
به گزارش خبرگزاری برنا از لرستان ،بنیانهای آرمان توسعه پایدار بر مدار همزیستی مسالمتآمیز انسان و محیط استوار است و نمیتوان به بهانه حفظ یکی، دیگری را فدا کرد. مادامی که این موازنه برقرار باشد، انسان از تأمین شاخصهای پیرامونی سلامت اطمینان خواهد داشت، اما زمانی که بسترهای زیستمحیطی از توسعه باز میماند، شرایط تغییر میکند.
اتفاقی که پس از عبور از کشورهای توسعهیافته، به کشورهای در حال توسعه رسیده و اینک نمودهای عینی آن قابل مشاهده است. باور اشتباهی که بر فرهنگ جامعه ما مستولی شده، بر این است که انسان برای رفع نیازهای خود مجاز به استثمار طبیعت است و راحتی و آرامشش بر هر چیزی ارجحیت دارد.
با این باور انسان به خود اجازه میدهد که همه نیازهایش را اعم از اولیه و ثانویه، از زیرساختهای طبیعی تأمین کند، حتی اگر این تأمین نیاز به حذف بخشی از چرخه حیات بینجامد و حلقه پایدار زندگی را معیوب کند. استان طی سالهای اخیر بستر شتابگیری توسعه مبتنی بر نیاز و میل شهروندانش بوده است. میلی کهگاه از توان و ظرفیت بسترهای زیستمحیطی غفلت کرده و انسان را تنها مخاطب زیستبوم قرار میدهد؛ برای او پل میسازد، راه میگشاید، سازههای بلند مرتبه بنا میکند.
در این بین آسیبی به نام مصرفگرایی به هر قیمتی، مزید بر علت میشود تا انسان مولد و مؤثر در طبیعت به مخرب بدل شود و در الگویی یک سویه از هر آنچه در محیطش موجود است به نفع و رغبت خود بهرهبگیرد.
این در حالی است که توسعه پایدار با نگاهی آیندهنگر بهصورت شفاف بیان میکند که ما باید به اندازهای که برای خودمان از ظرفیتهای طبیعی حقی قائل میشویم، به حقوق نسلهای آتی نیز واقف باشیم و سهمی برایشان در نظر بگیریم.
توسعه پایدار به حقوق انسان و هر جاندار دیگری اعم از نباتات و جانوران احترام گذاشته با طی کردن مسیر سبز و مراقبت از آب، هوا، خاک و رعایت تناسب استفاده از هر ظرفیتی، به تداوم یک جریان متعالی ادامه میدهد. بدیهی است در الگوی توسعه پایدار، تکنولوژی و پیشرفت حذف یا حتی کمرنگ نمیشود بلکه شاخص اساسی آن مناسبسازی بر اساس منابع و نیاز و خودداری از افراط و تقلید پیادهسازی میشود.
به نظر میرسد توسعه شتابنده بر پایداری پیشی گرفته و گاهی شاخصهایی چون حفظ محیطزیست، احترام به طبیعت، رعایت حریم و حدود توسعه، نوع ابزارهای توسعه مدرن و نحوه مواجهه با نیاز مبتنی بر الگوی پایدار به فراموشی سپرده میشوند.
شاید تعمدا بخواهیم باور کنیم که چون زمان عمر ما محدود است، هیچ الزامی برای تغییر سبک زندگی وجود ندارد و میتوان به جای تعادل در توسعه پایدار، با مصرفگرایی کلیه نیازهای انسانی را اغنا کرد، اما قانون طبیعت به کرات ثابت کرده که هر کنشی در بطن آن، واکنشی شدیدتر خواهد داشت و گذشته از آن نسل بعدی که در زمین خواهند زیست فرزندان ما خواهند بود.
این نگاه در درجه اول باید در تصمیمات کلان و برنامههای راهبردی نهادینه شود و پس از آن یکایک شهروندان با این دیدگاه به حیات خود ادامه دهند. چه اینکه خدمتی به خودشان خواهد بود؛ ،زیرا توسعه پایدار در شهر پایدار متعالیترین مدل شهروند را ارائه میدهد؛ شهروندی که دنیا را میسازد.