به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، «شرق» با این مقدمه نوشت: ماجرای این پرونده مردادماه سال ٨٩ آغاز شد، زمانی که این مرد به پلیس آگاهی مهریز در استان یزد مراجعه کرد و گفت همسرش ناپدید شده است. در حالیکه تحقیقات برای پیداکردن سرنخ از این فرد آغاز شده بود، شوهر این زن با مراجعه دوباره به اداره آگاهی به ارتکاب قتل اعتراف کرد و گفت: چون ناراحتم و دچار عذاب وجدان شدهام، تصمیم به معرفی خود گرفتم.
مأموران انتظامی و بازپرس پرونده نیز با بررسی اظهارات او به نشانی محل سکونت متهم رفتند و تحقیقات لازم را براساس اظهارات او و شواهد موجود برای بررسی پرونده آغاز کردند. در اولین اقدامات جسد همسر متهم با راهنمایی او از چاه فاضلاب خانهشان بیرون آورده شد و در بازجوییهای دقیق نیز گفت: من قصد قتل نداشتم اما از مدتها قبل با همسرم اختلافاتی داشتم و مدتی قبل از قتل هم مبلغ ٢٠٠ هزار تومان از او قرض کرده بودم که روز حادثه او برای چندمینبار موضوع پول را مطرح کرد و جروبحثمان شد و چند دقیقه بعد از درگیری درحالیکه در خانه نشسته بودیم و من دستم را به سمت ظرف بردم تا شیرینی بردارم، به من پرخاش کرد و ماجرا بالا گرفت و من گردن او را فشار دادم، بعد او روی زمین افتاد و من خانه را ترک کردم. بعد از ١٠ دقیقه برگشتم و دیدم که همسرم فوت کرده است. آن موقع خیلی ترسیده بودم، برای همین به هر زحمتی بود در چاه فاضلابی را که در اتاق خانه بود، باز کردم و جسد را داخل آن انداختم. بعد هم به خانه مادرم که دخترم آنجا بود، زنگ زدم و گفتم همسرم به زاهدان رفته و همان موقع چند تماس از گوشی همسرم با خودم گرفتم و یک اساماس هم به گوشی خواهرش دادم. بعد از مدتی هم رفتم خانه مادرم و دخترم را برداشتم و به خانه پدرزنم که در زاهدان بود، رفتم و گفتم او در حال آمدن به خانه پدرش بوده است اما بعد از مدتی ارتباط ما قطع شده و دیگر تلفنش را هم جواب نداده است. بعد خودم را بیخبر نشان دادم و با مراجعه به مراجع قضائی و انتظامی پیگیری را با عنوان فرد مفقودشده آغاز کردیم. اما من پس از مدتی عذاب وجدان گرفتم و حقیقت را گفتم.
پس از تکمیل تحقیقات، پرونده در دادگاه کیفری استان یزد مورد بررسی قرار گرفت که با توجه به گزارش و تحقیقات مرجع انتظامی، شکایت اولیای دم، صورتجلسه بازسازی صحنه جرم و نظریات پزشکی قانونی و اقرار منطبق با واقع، متهم بهخاطر ارتکاب قتل عمد همسرش، اختفای ادله جرم و سرقت طلاهای او محاکمه شد. پس از آن نیز به قصاص نفس با احتساب تفاضل دیه زن و مرد محکوم شد. همچنین به خاطر سرقت به تحمل سه سال حبس و ٧٤ ضربه شلاق به خاطر سرقت طلاها و پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی به دلیل مخفیکردن جسد متوفی محکوم شد.
پس از آن متهم در مدت مقرر ٢٠روزه به حکم صادره اعتراض کرد و پرونده به دیوانعالی کشور ارسال شد، اما نتیجه بررسی قضات دیوانعالی کشور نیز تفاوتی برای او ایجاد نکرد و رأی صادره تأیید شد. در ادامه روند رسیدگی قانونی پرونده پس از تشریفات اداری و قضائی و در مراحل استیذان به تنفیذ رییس قوه قضائیه رسید تا اینکه سرانجام مراحل اجرای حکم قصاص تأیید شد.
در آخرین اقدام قبل از اجرا با توجه به تأیید و مشخصشدن زمان اجرای حکم قصاص، پرونده از دادسرای عمومی و انقلاب یزد به شعبه ٣ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ارجاع شد تا با اعلام موضوع به شورای حل اختلاف، تلاش برای صلح و سازش بین طرفین پرونده آغاز شود.
بهاینترتیب با توجه به اینکه اولیای دم مقتول در شهر زاهدان سکونت داشتند، پرونده به شعبه ١٩ شورای حل اختلاف شهرستان زاهدان ارجاع و سریعا تلاشها برای برقراری صلح و سازش بین طرفین آغاز شد.
در ادامه مشخص شد در شش سال و هفت ماه از زمان قتل و بهسربردن متهم در زندان، خانواده مقتول به هیچ عنوان حاضر به نشست حضوری با خانواده متهم نبوده و فقط خواستار اجرای حکم قصاص متهم بودهاند و در این مدت تنها یک نفر بهعنوان معتمد طرفین در حال مذاکره برای صلح و سازش بوده که تلاشهای او بینتیجه مانده است.
