چرا شهر کرمانشاه از نداشتن یک هویت منسجم شهری رنج میبرد؟! چرا مردم نسبت به شهرشان دیگر تعلق خاطر ندارند؟!
شهر، به عنوان بزرگترین نماد تمدن بشری به شمار میآید که انسان آن را برای امنیت، آسایش و رفاه خو د بنا نهاده است، این محصول بشری، تأثیری دائمی و فراگیر بر زندگیاش داشته و خواهد داشت؛ شهر که مجموعهای از کالبد و اجتماع را در بر میگیرد، انسان را در سطحی بسیار وسیع و در بستری از ارتباطات پیچیده، به سویی رهنمون میسازد که علیالقاعده باید در راستای دستیابی او به کمال انسانیت باشد.
شهر، هویتی دارد که این هویت، وام دار فرهنگ شهرنشینان آن است. از آنجایی که «هویت»، مجموعهای از صفات و مشخصاتی است که باعث «تشخص» یک فرد یا اجتماع از افراد و جوامع دیگر میگردد، شهر هم به تبعیت از این معیار، شخصیت یافته و مستقل میگردد.
همان گونه که مطلع اید در فرهنگ لغات واژه هویت بصورت زیر معنی شده است:
حقیقت شی یا شخص که مشتمل برصفات جوهری او باشد، شخصیت، ذات، هستی و وجود، منسوب بههو، شناسنامه، چیستی، خود، کیستی، همانی و همانستی. اما طبق تعریف متداول، ”هویت، احساس تعلق خاطر به مجموعهای مادی و معنوی است که عناصر آن از قبل شکل گرفتهاند.” هویت در انسانشناسی، به معنای نوعی از خودآگاهی فردی یا جمعی نسبت به وجود مجموعهای از خصوصیات فرهنگی - اجتماعی که فرد یا گروه مزبور را از فرد، افراد یا گروههای «دیگر» که به مثابه هویتهای «دیگری» طبقهبندی میشوند، متمایز میکند و عموماً خود را با یک نام و یا لااقل با ضمیر «ما» مشخص میکند. در خصوص واژه لاتین هویت (identity) گفتهاند که از قرن چهاردهم در زبانهای اروپایی رایج شده و ریشه آن به دو واژه لاتین identitas به معنی «خصوصیت چیزی همانند» و idem به معنی «همان» و معادل قدیمی تر یونانی آنها میرسد.
علیاکبر علیخانی در کتاب مبانی نظری هویت و بحران هویت دو پسوند واقعی و تقلیدی را به هویت افزوده است.
وی برون رفت از چالشهای امروز را در تعریفی سیال از هویت و دوری از هویتهای تقلیدی میداند و میگوید: «هویت ما نه در گرو میراث گذشته و نه در گرو میراث دیگران - به عنوان دیگری- بلکه در گرو حقیقتطلبی و روش اصیل ما خواهد بود». بنابراین آن چیزی که از آن به عنوان هویت شهری نام میبریم در حقیقت یافتن تناسب یا معیارهایی از میان نظام شهرسازی و معماری با شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان است. در یک تعریف موجز میتوان گفت هویت شهر عبارت از مجموعهای از مولفههای شکلی، نشانهای، نمادین و مفهومی است که یک شهر را تعریف کرده و آن را از سایر شهرها متمایز میکند.
عناصر ساختاری هویت شهری مقــدمه شهرها و فضاهای شهری گذشته ما از استقلال، شخصیت و هویت ویژه خود برخوردار بودهاند؛ مفاهیمی که نهایتاً منجر به تعریف مفاهیم بزرگتری چون تعلق خاطر و حس شهروندی گشتهاند؛ درحالی که آن چه از اغلب شهرهای کنونی ما در ذهن عموم شکل میگیرد جز مجموعهای از ساختمانهای بلند، خیابانها، ادارات، پارکها نیست. اما واقعیت آن است که جدای از تعاریف فوق شهر جایی است که تعاملات شهری در آن به وقوع میپیوندد و مردم حس شهروندی نسبت به شهر خود دارند. به عبارتی آن چه شهر را میسازد، ساختمانهای عظیم و پارکها نیستند، بلکه مردم خود شهرند با تمام سلایق و ویژگیهای منحصربهفردشان و در حقیقت هویت شهری و شهروندیشان. به همین دلیل هر کس امروز ساکن این شهر تعریف ناپذیر است، ناگزیر از خود مىپرسد: من کجا هستم؟! جایى که در آن ساکنم شهر است یا نا مکانى ستیزه جو که اگر قطبنمایى چون آن رشته کوه استوار و با وقار زاگرس را نداشتم، حتی از یافتن مسیر خود نیز عاجز مىبودم؟! چگونه مىتوان به شهرى نگریست که سیماى آن چنین نازیبا و چشم آزار است؟!
