به گزارش خبرگزاری برنا، در ادامه سلسله برنامههای انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند سهشنبه 18 اسفند فیلم مستند «من یک بازیگر شادم» ساخته سامره رضایی در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور احمد طالبینژاد، سامره رضایی و فرخ سیّدی برگزار شد..
در ابتدای این نشست فرخ سیّدی ضمن اشاره به مشکلات موجود در راه ساخت فیلم مستند گفت: همهی مستندسازان از کمبود بودجه رنج میبرند و چارهای ندارند جز اینکه مشکلات را تحمل کنند و در صورت لزوم از جیب خود نیز خرج کنند. «من یک بازیگر شادم» بهعنوان اولین اثر سامره رضایی، فیلمی پذیرفتنی و برای ما تماشاگران ایرانی که اشراف کاملی به زندگی مردم افغان نداریم، جذاب است.
در ادامه طالبینژاد به بیان ویژگیهای فیلم پرداخت و گفت: در این فیلم شاهد بُعد جدیدی از زندگی افغانها هستیم؛ تصور ما ایرانیها از همسایگان همزبان و همکیش افغان، با دیدن «من یک بازیگر شادم» دچار تغییر میشود. این گامها باید به همت دوستان افغان برداشته شود تا قضاوتهای نادرست در مورد آنها از بین برود. ایدهی فیلم، ایدهی جذابی است؛ رویا و جذابیت سینما فارغ از جغرافیا، برای تمام مردم وجود دارد. این رویا برای سوژههای این فیلم نیز آنقدر جذاب بوده که آنها را با وجود تمام مشکلاتشان، از مناطق حاشیهای و دوردست تهران به قلب پایتخت میکشاند.
این منتقد سینمایی ادامه داد: لوکیشنهای فیلم خیلی خوب انتخاب شدهاند، اما ایکاش اینقدر آبستره و خلوت تصویر نمیشدند. تاکید بر انزوا و تنهایی «سکینه» درست است، اما در عمل برای تماشاگر باورپذیر نیست. شاید بهتر بود در فضایی زندهتر شاهد تلاش او برای حرکت در مسیری بودیم که میخواهد به همان کورهپزخانهها ختم نشود. در تصاویر چیزی دال بر ناامنی مسیرهای طی شده توسط سوژه فیلم وجود ندارد. اگر هم چیزی به ذهن بیننده خطور کند، در واقع از بیرون به او القا میشود، نه از خود تصاویر. اولین وظیفه فیلم مستند فارغ از فرم و جهتگیریاش، اطلاعرسانی و ارائه سند است. پرهیز از کلیشهها کار درستی است، اما باز هم راههایی برای ارائه اطلاعات به مخاطب وجود دارد.
طالبینژاد افزود: مخاطبی که اهل تهران نیست و جغرافیای تهران را نمیشناسد، احتمالا در بخشهایی از فیلم دچار سردرگمی میشود. ایدههای فیلم باید از حد گزارش فراتر رفته و عمیقتر شود. چرا که اثری که واجد ارزشهای هنری نباشد، در عمل ماندگار نیز نخواهد شد. البته این ایرادات به معنای نادیده گرفتن ارزشهای فیلم نیست، بهخصوص که اولین فیلم کارگردان آن بهشمار میآید. خوب است سفارت افغانستان جشنوارهای از فیلمهای فیلمسازان افغان برگزار کند تا ما نیز هرچه بیشتر با آنها آشنا شویم و نگاه مردم نیز دگرگون شود.
پس از آن رضایی به بیان دیدگاههای خود پرداخت و گفت: درست است که شاید با دیدن فیلم تصور ما از مردم افغانستان تغییر کند، اما فیلم را با چنین نیتی نساختهام؛ قصدم از ساخت فیلم، به تصویر کشیدن سه نسل از مهاجران افغان بوده که در دورههای مختلف به ایران مهاجرت کردهاند و مانند تمام مهاجران در دنیا، آرزوهایی در سر داشتهاند؛ آرزوهایی که به وقوع نمیپیوندد. در ابتدای فیلم میبینیم «حکیمه» امید دارد و تلاش میکند. اما خشونت اجتماعی وارده بر مهاجرین در نهایت باعث میشود که به زیرزمین برود و با خودش خلوت کند. او دو راه پیش روی خود میبیند؛ تبدیل شدن به بازیگری مشهور، یا مرگ. این سوال وجود دارد که یک کودک 12 ساله چرا به این نتیجه میرسد و به مرگ میاندیشد؟
کارگردان فیلم ادامه داد: «سکینه» نیز قصد دارد بازیگر شود تا بتواند روایتگر سختیهای وارده بر مهاجرین باشد. اما او نیز از لحظهای که پای حیثیت خانوادگی به میان میآید، قید بازیگری را میزند. از این جهت موضوع فیلم یعنی بازیگری، تنها ظاهر قضیه و بهانهای برای ورود به دنیایی عمیقتر محسوب میشود. ضمن اینکه به شخصه به سینماحقیقت اعتقاد دارم و از این جهت در فیلم اجازه دادم سوژههای فیلم خودشان باشند و صحبتهای آنها را جهتدهی نکردم.
پس از آن محمد افسر رهبین رایزن فرهنگی افغانستان در ایران نیز که در میان تماشاگران حاضر بود در خصوص فیلم گفت: از خانه هنرمندان ایران که فرصت نمایش فیلم را فراهم آورد، تشکر میکنیم. ایران بیش از سه دهه پذیرای مهاجران افغان بوده و میراث فرهنگی مشترک دو کشور نیز امری بدیهیست. افغانها در دوران دفاع مقدس شهید دادهاند و اکنون نیز در جبهههای دیگری در حال نبرد هستند. در عینحال واقعیات تلخی نیز در جامعه وجود دارد که نافی فرهنگ مشترک دو کشور نیست. «من یک بازیگر شادم» توانسته به دقت بخشی از دردهای مشترک جامعه مهاجر افغان را به کمک نمادها به تصویر بکشد.
وی در پایان گفت: گمان میکنم این فیلم بهعنوان اولین اثر یک کارگردان ، فیلمی قابلقبول به شمار میآید. اما از نظر سینمایی شاید شخصیت سوژههای فیلم و دگرگونی آنها در مراحل مختلف، آنطور که باید نمایان نشده است. حمایت از ساخت چنین فیلمهایی، اساسا وظیفه سفارت است. اما متاسفانه وضعیت مالی ما در اثر جنگ طولانیمدت در افغانستان، درهم ریخته است. از این رو توان مالی کافی برای حمایت از این سینماگران را نداریم. امیدواریم بتوانیم همزمان با برگزاری هفته فرهنگی افغانستان در ایران، فیلمهای تولیدی کارگردانان افغان را نیز به نمایش بگذاریم.