شورای حل اختلاف شماره ١٩ با تشکیل جلسهای این پرونده را بررسی کرد و مشخص شد با توجه به اینکه مقتول و متهم دختری دارند که در زمان قتل ششساله بوده و در حال حاضر حدود ١٤ سال دارد و آسیبهای فراوانی به این دختر به دلیل نبود والدینش وارد شده است بنابراین، مسئولان شورا بار دیگر تلاش کردند پدر و مادر مقتول را به پای میز مذاکره بکشانند بلکه بتوانند رضایت آنها را جلب کنند و بعد از چندین جلسه گفتوگوی تلفنی موفق شدند اولیای دم را به دادسرا دعوت کنند.
معاون قضائی رئیس کل دادگستری سیستانوبلوچستان در این زمینه گفت: در جلسه سومی که شورا با پدر مقتول برگزار کرد، اعضای شورا ضمن تأکید بر اثرات مثبت گذشت از منظر ائمه اطهار (ع) و دین مبین اسلام و شرح شرایط روحی نوهاش و عواقب اجرای حکم قاتل دخترش که پدر نوهاش است، تقاضای عفو و گذشت کردند. پدر مقتول نیز در جلسه چهارم اعلام کرد طبق صحبتها و مشورتهای صورتگرفته و با توجه به شرایط خاص نوهام با شروطی رضایت میدهیم که با قبول آن از طرف خانواده متهم و رایزنیهای اعضای شورای شماره ١٩ ضمن تعویق زمان اجرای حکم، امیدهای دختر و پدر برای نجات پدر قوت گرفت. سرانجام طبق توافق انجامشده اولیای دم تقاضای پرداخت ٨٠٠ میلیون تومان دیه داشتند که با وساطتهایی که صورت گرفت، سرانجام این رقم به ٤٠٠ میلیون تومان رسید و تاکنون با کمکهای فراوانی که از سوی خیرین صورت گرفته، ٢٠٠ میلیون تومان تهیه شده و دختر و پدر چشمانتظار خیرین هستند تا با تهیه ٢٠٠ میلیون تومان دیگر و پرداخت دیه به اولیای دم، پس از شش سال دوری زندگی دوبارهای را شروع کنند.
خواهر متهم نیز در گفتوگویی اعلام کرد: برادرم ٣٦ ساله است و همسرش در زمان مرگ ٢٧ ساله بود. آنها حدود ١٠ سال با هم زندگی کرده بودند، اما از مدتها قبل از این اتفاق با هم اختلافاتی داشتند بهنحویکه برادرم تقاضای طلاق را مطرح کرده بود اما در این مدت موفق به طلاق نشده بود و آنقدر از شرایط خسته و ناامید بود که سه بار اقدام به خودکشی کرده بود. پدر مقتول مرد بسیار خوبی است و هیچوقت به ما بیاحترامی یا بیادبی نکرده است. با اینکه برادرم دختر او را به قتل رسانده، اما همیشه این مرد در برابر ما با صبر و مهربانی برخورد کرده است و تنها دلیل اصرارش بر اجرای حکم آخرین رفتار برادرم در مخفیکردن مرگ دخترش بود، در این مدت هم هرکس برای جلب رضایت اولیای دم نزد پدر مقتول رفته است، متعجب بوده چطور مردی تا این حد مهربان حاضر به گذشت نیست. بااینحال این مرد در نهایت به خاطر نوهاش راضی به گذشت از قصاص شده است. اما شرط دریافت پول را مطرح کردند که در نهایت مبلغ را از ٤٠٠ میلیون پایینتر نیاوردند. من خودم منشی دندانپزشکی در زاهدان هستم و چیزی ندارم. ١٠ خواهر و برادر هستیم که هر کدام در حد توان برای این کار پول گذاشتهایم. تقریبا خواهر و برادرانم هر کدام پنج میلیون دادهاند و من هم با بسیاری از پزشکانی که میشناختم موضوع را مطرح کردم و آنها نیز مبالغی را فراهم کردند. اما پدرم یک خانه کوچک در انتهای کوچهای بنبست دارد که بنگاهی برای آن ٥٠ میلیون قیمت گذاشته است. نمیشود که خانه پیرمرد را بفروشیم؛ آخرعمری برود مستأجری. خلاصه با هر زحمتی بود تا الان ٢٠٠ میلیون فراهم شده است. ما از اولیای دم خواهش کردیم که با همین مبلغ رضایت دهند اما آنها گفتهاند هزار تومان هم از ٤٠٠ میلیون کوتاه نمیآیند. الان ما چشم امیدمان به خیران است، همانطور که تا الان کمکمان کردهاند و در تهیه این ٢٠٠ میلیون دستمان را گرفتند؛ خواهش میکنم تا آخر کنار ما باشند تا برادرزادهام که از نعمت مادر محروم است، از نعمت پدر محروم نشود.
او درباره اینکه دختر نوجوان حالا کجا زندگی میکند، گفت: برادرزادهام با پدر و مادر من زندگی میکند و چشم امید او و ما به کمکهای خیران است، تا موجبات نجات پدرش از قصاص فراهم شود.
روزنامه شرق از هموطنانی که قصد کمک به این دختر نوجوان و پدرش را دارند خواست که کمکهای خود را به شماره کارت ٦٠٣٧٩٩١٨٨٥٥٧٨٧٧٧ به نام علیرضا فیروزکوهی (متهم پرونده) نزد بانک ملی واریز کنند.