"شهرزاد" فراز و فرود یک عاشقانه سیاسی

به جرات میتوان گفت سریال شهرزاد یکی از پر مخاطب ترین سریال های ایرانی و شاید  پربیننده ترین  سریال در شبکه خانگی است. فصل اول این سریال در سال ۱۳۹۴ به کارگردانی حسن فتحی وارد بازار شد. فصل سوم این مجموعه خانگی که هم اکنون در حال پخش و توزیع در بازار است، با بازی های قابل تحسین "شهاب  حسینی " و " ترانه علیدوستی " توانست مخاطبان علاقه مند به سریال های درام ، تاریخی و عاشقانه ، را مجذوب خود کند،به طوری که سازندگان این سریال را به تولید و ساخت فصل های دوم و سوم راغب کرد . اشتیاق بالای مردم و در نتیجه فروش خوب این سریال توانست منبع  مالی خوبی جهت کسب درآمد میلیاردی  برای تیم سازنده این سریال پر طرفدار باشد .

 "حسن فتحی "  کارگردان سریال شهرزاد که بارها تبحر خود را در بیان حرف های سیاسی و انتقادات اجتماعی از زبان کاراکترهای عاشق پیشه اش در سریالهای پرمخالب دیگر مثل " پهلوانان نمی میرند  "و  "شب نهم  "به اثبات رسانده است .

 این بار در فصل اول شهرزاد تلاش کرده است که ماجرای مثلث و شاید مربعی عشقی را با کش و قوس های مورد پسند مخاطب عام به نمایش بگذارد و با مخلوط کردن محتوایی سیاسی آن را تقویت کند که در این بخش با تقلید واضح صحنه های مافیایی و عاشقانه از اثاری  برجسته و ماندگار چون کازابلانکا ، بربادرفته و بخصوص پدرخوانده  بسیار موفق ظاهر شده است. 

اما در فصل دوم و سوم  موضوع کمی متفاوت است  همه ی شخصیت های داستان به گونه ای افسانه ای درگیر عشقی آتشین و باورنکردنی هستند . عشق قباد به شهرزاد (که البته قابل لمس ترین عشق موجود در داستان است )عشق شهرزاد و فرهاد به یکدیگر ، اکرم به قباد، سروان آپرویز به اکرم، صابر به شیرین ، هاشم به بلقیس و بهبودی به ثریا و اگر بخواهیم ریزبینانه تر به داستان نگاه کنیم فتحی حتی شاگرد مغازه هاشم و هوشنگ را نیز از فرو رفتن در نقش یک عاشق دلخسته بی نصیب نگذاشته است و به نظر میرسد فتحی در فصلهای دوم و سوم تقلید از آثار بزرگ سینمای جهان را بیخیال شده و  بیشتر در خلق صحنه های آبکی عاشقانه از سریالهای " جم  "پیروی می کند تا آنجا که بتواند خلا موجود در محتوای این سریال را با خلق عشق های ضربدری و آتشین پر کرده و این گونه بتواند زمان طولانی تری را برای افزایش قسمتهای قابل تولید و جذب  مخاطب ایرانی که همیشه تشنه ی دیدن صحنه های عاشقانه است بخرد، غافل از آنکه مخاطب ایرانی   دیگر آن مخاطب ساده و قدیمی فیلمفارسی نیست. بلکه مخاطبی فرهیخته است که محتوا را به ظاهر رنگارنگ و غیر قابل باور ترجیح داده و پیش از آنکه سازندگان تصمیم به اتمام فصلهای متوالی آن اثر بگیرند ، دستشان را خوانده و آنها را مجبور پایان دادن آبرومندانه به داستان می کنند .

به نظر می رسد دست اندر کاران و تصمیم گیرندگان این مجموعه یکی از راه حل ها برای طولانی کردن قسمت های سریال(که مطمئنا یکی از اهداف اصلی آنان است) را اضافه کردن داستان های عشقی به این سریال دانسته اند فارغ از اینکه این راه حل تماشاگران و مخاطبین را خسته خواهد کرد .

طولانی کردن این سریال با اضافه شدن عشاق جدید که در حاشیه داستان هستند به هیچ وجه این مجموعه خانگی را قوی تر نخواهد کرد بلکه  مخاطبین را بی حوصله و از  تعداد آنها به مرور کاسته خواهد شد .