مهدی ابوالحسنی شاعر و پژوهشگر:

شعر آمیزه ، هوایی تازه در شعر معاصر است

|
۱۳۹۶/۰۶/۰۷
|
۰۹:۰۲:۰۴
| کد خبر: ۶۰۶۳۱۷
شعر آمیزه ، هوایی تازه در شعر معاصر است
«مهدی ابوالحسنی» شاعر، پژوهشگر و نویسنده مجموعه شعر «حوض نقاشی سهراب چرا بی ماهی است؟» و دفتر رباعی «تا...» است. وی اخیراً قالب جدیدی از شعر با عنوان «شعر آمیزه»را مطرح کرده که به این بهانه با وی گفت و گویی انجام داده ایم که با هم می خوانیم.

فضای شعر مصاصر را چگونه ارزیابی می کنید و آیا این فضا نیازهای مخاطب امروز را جوابگو است؟

اگر پدر شعر فارسی را رودکی بدانیم و پدر شعر نو را نیما یوشیج؛ تقریبا هزار سال از عمر سرایش شعر کلاسیک فارسی با تمام فراز و نشیب­هایش می­گذرد تا به شعر امروز که شعر نو فارسی نام دارد، می­رسیم. با کمی اغماض می­توان نیما یوشیج را آغازگر فصل دیگری از شعر در ابتدای هزاره دوم شعر فارسی و شعر معاصر دانست،

اما متاسفانه در چند سال اخیر شاهد بعضی کم لطفی­ها نسبت به جریان شعر در ابتدای هزاره دوم شعر فارسی بخصوص شعر نیمایی هستیم. آنقدر که شاید بتوان گفت، دوره بازگشت دیگری طوق خود را بر گردن شعر امروز انداخته است و این یعنی درجا زدن دوباره­ی شعر.

جایگاه شعر نیمایی و با ابداعاتی که او در شعر ایجاد کرد، متاسفانه رو به فراموشی است. نظر شما در این زمینه چیست؟

البته هنوز کسانی هستند که جایگاه شعر نیمایی با آن تغییراتی که در شعر ایجاد کرد را ادامه می دهند ولی متأسفانه شعر نیمایی هم که رو به فراموشی است و افراد بیشتری به سمت شعر سپید و آزاد و جریان های وابسته به آن با توجه به اینکه وزن عروضی ندارد کشیده می­شوند که اکثر این آثار بیشتر شبیه متن و نثر ادبی است تا شعر و این نیز چالشی در شعر معاصر ایجاد کرده است.

در یکی از محافل ادبی قالب شعری جدید با عنوان «آمیزه» را مطرح کردید. در مجموعه شعر جدیدتان با عنوان «حوض نقاشی سهراب چرا بی ماهی است؟» نیز با ساختاری جدید از شعر و ادبیات مواجه هستیم. با ما در این باره سخن بگوئید؟

من در این کتاب، ساختار و قالب جدیدی از شعر را مطرح کردم و نام آن را نیز «شعر آمیزه» نهادم. شعر آمیزه تلفیقی از قالب­های شعر کلاسیک و کهن با شعر نو و نیمایی و در موارد پیچیده­ تر شعر سپید و آزاد است، که با توجه به حس و حال و فرم و ساختار هر یک از این قالب­ها؛ زبان و باقی مسائل شاعرانه دستخوش تغییر خواهد شد، البته تلفیق و آمیزه هم باید با شرایط و ظرافت خاصی صورت بگیرد تا زبان و فرم و ساختار و ... به درستی، خود را در کنار هم دریابند و شکست و چندگانگی احساس نشود و در عین حال مخاطب را در فضای مناسب ذهنی و لذت قرار دهد.

شعر آمیزه در نگاه اول ساده و سهل الوصول به نظر می­رسد اما در واقع راه رفتن بر لبه­ی تیغ است که توضیحش در این مقال نمی­گنجد.

اما به چند نکته به طور خلاصه می­توان اشاره کرد و آن اینکه کسانی که در این راه قدم بر می­دارند باید:

1: قالب­ها و قوانین شعر کلاسیک و کهن بخصوص غزل، مثنوی، رباعی و دوبیتی را بشناسند.

2: شعر نیمایی ساختار و فضای حاکم بر آن را بشناسند.

3: شعر سپید و آزاد را نیز بشناسند.

بنا بر این شاعر شعر آمیزه باید دارای شناخت و جهانبینی خاص و مطالعه زیاد باشد تا بتواند هوایی تازه در رگ و پیوند شعر بدمد.

ممکن است مثالی از این قالب شعری برای خوانندگان عنوان بفرمایید؟

به عنوان مثال، ساده ترین نوع شعر آمیزه در کتاب حوض نقاشی سهراب چرا بی ماهی است؟ با نام شناسنامه به کار رفته است که در سال 1395 چاپ شد. البته انواع پیچیده تر هم هست که خوانندگان محترم می توانند به این کتاب مراجعه کنند.

قسمتی از شعر:

تفنگ­ها همه مستند

تفنگ­ها همه نامرد

تفنگ، مادر جنگ است

و جنگ مادر دل­سنگ امپراطور است

تفنگ­ها

غلام حلقه به گوشی

که گوش و چشم کر و کورشان به دستور است

که دست و فلسفه­ی زندگی گل­ها را

به دست و باور خونبارشان بچسبانند

خبر رسید که تقویم غرق در خون شد

خبر رسید

پرنده­ای نگران زیر لب غزل میخواند:

تب گلوله­ی دل­سنگ را نمی­فهمم

هزار توی غم جنگ را نمی­فهمم

کنار خانه­ی هر سرو لاله روییده­ست

من این تمدن خون رنگ را نمی­فهمم

دلم گرفته و گوشم به حرف تاریخ است

طنین حرف بد آهنگ را نمی­فهمم

نهال­ها همه پیر و پدربزرگ شدند

غرور زندگی لنگ را نمی­فهمم

چقدر پشت سراپرده دست پنهان است

وجود این همه نیرنگ را نمی­فهمم

یکی به نام خدا و یکی به نام بشر

تضادهای هماهنگ را نمی­فهمم

وسال­هاست که مردم حصار می­بینند

زبان این وطن تنگ را نمی­فهمم

خبر رسید

کبوتران سبکبال و عاشق این شهر

بدون هیچ هراسی، درست مثل دل شیر

نجات مزرعه را

شهید می­گشتند

شهید می­گشتند

شهید می­گشتند...

از فرصتی که در اختیار قرار دادید، سپاسگزارم.

 

نظر شما