
به گزارش خبرگزاری برنا، مجموعه «اندیشه اجتماعی غرب جدید» به تازگی با ۳ عنوان توسط کانون اندیشه جوان منتشر و راهی بازار نشر شده است.
کتاب های این مجموعه مفاهیم یا مباحثات مهم و دامنه دار اندیشه اجتماعی در غرب را مورد بحث و بررسی قرار می دهد. جلد نخست این مجموعه، به مفهوم «مدرنیته»(تجدد)، جلد دوم به اصطلاحات سیاسی «چپ و راست» و جلد سوم به مفاهیم «ترقی و توسعه» می پردازد.
در تألیف این مجموعه چند نکته مد نظر بوده است. نخست اینکه متن از نظر علمی استوار و به لحاظ نظری دقیق باشد و در عین حال مخاطبان غیر تخصصی بتوانند از آن استفاده کنند. از همین رو، تلاش شده تا در عین رعایت ایجاز و اختصار، مطالب به صورت ساده و روشن بیان شود و در موارد لزوم توضیحات کافی ضمیمه شود.
در ادامه هرکدام از ۳ عنوان به طور خلاصه معرفی می شوند.
کتاب «مدرنیته»:
اگر تمایل داشته باشید تا بدانید دورهای از تاریخ غرب که از آن با تعبیر دوران مدرن یاد می شود، چگونه آغاز شده و چه تحولاتی از سر گذرانده، این کتاب میتواند گزارشی مختصر و مفید به شما ارائه دهد. در این گزارش نه فقط ابعاد گوناگون تمدنی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مدرنیته مورد اشاره قرار می گیرد، بلکه علاوه بر آن تلقی بسیاری از متفکرین مهم سه سده اخیر درباره ماهیت مدرنیته و نیز دیدگاه های مهمترین منتقدان این عصر طرح می شود.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
قضیه یا مشکل توجیه گسترش سحر و جادو همزمان با انقلاب علمی مسألهای است که همیشه به عنوان یک معضل دشوار در تاریخ علم جدید، ذهن مورخان، فیلسوفان و علم شناسان متجدد را به خود مشغول داشته است؛ چرا که با توصیف آنان از این انقلاب علمی به عنوان نقطه عطفی تاریخی در مسیر عبور از اوهام و خرافات (که بعضاً دایره آن را تا دیانت و فلسفه نیز میگسترند) و حرکت به سوی عقلانیت و خردمندی، این امر علی القاعده میبایست همزمان با محو اموری چون جادو و نه گسترش آن باشد. اما اگر از زاویه روح بیکنی علم جدید و میل به تسخیر و مهار طبیعت به منظور بهسازی جهان برای زندگی این جهانی انسان، به مسأله نگاه شود، سؤال و مشکل مذکور مرتفع خواهد شد. با این تفسیر (که توسط «اریک وگلین» فیلسوف و متألّه آلمانی ارائه شده است)، قرابت کامل علم تجربی مدرن با سحر و جادو (که هسته اصلی آنها نظیر علم تجربی مدرن تلاش برای بهره گیری از قوای طبیعی و یا اسرار طبیعت برای به خدمت در آوردن و استفاده از آن است) کاملاً روشن می شود.
کتاب «چپ و راست»:
تا پیش از انقلاب کبیر فرانسه، مردمان سراسر جهان از واژه های چپ و راست صرفاً برای بیان جهت های مخالف استفاده می کردند. انقلاب فرانسه به این دوگانة متخالف معنایی سیاسی داد و این اصطلاحات را به بنیادی ترین عناوین دسته بندی سیاسی تبدیل کرد.
در این کتاب، تاریخ پیدایش این دسته بندی و تحولات بعدی آنها در زادگاه اصلی اش یعنی مغرب زمین مورد اشاره قرار می گیرد. تحولاتی که در نهایت امر، با تهی کردن این دو واژه از معنای نخستین و انحلال آنها در کلیتی فراگیر صحنة سیاسی غرب را به وضعیت فعلی آن رهنمون کرد.
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
بالاخره، در ۲۱ مه، یکی از دروازههای غربی پاریس درهم شکسته شد و حصار پاریس فروریخت. هیچ برنامة منظمی برای دفاع وجود نداشت و مردم، محلهبهمحله، هرطور که میتوانستند به دفاع از خود میپرداختند. بعد از یک هفته درگیری خونین، بخش غالب پاریس تسخیر شد و مهمترین کانونهای مقاومت نیز تا ۲۷ مه فروریختند.
این یک هفته، در تاریخ فرانسه به «هفتة خونین» معروف شده است. نیروهای حکومتی قساوتی مافوق تصور در قتلعام مردم پاریس به خرج دادند. تعداد دقیق تلفات هیچگاه قابل محاسبه نبود، اما چیزی در حدود بیست هزار نفر در موجی از خونریزی قتلعام شدند. برخی دلیل این قساوت بورژوازی فرانسه را، که تحت رهبری تییر بروز کرد، وحشت آنها از مردمان کمون دانستهاند. بورژوازی فرانسه از سوی آلمانها تحقیر شده بود، اما هراسش از انقلابیان پاریس دوچندان بود. شدت ترس، شفقت آنها را زایل کرده بود. تییر و ژنرالهایش در خیابانهای پاریس جوی خون راه انداختند.
کتاب «توسعه و ترقی»:
در بسیاری از محافل و مطبوعات سخن از آن میرود که ما در عصر توسعه زندگی میکنیم و باید هوشیار باشیم که از قطار توسعه باز نمانیم. اما این قطار اساساً از کی به راه افتاده و مبدأ و مقصد آن کجاست؟ وقتی از توسعه سخن می گوییم، مشخصاً از چه سخن می گوییم؟ آیا معنا لفظی توسعه که همانا وسعت بخشی و گسترش امکانات است به تنهایی گویای عمق مفهوم نظری آن هست؟ اینها بخشی از سؤالاتی است که مطالعة این کتاب می تواند پاسخی مناسب برای آنها فراهم کند.
در بخشی از متن کتاب می خوانیم:
بورژوازی که اکنون در ممالک سراسرآباد امریکای شمالی، جایگاه امنی یافته بود، پس از یکسره کردن جنگ با حمله اتمی به ژاپن، بلافاصله صحنۀ اروپا را ترمیم کرد و از این منظر، اولین حملۀ اتمی در تاریخ را در راستای برقراری صلحی جهانی توجیه نمود. در ۱۹۴۵، «سازمان ملل» را برای برقراری صلح، در «نیویورک» بنا نهاد. بورژوازی با تأسیس سازمان ملل و معرفیِ خود به عنوان مصلحی جهانی، مسائل خود را تبدیل به مسائلی جهانی مینمود. به نظر میرسید که مسائل اجتماعی و اقتصادی مهم سرمایهداری ناپدید شدهاند. اقتصاد جهانی غربی به عصر طلایی خود پا میگذاشت؛ دموکراسی سیاسی غربی به پشتوانه پیشرفت خارقالعادۀ در زندگی مادی در حال تثبیت شدن بود. در این دوره، «عصر توسعه، با سخنرانی «هری ترومن»، رئیس جمهور وقت امریکا در بیستم ژانویه ۱۹۴۹ آغاز شد»؛ بر این اساس، «طرح مارشال» برای دوران پس از جنگ دوم و کمک به مناطق آسیبدیده از جنگ ارائه گردید. ترومن، برای اولین بار با اشاره به قلمرو جنوبی، از آن با ناحیۀ «توسعهنیافته» یاد کرد.
این کتاب ها توسط کانون اندیشه جوان منتشر شده و در بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نیز عرضه شده است.