
در طی سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، همیشه افراد و گروههایی در درون قدرت سیاسی بودهاند که اعتقاد و دلبستگی چندانی، به بخش جمهوریت نظام سیاسی نداشتند و به اشکال و انحاء مختلف سعی کردهاند که تا دامنه اختیارات و آزادیهای سیاسی مردم، رسانهها و نهادهای مدنی را با توسل به استدلالهای مختلف محدود نمایند.
حوادث و رویدادهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مانند تلاش قدرتهای خارجی برای شکست انقلاب، جنگ تحمیلی، تحریمهای همه جانبه و تحرکات خائنانهی گروهکهای ضد انقلاب هم، فضای سیاسی کشور را ناخواسته به سمت امنیتی شدن سوق داد. اما در جریان دوم خرداد76 با تلاش جوانان، دانشجویان، دانشگاهیان و پشتیبانی قاطبه مردم ایران، جریان سیاسی معتقد به «قانونمداری، مردمسالاری، ایران برای همه ایرانیان» که «اصلاحات» نام گرفت؛ پیروز گردید و قدرت اجرایی را به دست گرفت. «جنبش اصلاح طلبی» در ایران بدون هر نوع غلوی، مدیون پایگاه اجتماعی است که با حضور جوانان شکل گرفته است.
شاید به جرات میتوان گفت که یکی از دلایل مهم شکست اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری نهم، عدم توجه به همین پایگاه اجتماعی بود. در هشت سال دوران ریاست دولت نهم و دهم، جوانان و دانشجویان نشان دادند که همچنان تعیین کننده ترین عنصر سیاسی، حتی در دوران فترت هستند. زیرا در طی این مدت هشت سال؛ رئیس جمهور و وزرای دولت نهم و دهم، نتوانستند در جمعهای دانشجویی حاضر شده و پاسخگوی سوالات سیاسی آنها باشند.
بستر سیاسی فراهم آماده از کنشهای منفی دانشجویان و جوانان، به خلق رویداد سیاسی خرداد 1392 منجر شد و اگر پشتیبانی و حمایتهای جوانان و مراجع مورد اعتماد آنان نبود، پیروزی دکتر روحانی از محالات معادله سیاسی در ایران بود. واقعیت آن است، وقتی جوانان پای کار آمدهاند و مشارکت سیاسی را بالا برده اند؛ اولا جریان اصلاح طلبی معتقد به مرام مردمسالاری دینی پیروز شده؛ ثانیا در حضور جوانان و دانشجویان قدرت رسانهای و نهادهای منسجم حامی جریان اصولگرا، یارای مقاومت نداشته است. به همین دلیل، اگر جریان رقیب اصلاح طلبان، بار دیگر به ناامیدی و رویگردانی جوانان و کاهش مشارکت سیاسی آنها موفق شود، در انتخابات آتی ریاست جمهوری1400 ،شکست سنگینی را متوجه جنبش اصلاح طلبی خواهد نمود.
واقعیت آن است که ساختار اجرایی و سیاسی دولتهای یازدهم و دوازدهم، «به نام اصلاح طلبان و به کام دیگران» است ! در ظاهر و به افکار عمومی این گونه تبلیغ و القاء میشود که اصلاح طلبان قدرت اجرایی را در دست دارند؛ ولی در عمل، اصلاح طلبان و جوانان، غایب اصلی در این دولت هستند. مهمترین وزارتخانه دولت -وزارت داخله- در اختیار جریان رقیب اصلاحطلبان است که با برنامه ریزی دقیق، به دنبال حذف نیروهای اصلاحطلب از ارکان قدرت اجرایی در استانهاست تا فضای سیاسی را، برای پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس و سپس ریاست جمهوری آماده بکند.
در سیاستها و خط مشیهای این وزارتخانه (کشور) ، جوانان غایبین اصلی بوده، سالمند سالاری حاکم است. سایر وزراتخانهها نیز بعضا؛ در اقدامی شعاری و تشریفاتی، مسئولیتهای مشاورهای به جوانان، هدیه دادهاند که به عدد انگشتان دست نمیرسد. زنان نیز به همچو سرنوشتی گرفتار آمده اند. تنها سهم جوانان از دولت تدبیر و امید، یک معاونت در وزارت ورزش و جوانان است که با کمال تاسف، این معاونت هم، به جای پیگیری سه مشکل بنیادین جوانان (اشتغال، ازدواج و مسکن) ، و تاثیر گذاری در سیاستهای کلان دولتی و تصویب قوانین، به امور اجرایی و تشریفاتی، مانند برگزاری همایش جوانان و سازمانهای مردم نهاد جوانان (سمن) با حضور وزیر محترم درگیر است.
روی سخن نگارنده، نه با وزیر ورزش و جوانان، و نه با وزرای دولت است. زیرا ارزیابی نزدیک به پنج سال فعالیت دولت و وزرای آن، نشان میدهد که آنها؛ حوزهی اجرایی دولتی و فضای بخش عمومی و خصوصی را برای مشارکت جوانان مهیا نکردهاند و برنامه مشخصی هم برای حل این سه مشکل (اشتغال، ازدواج و مسکن) جوانان ندارند.
مطالبه جوانان از دولت تدبیر و امید و اصالح طلبان حامی آن , انتصاب جوان دهه شصتی به پست وزارت نیست! جوانان از دولت و اصالح طلبان، «قانونمداری» ، «عدالت اجتماعی» ، «مبارزه با تبعیض» ، «حمایت از تشکلهای مدنی جوانان» ، «حذف رانت ها» ، «مبارزه با فساد سیستمیک اداری و اقتصادی« ، «ایجاد فرصتهای برابر به همه جوانان از هر گروه سیاسی، جناحی، قومی و مذهبی» ، و «آزادیهای مشروع و قانونی» را مطالبه میکنند.
جوانان از این که در دولت تدبیر و امید هم، مدیر عاملی و هیاتهای مدیره مناطق آزاد تجاری، شرکتهای وابسته به دولت و نهادهای عمومی در اختیار چند شغلهها و فرزندان ژن خوب آنهاست، ناراضی هستند و این نارضایتی، بر افکار عمومی حامی دولت تاثیر گذار خواهد بود.
جوانان با قدرت سیاسی تعیین کننده خود در دهههای اخیر، با صدای بلند فریاد میزنند که «نه تنها مشکل نیستند، بلکه راه حل مشکلات هستند» و «جوانان حق دارند که دیده شوند» ؛ به شرطی که سیاستمداران دو دستی به میز قدرت چسبیده، اندکی جابجا شوند و فضا را برای حضور جوانان در قدرت اجرایی و نظام اقتصادی فراهم بکنند.
جوانان تحصیلکردهای که در همه گلوگاههای سیاسی کشور، حامی اصلاح طلبان بودهاند، میتوانند در تنگناها و مشکالت اقتصادی کشور هم، به کلید حل بحران تبدیل شوند، به شرطی که بدنه منجمد و نامنعطف اجرایی کشور در سال جدید، یک خانه تکانی اساسی بکند و میدان را برای حضور جوانان فراهم نمایند. اگر این اتفاق نیفتد، اصلاح طابان بازنده صحنه انتخاباتهای آتی خواهند بود.