به گزارش خبرگزاری برنا، در بخش نخست از این نشست که عصر روز گذشته 16 اسفند برگزار شد، یوسف فلاحیان و عباس مقدم گزارشهای مربوط به کاوش و مطالعات باستانشناسی خود را ارائه دادند.
کشف آثاری از دوران پیشازتاریخ در سردشت
یوسف فلاحیان، سرپرست هیئت کاوش در تپهباغی سردشت در آذربایجان غربی، از کشف آثار مهمی مربوط به دوران پیشازتاریخ، بهویژه از دوره مس و سنگ، خبر داد و این کشفیات را در نوع خود در منطقه کمنظیر خواند.
او گفت: «تپهباغی یکی از محوطههای پنجگانهای است که همسو با پروژه کاوشهای نجاتبخشی محدوده سد سردشت بههمراه محوطههای بالان، بروه، نیسکآباد و ملاوسو، پاییز امسال با مجوز پژوهشگاه میراثفرهنگی و گردشگری کاوش شد.»
این باستانشناس اظهار کرد: «اگرچه سطح ارتفاع تپهباغی حدود 50 متر بلندتر از سطح نهایی دریاچه پشت سد است، با توجه بهاحتمال مرطوب شدن لایههای عمیق تپه بعد از آبگیری سد، بررسی و مطالعه آن در دستور کار قرار گرفت.»
او از عمدهترین آسیبهای واردآمده به این تپه تاریخی را ایجاد پایگاه نظامی در دهه 60 شمسی، عبور جاده آسفالت در منتهیالیه جبهه غربی و خاکبرداریهای غیرمجاز و غیرعلمی در سالهای گذشته عنوان کرد.
یوسف فلاحیان با اشاره اینکه از همان سطح نخست حفاری در رأس تپه، حجم زیادی از سفالهای نوسنگی در کنار سفالهای دوره مسسنگی و دوره اروک آشکار شده است گفت: «با توجه به برخورد به لایه مس و سنگ در لایه پایینتر، بهنظر میرسد که آثار دورههای قدیمیتر بهاحتمال زیاد بهدلیل فعلوانفعالات طبیعی و انسانی از سطوح پایینتر به سطوح بالاتر انتقال یافته است.»
او افزود: «بهغیر از لایه مضطرب اولیه که شواهدی از آثار قبل از دالما و پس از دالما میتوان در آن مشاهده کرد، بقیه حجم خاکبرداریها مربوط به انباشت دوره فرهنگی دالما بوده است.»
بهگفته این باستانشناس، ضخامت زیاد لایههای فرهنگی دالما نشاندهنده سکونت طولانیمدت مردم این فاز فرهنگی در این تپه است.
او با اشاره به اینکه هنوز تا رسیدن به خاک بکر چند متر باقی مانده است اظهار کرد: «اگر این دوره فرهنگی دالما در بقیه انباشت ادامه پیدا کند، بدون شک ضخیمترین لایه مربوط به این فرهنگ در تپهباغی سردشت وجود خواهد داشت؛ بااینحال، با توجه به مشاهده آثار مربوط به دوره فرهنگی ”حاجی فیروز“ در لایه مضطرب اولیه نمیتوان چنین پیشفرضی را پذیرفت و احتمالاً لایههای پایینتر مربوط به فرهنگهای دوران نوسنگی یا فاصله بین مسسنگی (دالما) و نوسنگی (حاجی فیروز) است.»
این باستانشناس افزود: «بهنظر میرسد ساکنان دوره مسسنگی تپهباغی، بهروش مسالمتآمیز، سکونت در این تپه را رها کردهاند؛ چراکه تخریب عمده ناشی از زلزله و آتشسوزی و جنگ روی آثار مشاهده نمیشود و بیشتر تخریبهای مشهود بهعلت فشار خاک و عوامل جوی بهوجود آمدهاند.»
