یکی از بزرگترین دغدغههای شهید تقویفر از دوران جوانی ساخت حسینیهای برای زنان روستایی اهواز بود. وی چندی پیش از شهادتش در ایام محرم به آرزوی خود رسید. «پروین مرادی» همسر این شهید بزرگوار در تشریح ساخت حسینیه اهواز، اظهار کرد: ماموریتهای حاج حمید با زندگی ما پیوند خورده بود. گاهی در زمان دلتنگی گلایه میکردیم که بیشتر پیش ما بماند؛ اما مانع رسیدن به اهدافش هم نمیشدیم. در آخرین باری که از عراق به ایران آمد، مستقیما به اهواز رفت. حاج حمید از من هم خواست تا به اهواز بروم. با دیدنش تعجب کردم. صورتش زخمی و چفیه دور گردنش سوراخ بود. برایم تعریف کرد که تک تیرانداز داعشی سر او را نشان رفته بود، اما تیر از کنار صورتش میگذرد.
حاج حمید در دهه محرم سال 93 جهت رسیدگی به روند ساخت حسینیه به اهواز آمده بود. با یکدیگر به روستا رفتیم. متوجه شدیم که از داخل حسینیه صدای عزاداری میآید. با تعجب به داخل حسینیه رفتم و دیدم که جمعیت عظیمی در آنجا جمع شدهاند. حاج حمید وقتی متوجه شد که زنان روستا برای عزاداری به این حسینیه آمدهاند، بسیار خوشحال شد. همسرم سالها در آرزوی ساخت حسینیهایی برای زنان روستا بود که پیش از شهادتش برآورده شد. پیش از بازگشتش به عراق نیز تمام مایحتاج حسینیه را تهیه کرد و سپس رفت.
دست رد به سینه عزاداران حسینی نزنید
حاج حمید یک هفته پیش از آغاز ماه محرم از مأموریت به خانه برگشته بود. مشغول تماشای تلویزیون بودیم که زنگ خانه به صدا درآمد. پشت در خانه تعدادی از نوجوانان محله بودند که برای برپایی عزای اباعبدالله الحسین (ع) کمکهای مالی را جمعآوری میکردند. دخترم ندا مبلغی را به آنها پرداخت کرد. ساعتی نگذشته بود که گروه دیگری برای جمع آوری کمک به هیئت زنگ خانه را به صدا درآوردند.
همسرم خطاب به ما گفت: هرکس برای اقامه عزای اباعبدالله الحسین(ع) در خانه را زد، دست رد به سینهاش نزنید. نگذارید که خدایی نکرده از این حرکت بزرگ که میخواهند انجام دهند، دلسرد شوند. حاج حمید به دخترهایمان هم سفارش میکرد که در احیا و اقامه این قبیل عزاداریهای مختص به ائمه (س) و به ویژه اباعبدالله الحسین(ع) حضور داشته باشند.
منبع: دفاع پرس