کلام کوتاهی است، اما حقیقت آن چه هست را به خوبی بیان میکند، شهر چیست؟ هویت شهری پرسش این متن است.
هویت را باید به مجموعه مشخصات متمایز کنندهای از لحاظ فرهنگی اطلاق کرد که یک پدیده یا ساختار اجتماعی را از سایر پدیدهها جدا کرده و به آن امکان میدهد به«خود» به مثابه خود بیاندیشد و در همین زمینه رفتارهای کنشگران خود را تنظیم کند. در عین حال هویت این امکان را به وجود میآورد تا «دیگران» نیز «خود» را به رسمیت شمرده و آن را به مثابه یک موجودیت مستقل به حساب بیاورند. از این رو میتوان گفت که برخورداری از هویت امری ضروری و برای انسجام و سازمان یافتگی اجتماعی به شمار میآید، نبود هویت و یا تضعیف و از آن بدتر برخورداری از آن چه «هویت منفی» نامیده میشود(یعنی در زبان عام به آن شهرت نامطلوب میگویند) میتواند به اشکال گوناگون آسیبزایی منجر شود.
هویت شهر متاثراز فرهنگ شهروندی است؛ باید توجه داشت که وجود هویت منفی امری ناگزیر نیست و برای خروج از آن همیشه راه حلهایی وجود دارد، اما بیش از هر چیز باید آن را شناخت و به رسمیت شناخت.
نفی چنین هویتی آنجا که وجود داشته باشد همانند آن است که یک بیمار حاضر به پذیرش بیمار بودن خود نکند که طبا در چنین حالتی امکان درمان نیز نفی میشود. در مورد شهر نیز آن چه درباره هویتهای اجتماعی گفتیم صادق است.
هر شهری برای آن که بتواند از حداقلی از انسجام و سازمان یافتگی برخوردار باشد باید در نگاه خود و در نگاه دیگران دارای نوعی هویت باشد. البته این هویت، برای همه شهرها دارای مولفههای یکسانی نیست و عموماً میتواند شکل چند گانه و پیچیدهای داشته باشد.
این عناصر میتوانند به پیشینه و کارکردهای شهر مثل زیارتی یا گردشگری، صنعتی یا تجاری و ... مربوط باشد، یا به موقعیتهای اقلیمی کوهستانی، دریایی و ... بودن، یا به وجود یک بنا و نقطه شاخص در آن و یا سکونت گروههای اجتماعی خاصی و بسیاری مولفههای دیگر که بنا بر شهر، حوزه فرهنگی و دوره زمانی میتواند بسیار متفاوت باشد. به طور کلی بعداز جنگ تحمیلی مهاجرت، مهاجرین داخلی و مرزی به این خطه موجب چند گانگی بین خرده فرهنگهای داخلی و فرهنگهای مختلف شده است این مساله بهمراه تصمیمگیریهای موازی و نبود مدیریت واحد شهری در حفظ و صیانت از مواریث فرهنگی و کالبدی شهرخود از عوامل تهدیدکننده قلمداد میگردد؛ وهم چنین برنامه طرحهای جامع و تفصیلی شهر که همه در راستای ارتقاء هویت شهری میباشد سبب گشته است که شهر کرمانشاه نتواند از ساختار قدیمی و کالبدی منسجم برخوردار باشد. علاوه بر حفظ نقش فرهنگی و عرفانی، بافت قدیمی میبایستی حفظ گردد، مسئولین و شهروندان درصدد حفظ بافتهای قدیمی شهر نقش فعال داشته باشند.
خط مشیهای مدیریت بهبود برای ارتقای هدفمند شهر :
1-هم زمان با تهیه طرحهای توسعه شهری، نیازهای مالی و فیزیکی آن پیشبینی شود.
2-بالابردن سطح "خویش انضباطی" در بین مدیران و ترغیب مداوم آنان به رعایت سوگند نامهی اخلاق حرفهای و مسئولیت پذیری.
3-طرحهای توسعه شهری بالادستی چه در زمان تهیه و چه در دورهی اجرا، باید طرحهای پایین دستی را به صورت مداوم تکمیل و اصلاح نمایند و به کارآمدی پیشبینی شده نزدیک کنند.