گورستان هزاره پنجم پیش ازمیلاد تل چُگاسفلی در شمال خلیجفارس
عباس مقدم در ادامه نشست به ارائه توضیحاتی درباره گورستان هزاره پنجم پیش از میلاد تل چگاسفلی بهبهان پرداخت و گفت: «هدف از پروژه پیش از تاریخی دشت زهره تکمیل بررسیهای باستانشناختی پیشین بر لندسکیپ انسانی دشت در گذر زمان، پویایی رتبهای زیستگاهها و وجه تولید و ظهور مراکز منطقهای در بازه زمانی اواخر هزاره پنجم تا اوایل هزاره چهارم پیشازمیلاد بود.»
بهگفته این باستانشناس، محوطه تل چگاسفلی وسیعترین و مهمترین زیستگاه انسان پیش از تاریخی در دشت زهره، بهعنوان نقطه کانونی پروژه، درنظر گرفته شده است.
او با اشاره به اینکه در اواخر هزاره پنجم پیشازمیلاد در جنوبغرب ایران سنت تدفین مردگان در گورستانهای وسیع رایج بوده است گفت: «برخی از این گورستانها اطراف ساختارهای یادمانی و برخی دیگر در جاهایی نمایان شدهاند که بهنظر میرسد محدوده رفتوآمد جمعیتهای کوچرو بودهاند.»
او با اشاره به استفاده از فنون مختلف برای شناسایی دقیق محوطه در فصل نخست، گفت: «نقشهبرداری توپوگرافیک، بررسی فشرده و مستندسازی یافتههای سطحی، شناسایی زیرسطحی بهروش ژئومغناطیس، تفسیر عکسهای هوایی و ماهوارهای و مستندسازی زمینی شاخصههای شناساییشده در عکسهای هوایی و ماهوارهای و گمانهزنی در این فصل انجام شد.»
مقدم تصریح کرد: «در ادامه کار، بر پایه درکی که از پژوهشهای چندوجهی در فصل نخست بهدست آمد، فصل دوم از سلسلهاقدامات میدانی پروژه پیشازتاریخی دشت زهره به کاوش در ناحیه گورستان معطوف شد.»
او با اشاره به کاوش 9 گور در این فصل گفت: «گورها از نظر ساختار معماری دارای شکلهای متفاوتی هستند و تقریباً همه گورها در راستای جنوبشرق به شمالغرب قرار دارند که بهنظر میرسد مرتبط با یک شاخصه طبیعی یا یک بنای یادمانی باشند؛ اما این موضوع هنوز بهطور دقیق مشخص نیست.»
این باستانشناس با اشاره به اهمیت دشت زهره گفت: «در این دشت در خلال هزاره پنجم پیشازمیلاد زیستگاههای فراوانی ظهور کردهاند که تل چگاسفلی از مهمترین آنهاست و مدارک روشنی از گورستان وسیع با پیچیدگیهای خاص خود ارائه کرده است.»
او افزود: «مطالعات پیچیدهای مانند ”دیانای“ باستانی و تحلیلهای ایزوتوپی که میتواند برای درک بهتر ما از گورستان هزاره پنجم تل چگاسفلی کمککننده باشد درحالِ انجام است.»
بهگفته این باستانشناس، محوطه تل چگاسفلی نقش بسیار مهمی در درک ما از تحولات هزارههای پنجم و چهارم پیشازمیلاد نیز خواهد داشت، چراکه دارای شواهد بیشماری از نظر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی در زمان یکی از مهمترین تحولات تاریخی بشر و در آستانه شهرنشینی است و همین امر دلیل جایگاه منحصربهفرد تل چگاسفلی در میان محوطههای مشابه در جنوبغرب ایران است.
او با اشاره به کشف گورستان تاریخی مهم در این محوطه و آیینهای باستانیی که فراموش شدهاند گفت: «این مجموعه منحصربهفرد ما را بر آن داشته تا نام تل چگاسفلی را برای ثبت در فهرست جهانی پیشنهاد دهیم.»