اصیل بودن یا محصول مشترک بودن

|
۱۳۹۴/۰۳/۱۳
|
۱۷:۴۹:۵۲
| کد خبر: ۲۸۹۸۴۸
اصیل بودن یا محصول مشترک بودن
نگاهی به آمار طلاق و ناهنجاری‌های اجتماعی مثل اعتیاد به مواد روان گردان از سوی نسل جوان به علت نداشتن استقلال در فکر ونظر، خود تایید کننده این مدعا می‌باشد.

بافت یک اجتماع از تک‌تک افراد آن جامعه ساخته می‌شود و در نتیجه جریان فکری، جنس، روش وسبک زندگی که در آن جامعه در جریان می‌باشد نیز زاییده، محصول وبرآیند فکر وروش زیست تک‌تک افراد آن جامعه می‌باشد.

روش زیست وبه عبارتی سبک زندگی افراد نیزشامل شکل لباس پوشیدن، آداب غذا خوردن، شکل راه رفتن وحرف زدن، دکوراسیون و چیدمان اسباب واثاثیه‌ی خانه، مراسم عروسی وعزا، آداب ورسوم، باورها واعتقادات و.... درنهایت فضا و اتمسفر حاکم بر نحوه‌ی زیست تک‌تک افراد می‌باشد.

همچنان که می‌دانید نظام پاداش وکیفر در دستگاه الهی، فقط در صورت وجود قوۀ اختیار و قدرت انتخاب گری نزد انسان، معنی ومفهوم پیدا می‌کند. تمام تلاش‌های منحصربه‌فرد که انسان در طول تاریخ بشریت در قالب اختراعات، اکتشافات، جنگ‌ها و نسل کشی‌ها وتمام شاهکارهای بشری و اعمال ورفتارهای خوب وبد بشر، تنها درسایه داشتن قدرت تصمیم‌گیری ارزش وتعریف می‌شود. در واقع قدرت اختیار و تفکر، یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد آدمی است که آن را از دیگر عناصر جمادات  وحیوانات جدا می‌کند.

 همچنین به این نکته هم اشاره کنم که یکی از عوامل مهم و حیاتی و تاثیر گذار در روند شکل‌گیری سبک زندگی افراد، تبلیغات محیطی می‌باشد که امروزه با استفاده از حواس پنچگانه افراد، نقشی فریبنده واغواگر در جذب مخاطب و مشتری را پیدا کرده است. مثلاً در تبلیغات و بازاریابی جدید ومدرن با استفاده دقیق وهوشیارانه ازحواس شنوائی وبینایی (زنگ‌گوشی نوکیا ورنگ زرد ایرانسل) بازار فروش محصولات، خدمات و فرایند جذب، مخاطب ومشتری به نحوه خلاقانه‌ی توسط مدیران بازاریابی رشد، گسترش و پیچیدگی بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. بنابراین نقش تبلیغات به شکل‌ها و روش‌‍‌های مختلف چه از طریق رسانه‌های دیداری، شنیداری، مطبوعات و چه از طریق گفتگوهای شفاهی و محاوره‌ای میان عموم مردم، در تغییر سبک زندگی افراد برهمه آشکار است. البته میزان این تاثیرگذاری نزد افراد مختلف و به نسبت سطح آگاهی آن‌ها تفاوت دارد.

این بحث به این معنی نیست که تبلیغات فی‌نفسه منفی ومخرب است، بلکه بایستی یادآوری کرد، درجایی که تبلیغات سالم و سازنده موجبات معرفی خدمات یا کالای که باعث حل شدن مسائل و مشکلات و درنتیجه راحتی و بهتر شدن زیست افراد و به تبع ارتقاء سطح آگاهی وشعور افراد، ترویج واشاعه‌ی رفتارهای درست انسانی در زندگی را فراهم می‌آورد، امری پسندیده واجرای آن لازم وضروری می‌باشد.

اما آسیب زمانی نمود پیدا می‌کند که،  فرایند تصمیم‌گیری، انتخاب وگزینش در جزئیات زندگی افراد، بر مبنای جلب رضایت و تایید فکر و نظر دیگران باشد، آنگاه اصالت و هویت این افراد دچارآسیب‌پذیری، تزلزل و بسیار شکننده خواهد شدد. به تبع وقتی اصالت و هویت افرادسست و خدشه‌دار می‌شود، هویت و اصالت جامعه هم که نشات گرفته از هویت افرادش می‌باشد، تحت تاثیر قرارخواهد گرفت. در نتیجه چنین جامعه‌ی که افرادش فاقد ویژگی‌های اصیل دراخلاق، منش، رفتار و سبک زندگی می‌باشند، به راحتی آسیب پذیر، مغلوب و تسلیم نیروها و جریانات مخرب فکری و فرهنگی بیگانه‌ها قرار خواهند گرفت. پس جامعه اصیل هویتش را از افراد با اصالتش می‌گیرد و افراد فاقد این ویژگی‌ها، جامعه‌ی سست و متزلزل و وابسته را بنا می‌سازند.