4-استعلام نظر شهروندان که بیشترین تاثیررا در اجرای طرحهای توسعه شهری میپذیرند، دریافت و سپس از طریق متخصصان به زبان شهرسازی ترجمه و تدوین شود.
5-تغییر سیستم مالی شهرداری از اتکا به درآمد حاصل از دریافت جرائم و فروش تراکم به منابع پایدار و کمکهای دولتی.
6-تقویت شهرداری برای اعمال موثرتر براجرای دقیق و صحیح توسعه شهری و مقررات ملی ساختمان.
7-فراهم ساختن زمینه تعامل، مودت و همکاری کامل میان تمام دستگاههای دولتی، شهرداری، سازندگان، مهندسین، بهربرداران و تمام اشخاص حقیقی و حقوقی مرتبط با بخش ساختوساز به عنوان اصل حاکم برکلیه روابط.
8-تقویت، توسعه و ترویج فرهنگ و ارزشهای ایرانی و اسلامی در ساختوساز شهری.
خط مشیهای تبیین شده دراینجا به طور خلاصه اشاره شده است که در فرایندهای حیاتی و مهم شهرسازی و ساختمانسازی براساس مسئولیتها و انتظارات قابل طبقهبندی است. که اگر به درستی دیده شوند و به صورت کامل و همه جانبه برآورده گردند شهری را از ایمنی و سلامت برخوردار میکنند و شهروندان را به آرامش روانی مطلوب میرسانند.
کوچهها، محله ها، خیابانها، میادین، پارک ها و... همه شاخصههای کالبدی هستند که همواره در ذهن مردم سالیان سال پایدار خواهند ماند.
آثار معماری تاریخی بسیاری در کرمانشاه وجود دارد که متاسفانه به دلیل عدم هماهنگی میان تصمیمگیران امورشهری در توسعه شهری گم شده است و فضاهای قدیمی را نتوانستهایم زنده و پویا کنیم، زیرا به امر نوسازی بیشتر از مرمت و بازسازی بهاء دادهایم و درحال حاضر ساختمانهای امروز هیچگونه همخوانی با بافتهای قدیمی و حتی گویش شهروندان را ندارد. به هر روی زندگی شهری یک زندگی جمعی است و برای موفقیت در این نوع زندگی بایستی فردگرایی و منفعتطلبی تا حدودی مهار شده و اخلاق جمعی رواج یابد در سایه همکاری و همراهی با دیگران و پذیرش مسئولیتها، شرایط بهتری را برای خویش و دیگران فراهم سازند.
لازم به توضیح است، مردم هر شهری به لحاظ روانی نیاز دارند که شهرشان دارای سیما و منظری منحصربهفرد، نمادها و شاخصهای غرورآفرین، عناصر تداعی کننده فرهنگ و تاریخ، خاطرهساز، سرزنده و بانشاط، زمینهساز اتفاقات و رویدادهای اجتماعی و همبستگیهای اجتماعی باشد.
در آن صورت است که از زندگی در این شهر لذت برده، در آن احساس اعتبار کرده، برای مکان زیست خود احترام قائل شده، در بهبود فضای زندگی مشارکت میورزند؛ از این رو شناخت مؤلفههای هویت بخشی شهرها میتواند به حل بسیاری از مشکلات ناشی از بیهویتی این گونه شهر ها کمک کند. درآینده نزدیک و به علت نیازهای موجود، طرحهای توسعهای زیادی برای جبران عقب ماندگیهای گذشته در کلان شهرکرمانشاه قابل اجرا خواهد بود، اما لازم است موضوع هویت شهری آن به عنوان مرکز استان مورد توجه بیشتر مدیران قرار گیرد.
آن چه امروز به عنوان یک ضرورت ملی، به نحوی خیره کننده در معرض دید و داوری شهروندان شریف قرار دارد، رسیدن به عزم ملی و توافق برسر میثاقی ملی و فراگیر برای مدیریت هماهنگ و منسجم در این موضوع حیاتی و سرنوشتساز میباشد و بسیار پر واضح است که حتی اگر یک روز زودتر به عزم موردنظر و توافق برسر میثاق یاد شده برسیم، سود فراوان بردهایم و جامعه خود را از خسارتها و خطرهای محتمل که همگی به هویت شهری و انسان شهری آسیب میرساند، رهاندهایم. تحقق این امر را از آستان پر مهر ایزدمنان به دعا طلب نموده و موفقیت همهی نوا ندیشان برای توسعه و آبادانی کشور را خواهانیم.