
به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا به نقل از راستان نیوز، سرانجام ماهها انتظار به پایان رسید و نتیجه نهایی انتخابات آمریکا معلوم شد. دونالد ترامپ در میان بهت بسیاری از صاحبنظران جهان بعد از باراک اوباما وارد کاخ سفید خواهدشد.
اختلاف الکترالها بیشتر از آن است که این انتخاب را از سر شانس بدانیم. در هر حال، واقعیت این است که دونالد ترامپ در چهار سال آینده، قویترین مرد جهان خواهدبود!
مردم آمریکا این بار به غیر حزبیترین گزینه ممکن رای دادهاند. درست است که ترامپ طی سالها، عضو حزب جمهوریخواه بوده و در انتخابات هم این حزب، تا حدی، از او حمایت کردهاست؛ اما موضعگیریهای ترامپ علیه حزب جمهوریخواه و عدم حمایت بسیاری از جمهوریخواهان از وی را نباید نادیده گرفت.
این نتایج، پیامهای بسیاری دارد. یکی اینکه گویی مردم آمریکا نسبت به سیاست و سیاستمداران آمریکا بیاعتماد شدهاند و بهدنبال گزینهای گشتند که کمترین تشابه را به سیاستمداران آمریکا دارد. دیگر اینکه شاید حاشیههای جامعه، که بیشتر مخاطبان سخنان ترامپ بودند به صحنه آمدند تا کشور را از این رو به آن رو کنند.
جهان باید این پیامها را جدی بگیرد.
این بهت را چندی قبل در جریان همهپرسی بریتانیاییها راجع به خروج از اتحادیه اروپا میشد در ناظران دید. انگار مردم بریتانیا هم از وضع موجود ناراحت بودند و میخواستند با انتخاب راحتترین مسیر، شرایط کشور را عوض کنند. حتی اگر این مسیر به هدف دلخواه نرسد.
ناامیدی از شرایط گاهی میتواند به ضرر ملتها باشد.
واقعیت این است که هیتلر در انتخابات به قدرت رسید و سپس راه را برای ادامه دموکراسی بست. این از جمله ایرادات دموکراسی است که ممکن است به ضد خود تبدیل شود.
ترامپ هم، با اینکه قصد مقایسه او با هیتلر را نداریم، ازهمین نردبان بالا میرود و آیندهای نامشخص را رقم خواهد زد.
این ابهام از اینجا شروع میشود که ما نمیتوانیم بر اساس پیشینه سیاسی او و یا تصمیماتش در بزنگاهها، تصمیمات و رفتارهایش را پیشبینی کنیم. نمیدانیم که تا چه حد به وعدههای انتخاباتیاش وفادار است.
همچنین پیشبینی اینکه سازوکارهای سیاسی داخلی آمریکا تا چه حد به او اجازه اعمال نظراتش را خواهد داد، دشوار است.
در نظام جهانی میتوان گفت که محدودیتهای او زیاد است. امروز دیگر آمریکا مانند دهه 1990 یا اوایل دهه 2000 فاعل مایشا نیست. قدرتهای جهانی نظیر روسیه و اتحادیه اروپا در بسیاری مسائل دست پیش را دارند، و یا لااقل خود را تابع آمریکا نمیدانند.
قدرتهای منطقهای هم توان اعمال نظر بیشتری دارند. قدرتهایی نظیر ایران در خاورمیانه، هندوستان در جنوب آسیا و برزیل در آمریکای جنوبی توانستهاند قدرت خود را بسط دهند و این دستوپای آمریکا را در جهان میبندد. بنابر این به نظر میرسد که کار ترامپ در آمریکا راحتتر باشد تا در جهان.
در آمریکا هم کار آنقدرها راحت نیست. برای کسی که تقریباً هیچ تجربهای در سیاست داخلی ندارد، چارهای نیست جز سپردن امور به دست مشاوران. معلوم نیست چه کسانی حاضرند با او همکاری کنند.
در هر حال برای کسانی که سالها در بالاترین سطوح فعالیت کردهاند، همکاری با کسی که با الفبای سیاست آشنا نیست جذابیتی ندارد. در صورت عدم همکاری نخبگان با ترامپ، بیشترین خسارت را مردم آمریکا خواهند پرداخت. انگار باز دموکراسی علیه خودش باید وارد عمل شود.
به نظر میرسد که با انتخاب ترامپ، ایران و اتحادیه اروپا ارتباط بهتری پیدا کنند. این امر تا حدی بهدلیل فاصلهای است که معمولاً در دوره جمهوریخواهان میان آمریکا و اروپا بهوجود میآید. روسیه هم به دلایل متعدد از انتخاب ترامپ استقبال کردهاست. شاید تنها بازندگان این انتخاب، مردم آمریکا باشند که علیه خود رای دادهاند.