به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، این دختر دانشجو که در شش ماهگی به پرورشگاه سپرده شده بود، در نوزادی به زوج جوانی که آرزوی فرزند داشتند واگذار شد و با نام خانوادگی مرد خانه تنها فرزند زن و شوهر خوشبخت شد.
مادر واقعی «مینو» که اهل ترکیه بود، پس از فوت ناگهانی همسرش در تصادف جاده ای، برای گرفتن ارثیه پدری راهی زادگاهش شد و نوزاد شیرخواره اش را به زوج پیر صاحبخانه سپرد. «سولماز» که هرگز فکر نمی کرد از سوی خانواده اش مورد آزار قرار گیرد در ترکیه به تنهایی سراغ برادرش رفت اما با توطئه هولناک او در دام سارقان زورگیر افتاد و با جیب خالی و در حالی که به شدت مجروح بود، در بیابان های ترکیه رها شد. این زن نگون بخت که با مرگ فاصله ای نداشت کاملا اتفاقی در مسیر کاروان بازرگانی ایتالیایی قرار گرفت و در حالی که دچار فراموشی موقت شده بود تا یک سال در خانه این مرد مهربان درمان شد و سرانجام در یک سناریوی عاشقانه پای سفره عقد نشست و روانه ایتالیا شد.
در آن سوی مرزها اما زوج کهنسال صاحبخانه که پس از ماه ها بی خبری، از بازگشت سولماز ناامید شده بودند و از سرنوشت او خبری نداشتند، در حالی که توان نگهداری از دخترک را نداشتند، او را به پرورشگاه سپردند. زندگی مینو اما در نوانخانه زیاد طول نکشید چون زوج جوانی که در آرزوی فرزند بودند، او را به فرزندی گرفتند و به خانه محقر و اجاره ای شان بردند. مینو 19 سال در کنار پدر و مادرش بزرگ شد و در اولین سال دانشگاه با یکی از دانشجویان سال بالایی نامزد کرد. او آرزوهای زیادی داشت اما توان خانوادگی اش برای برآورده کردن خواسته های او خیلی کم بود.
آرزوهایی که به رم ختم شد
مینو که در 19 سالگی بلندپروازانه به آینده فکر می کرد، با حقوق اندک پدر و مادرش، برای خرید جهیزیه و کمک به خانواده در خانه کار پاره وقت گرفت. در همین زمان بود که وکیل سولماز رد او را تا خانه پدرخوانده اش گرفت و راز پنهان زندگی اش را فاش کرد. دختر جوان که باور نداشت در همه این سال ها، فرزند واقعی پدر و مادر مهربانش نبوده است، وقتی شنید مادرش در ایتالیا و در خانه همسر بازرگان و ثروتمندش در بستر بیماری آرزوی دیدار دخترش را می کشد و تا به حال چند بار برای یافتن او به ایران آمده است، با اصرار خانواده اش حاضر شد به رم برود و پس از اقامت یکساله در ایتالیا با ارثیه ای میلیونی به خانه پدر خوانده اش بازگشت. وقتی مینو به ایران بازگشت آن دختر فقیر نبود و با ثروتی که مادر به او بخشیده بود توانست سخاوتمندانه برای آینده زندگی مشترکش برنامه ریزی کند.
منبع:رکنا