 89 در گوانگژو باختم که بدترین روز زندگیم بود و به حقم نرسیدم. شاید همین موضوع باعث شد با اراده و انگیزه بالا تمرین کنم تا در تاریخ 4/ 9/ 90 مدال طلای جهانی بگیرم. قبل از شروع مسابقات آسیایی باید در مسابقات انتخابی شرکت می کردم همه مسابقه ها را بردم فقط در یکی بازنده شدم اما من را به مسابقات آسیایی ازبکستان نبردند. سه ماه بعد برای مسابقات قهرمانی جهان در فرانسه انتخابی گذاشتند که با حضور دباغیان توانستم به تیم ملی برسم و فیکس شوم.

*از فینال همان مسابقات که مصادف با روز تاسوعا بود، صحبت کن؟

بله روز تاسوعا مسابقه فینال من بود قبل از مسابقات با خودم پرچمی برده بودم که همراهم باشد. خدا را شکر روز تاسوعا در فینال با اینکه تا چهار ثانیه قبل از پایان از حریفم عقب بودم برنده شدم و به قهرمانی جهان رسیدم. هنوز به گذشته که فکر می کنم برایم عجیب است و معنی این اتفاق را نمی فهمم. من دو سال بعد از شکست تلخم در گوانگژو در 4/ 9 /91 طلای جهان گرفتم. به این نتیجه رسیدم که شاید در گوانگژو نباید مدال می گرفتم و قسمتم این بود که قهرمان جهان شوم.

*از اهدای مدالت به ایتام که کار بسیار ارزشمندی بود صحبت کن؟

روز عید فطر سال 92 بود. از تلویزیون برنامه ای درباره کمک به ایتام را نگاه می کردم که پیش خودم گفتم ای کاش من هم می توانستم کمکی کنم. بدون دعوت به آن مراسم رفتم و می خواستم مدالم را بفروشم و پول فروش آن را به ایتام بدهم که یک خیری مدالم را هفت میلیون تومان خرید و آن را به خودم پس داد.

*بعد از قهرمانی جهان مصدومیتی داشتی و مدتی در تیم ملی نبودی؟

بله من بعد از قهرمانی جهان پایم را عمل کردم و سال 92 در تیم ملی نبودم؛ فقط در لیگ شرکت کردم اما وقتی اردوها برای مسابقات دانشجویان جهان آغاز شد به تیم ملی رفتم و مدال طلا هم گرفتم. در لیگ جهانی ژاپن هم طلا گرفتم و خودم را برای مسابقات قهرمانی آلمان و اینچئون آماده کردم.

*بعد از طلای اینچئون همه انتظار داشتند طلای رقابت‌های جهانی آلمان را هم کسب کنی. چرا به برنز اکتفا کردی؟

در آلمان اگر مسایل حاشیه ای نبود حتما طلا می گرفتم. واقعا سفر بدی داشتیم شک به تیم وارد شد اگرچه نمی خواهم مسایل حاشیه ای را دامن بزنم. ما از نظر تیمی قهرمان شدیم چون مسابقات تیمی دیرتر از مسابقات انفرادی برگزار شد اما برای مسابقات انفرادی شرایط سختی داشتیم. در رشته ای مثل کاراته که تصمیمات ثانیه ای گرفته می شود دو شب نخوابیدن شرایط ورزشکار را سخت می کند. در بازی با حریف هلندی که بازنده شدم یک لحظه بازی را رها کردم و همین اشتباه باعث شد نتوانم برنده شوم. خیلی بابت طلا نگرفتن در مسابقات آلمان افسوس خوردم چون کسی که طلا گرفت را در مسابقات فرانسه برده بودم و برای خودش هم عجیب بود که من بازنده شدم. فکر می کنم روز اول بچه ها خسته بودند و همین موضوع باعث بالا رفتن اشتباهات شد.

*در سال‌های اخیر کاراته ایران یک نسل طلایی را در اختیار داشته این نگرانی وجود دارد که آیا برای این نسل پشتوانه سازی شده یا نه؟

پشتوانه سازی با یکی دو سال تمرین اتفاق نمی افتد. فکر می کنم کاراته به مربیان سازنده نیاز دارد تا نسل جدیدی را پرورش بدهند. کسی که می خواهد مربی تیم ملی شود باید شاخصه های زیادی داشته باشد نه اینکه فقط برای گرفتن مدال طلا مربی شود. دباغیان شاید عنوان جهانی نداشته باشد اما مربی سازنده ای است. لزومی ندارد که یک مربی حتما افتخارات جهانی داشته باشد و در واقع تضمینی نیست که قهرمانی با چندین مدال جهانی مربی خوبی شود. مربیگری بیشتر به تجربه نیاز دارد تا چیزهای دیگر البته نسل فعلی کاراته هم هنوز جوان است و باید حفظ شود چون فعلا حرف های زیادی برای گفتن دارد. فکر می کنم حضور مربیان سازنده در باشگاه ها می تواند به ساختن نسل جدید کمک کند.

*با توجه به اینکه احتمال دارد کاراته با المپیک 2020 اضافه شود آیا امیدی برای حضور در این رویداد مهم داری؟

با روندی که دارم حتما می توانم در المپیک 2020 هم حضور داشته باشم. البته این به شرطی است که کاراته در المپیک 2020 حضور داشته باشد. خیلی دوست دارم یک مدال طلای المپیک هم در کارنامه ام داشته باشم.

*مهمترین دغدغه‌ای که در زندگی ورزشی خود داری چیست؟

به اعتقاد من یک ورزشکار حرفه ای باید آینده اش تامین باشد تا وقتی قرار است برای رویدادهای مهمی مثل المپیک یا بازی های آسیایی مسابقه دهد آرامش خاطر داشته باشد. کمترین انتظار قهرمانان ما این است که در زندگی مشکل مالی نداشته باشند تا بتوانند روی موفقیت تمرکز کنند فکر می کنم مسوولان باید شرایطی را فراهم کنند تا قهرمانان ما به دور از دغدغه و حاشیه تنها به فکر کسب افتخار باشند.

نظر شما