البته این مباحث به این معنی نیست که افراد از نظر، ایده وتجربیات مفید وسازنده‌ی دیگر افراد استفاده نکنند و بی‌نیاز از مشورت با افراد آگاه و کاردان می‌باشند، بلکه لازم وضروری است که برای کسب نتیجه بهتر وموفقیت درعرصه‌های مختلف تحصیلی، شغلی، ازدواج و....بایستی از تجربیات گرانبها و ارزشمند دیگران بهره‌برداری و استفاده نمایند.

اصیل نبودن و دنباله رو نظر و رای دیگران و تلاش برای کسب مجوز وجلب رضایت، اعتماد و اطمینان دیگران علاوه بر ناتوان کردن افراد در بهره‌برداری واستفاده از توانایی‌ها و استعدادهای منحصربه‌فرد برای حل مسائل وانتخاب‌های ریز و درشت درزندگی، فشار مضاعفی را هم  براقتصاد خانواده و ایجاد هزینه‌های اضافی و بی‌حساب و کتاب وارد

 می‌سازد.

یعنی افراد به دلیل نداشتن اختیاردر تصمیم‌گیری و انتخاب، در بسیاری موارد ضررهای اقتصادی و اجتماعی جبران‌ناپذیری را به جامعه و اقتصاد یک جامعه وارد می‌کنند. نگاهی به آمار طلاق و ناهنجاری‌های اجتماعی مثل اعتیاد به مواد روان گردان از سوی نسل جوان به علت نداشتن استقلال در فکر ونظر، خود تایید کننده این مدعا می‌باشد.

البته بایستی اذعان کرد که جستجو و پیدا کردن هویت واقعی یا همان خودشناسی، نیازمند تمرین و تلاش فراوان و زمان طولانی می‌باشد تا بتوان به شناسائی و کشف نیروها و استعدادهای درونی پی برد، اما برعکس پناه بردن به هویت‌های تصنعی و کاذب که ساخته و محصول اندیشه ونگاه دیگران است، بی دردسرتر و راحت‌تر است که خیلی نیاز به کنکاش و جستجوگری ندارد و فقط عوض کردن و تغییر پی‌درپی، آن هم در ظاهر و به شکل سطحی و نه به شکل عمقی!

برای پیدا کردن هویت واقعی، نیازی به بستن و قفل کردن در و پنجره به روی افراد خانواده وقطع ارتباط با دنیای بیرون و مدرنیته و محصولات آن مثل اینترنت، موبایل، تلویزیون و......نیست یا این تصور که با نشستن روی زیراندازهای سنتی و استفاده ظاهری از صنایع‌دستی و هنرهای سنتی ایرانی در دکوراسیون خانه، خود را از هجوم هویت‌های مهاجم مصون داشت.

بلکه باید این هویت اصیل علاوه بر حفظ ظاهر بر تمام جنبه‌های فکری، اخلاقی، رفتار و منش و در یک کلام سبک زندگی جاری و ساری باشد.

بی‌هویتی را می‌توان در تیپ و لباس نسل امروز به وفور دید، نفوذ آن را در فضای بی‌سر و سامان هنر و معماری و خاصه گرافیک محیط شهری؛ این دیار می‌توان دید و به قول منتقدین هنری در این آشفته بازار و وضعیت پا در هوا نه توانستیم سبک غربی را تمام وکمال پیاده کنیم و نه توانستیم سنت‌های اصیل راحفظ و نگهداری کنیم. یک عده با پیروی ازالگوهای وارداتی قیافه و فخر می‌فروشند و طرف مقابل را به امل بودن و بی‌فرهنگی متهم می‌کنند و طرف دیگر در دفاع از اصالت‌ها و سنت‌ها، آن وری‌ها را به بی‌هویتی و بی‌فرهنگی، غرب‌زده وخودباخته متهم می‌کنند!

می‌توان  به خانواده‌های اشاره کرد که در تامین حداقل معاش مانده‌اند، اما به واسطه نبود آگاهی و نداشتن استقلال فکری و به واسطه فشار تبلیغاتی محیط و دیگران، وارد چرخه‌ی ویران کننده و تباه کننده ((چشم وهم چشمی)) رقابتی ناسالم و کاذب مصرف گرائی و تجمل گرائی می‌شوند و با گرفتن وام‌های متعدد، شروع به تغییر دکوراسیون خانه و خرید اشیاء و وسایل قیمتی می‌کنند تا بلکه از قافله ((های کلاس)) بودن و به روز بودن، فخر فروشی و عرضه و نمایش آخرین و گرانترین محصولات روز، عقب نمانند و همچنین در چنین خانواده‌های دختر و پسر جوان به اقتضای حال وهوای سن و روحیه، ضمن ایجاد فضایی پرتنش و نامتعادل در محیط خانواده و فشار ناخواسته بر اقتصاد خانوار در تلاشی نافرجام برای تطبیق با آخرین و به روزترین مدهای جهان، خود را در گرداب بی‌هویتی و هویت‌های چند گانه گرفتار می‌سازند.

