ناگفته‌های یک تکفیری توبه‌کرده پس از بیست سال

به گزارش گروه باشگاه جوانی خبرگزاری برنا، جهاد به معنی تلاش زیاد یک فرد است در واقع جهاد دربرگیرنده تلاش، معنویت تزکیه نفس و ایثار است می توان گفت جهاد به معنی دگردیسی مثبت از طریق یادگیری است. در اسلام علاوه بر این موارد ذکر شده جهاد شامل جنگ هم می شود اما نه به صورت تهاجم بلکه به صورت دفاع از حق آزادگی و استقلال خود در برابر هجوم دشمن است در اینکه جهاد یک کار پسندیده است شکی نیست اما گروه های تکفیری مثل القاعده و داعش تعریف غلطی از این امر مقدس کرده اند.

از کجا شروع شد

 محمد منوار علی می گوید؛ شخصی که سالیان درازی در گروه های تکفیری حضور داشت و اکنون دچار دگرگونی شده است. محمد منوار می گوید: من در بنگلادش متولد شدم جایی که در دهه 1970 دچار استقلال شد در آن زمان ها بود که جنگ را دیدم و با آن بزرگ شدم. 12 سالم بود که شاهد مرگ 22 تن از اعضای خانواده ام بودم و خورده شدن جنازه های آن ها توسط حیوانات را دیدم. همین صحنه هایی که برخی از آن ها را خواندید می تواند گواه بر این مسئله  باشد که زمینه های فکری و روانی در سنین جوانی و کودکی چقدر می تواند در شکل گیری شخصیت یک فرد در آینده موثر واقع شود و حتی فرد را در زمره افرادی قرار دهد که به راحتی جان انسان های دیگر را می گیرند.

به کدامین گناه کشته شد؟

محمد منوار ادامه می دهد: بعد از جنگ های داخلی پدرم به مدت دو سال ونیم به زندان افتاد و من هر روز به ملاقات او می رفتم پدرم در سال 1973 آزاد شد و ما به انگلیس پناهنده شدیم. در آنجا به دانشگاه رفتم و آرزو داشتم که دیگران را هدایت کنم و حق مظلوم را بگیرم. ازدیاد این فکر ها باعث شد که به افغانستان بیایم و یکی از پیشگامان جهاد خشونت گرا شدم و آنقدر خشونت را درست تلقی میکردم که آن را برابر تقوای الهی میدانستم. به مدت 15 سال با داشتن چنین افکاری برای تشکیل دولت اسلامی در کشمیر و برمه کنار افغانستانی ها جنگیدم. در بحبوحه جنگ های مختلف بودم که ناگهان شوک بزرگی را متوجه شدم کودک 15 ساله مهربانی که به علت مرگ اعضای خانواده اش به ما پیوسته بود یک روز در اتاقی که خمپاره ای عمل نکرده را قرار داده بودم به علت تلاش های کودکانه اش برای خارج کردن مواد منفجره از درون خمپاره به طور وحشتناکی کشته شد و این سوال برای من پیش آمد که مرگ او چه هدفی می توانست داشته باشد؟ او چرا مرد؟

20 سال جنگ !

تزلزل خاطر او به همین مورد ختم نمی شود و با دیدن این صحنه توجه او بیشتر به چنین مواردی جلب می شود. او ادامه داد: خیلی زود جوانان بسیاری را شبیه آن فرد 15 ساله دیدم و همین باعث شد که در تفکراتم تجدید نظر کنم اما حاصل این اشتباهات بزرگ این بود که وقتی که قصد خروج از این تفکرات را گرفتم سال 2000 بود در حالی که من در سال 1980 فعالیت های خود را آغاز کرده بودم و این یعنی 20 سال از زندگی خود را صرف امری کرده بودم که اشتباه محض بود و پس از آن تصمیم گرفتم که اشتباهات خود را جبران کنم و در کنار شرمندگی های بسیار عزم خود را جزم کردم که در راه مبارزه با این تفکرات افراطی برایم.

سخن پایانی

اسلامی که همه به آن معتقد هستیم دین مهربانی است اینکه چند صباحی افرادی در زمره ی اسلام سعی در خراب کردن جلوه ی آن را دارند به معنی خشونت و تهاجم اسلام نیست بلکه این تفکرات افراط گرایانه حاصل برداشت اشتباه یا دشمنی های برخی از افراد با اسلام ناب محمدی است.