فواید اصیل بودن:

از جمله فواید اصیل بودن یکی این که افراد کمتر مورد سوء استفاده و آزار واذیت دیگران قرار خواهند گرفت و همیشه و در تمام شرایط آرام و با نشاط خواهند بود. افراد اصیل، تکیه گاهی مطمئن و قابل اعتماد برای دیگران می‌باشند و همیشه در مناسبات فامیلی طرف مشورت قرار می‌گیرند. آن‌ها از این که مفید به حال خود و جامعه هستند، احساس آرامش

می‌کنند‌.

 همچنین یکی از نشانه‌ها و ویژگی‌های افراد موفق، اصالت و هویت داشتن می‌باشد، زیرا این افراد دارای اراده‌ی شخصی و متکی به نفس در برخورد با مسائل مختلف می‌باشند.

افراد موفق به جای صرف انرژی‌های روحی روانی، عاطفی و جسمانی و تغییرات برمینای آرا و عقاید دیگران و تلاش برای انطباق با شرایطی که دیگران برای آن‌ها تعیین می‌کنند، به داشته‌های فکری و ذهنی خود ورشد نیروهای درونی بیشتر تمرکزمی‌کنند طبیعی است چنین افرادی دارای استقلال رای و نظر و ثبات درعقیده، توانایی در مهار و مدیریت صحیح و هدفمند فکر، ذهن وزندگی می‌باشند. برعکس افرادی که دارای هویت راستین و صادقانه نمی‌باشند، ضمن هدر دادن انرژی‌های سازنده زندگی برای برآورده کردن نظر و سلیقه دیگران، کمتر رنگ خوشبختی و آرامش را می‌بینند، آرام و قرار ندارند و ترس از همرنگ نشدن و هماهنگ نبودن با متراژ و معیار دیگران، زندگی شان را در ورطه‌ی نابودی قرار می‌دهد، زیرا آن‌ها برای گرفتن حداقل تصمیم‌ها، انتخاب و گزینش‌های زندگی، محتاج رای ونظر دیگران هستند.

سوال اساسی:

سوالی که باید پرسید این است که چند درصد از عادت‌ها و ویژگی‌های رفتاری، فکری و سبک زندگی، نتیجه و محصول تلاش‌های منحصربه‌فرد خود شخص می‌باشد و چند درصد از موارد بالا تولید و محصول مشترک افکار وعقاید دیگران، تبلیغات محیطی ورسانه‌ها، عقاید ونظرات تحمیل شده‌ی دیگران می‌باشد؟

نتیجه اساسی:

با دقت و توجه به این امرو درسطح کلان جامعه، وقتی جامعه‌ی دارای استقلال رای نباشد و متکی به نیروها و ظرفیت‌های درونی وملی نباشد و بودجه واعتباراتش را صرف رشد وبهره‌برداری از استعدادها بومی و ملی نکند، باید چشم به راه دست آوردها و افکار وعقاید تحمیل شده و تولید شده دیگر کشورها باشد و برعکس نیز شاهد هستیم که کشورها و جوامعی که خودکفا و متکی به ظرفیت‌های داخلی هستند، موفق‌تر، خلاق‌تر وخوشبخت‌تر و سعادتمندتر هستند. همچنین افراد این جوامع خود ساخته که دارای هویت و اعتقادات محکم و راسخ هستند، کمتر دنبال هویت‌های چندگانه و ساختگی، تصنعی و پرزرق وبرق دیگران می‌روند.

البته باز برای جلوگیری از سوء تعبیر، یادآوری می‌کنم که می‌توان برای رشد و پیشرفت در زمینه‌های مختلف علمی، فرهنگی، کشاورزی ومباحث زیست محیطی، هنر و مباحث شهرنشینی و... از تجربیات و ساز و کارهای مفید و سازنده دیگر کشورها، بهره‌برداری نمود و در واقع ارتباط وتعامل سازنده با دیگر فرهنگ‌ها جزء ویژگی‌های یک فرهنگ زنده و پویا می‌باشد. اگراین ارتباط قطع شود، هنر و فرهنگ و دیگر ویژگی‌های آن، دچار رکود و مرگ تدریجی خواهد شد.

 

نظر شما