روانشناسی سیاستمداران

|
۱۳۹۷/۰۱/۱۵
|
۱۰:۱۵:۵۷
| کد خبر: ۶۹۲۹۹۱
روانشناسی سیاستمداران
*هوشنگ عطاپور

سلامت روحی و روانی مدیران برای تصدی مسوولیت های متنوع موجود در حوزه های مختلف اجتماعی،فرهنگی،سیاسی،و اقتصادی فوق العاده مهم است.

نگاهی به رفتار برخی از سیاستمداران در دوره های تاریخی گذشته و حال ،حقایق تلخی را از صعود افراد با اختلالات روانی، رفتلری و شخصیتی در سلسله مراتب قدرت و دسترسی به موقعیت های خطیر تصمیم گیری دارد.

تاریخ خاطره بسیار اسفناکی از جنایت های این بیماران روانی قدرت یافته را در حافظه خود دارد.

تاکید بر حاکمیت دین و اخلاق و تعیین معیارهای دینی و اخلاقی برای مدیریت جامعه از همین دغدغه ناشی می شود. زیرا دین باوری و پایبندی به معیارهای اخلاقی دینی ، به عنوان عامل دستیابی به چنین فضائلی مطرح می شود.

از همین رو ، افرادی چون نرون ، سزار، چنگیز، شاپور ذوالاکتاف، چنگیز، هیتلر و بسیاری از دیکتاتورهای معاصر مانند قذافی،صدام و اکنون مانند ترامپ در بررسی رفتارشناسانه، شواهد محکمی از اختلالات شخصیتی و روانی را از خود بروز می دهند.
حتی در بررسی دقیق تیم مدیریتی دولت نهم و دهم دقیقا در سه گانه مشهور به فرقه زنبیلیه، کاملا شاهد علائم بیماری روانی و رفتاری هیستریک هستیم  که رفتارهایی در تضاد عمیق با منافع فردی، جمعی و حتی امنیت ملی از خود بروز می دهند که معمولا هیچ سیاستمدار دارای سلامت روان؛ هرگز وارد چنین رفتارهایی نمی شود.

بدون شک سیاستمداران ، معمولا از هوش بالا و دوراندیشی کافی برای حفظ منافع ملی برخوردار هستند. عموما سیاستمداران برای تامین منافع ملی وارد عرصه سیاست می شوند و همچنان که به موقع سخن گفتن را یاد می گیرند ، به موقع سکوت کردن را هم می آموزند و نه بر اساس تمایلات شخصی و باندی ؛بلکه بر اساس منافع و مصالح ملی عمل سیاسی انجام می دهند.

به ویژه در یک نظام ارزشی و مردم سالاری دینی ، درکنار دور اندیشی و تدبیر سیاسی ، خود را مقید به رعایت اصول اخلاقی هم می دانند و بدون دلیل و سند متقن هرگز به افراد، گروهها و حتی رقبای خود تهمت نمی زنند و آبروی شهروندان را در هر سلسله مراتب اجتماعی و سیاسی به دلیل تقید به اصول اخلاقی حفظ می کنند.

قاعدتا هرکس وارد عرصه سیاست ورزی شود و این اصول و معیارهای مورد قبول وجدان جامعه را رعایت نکند و در انظار افکار عمومی ابتدایی ترین معیارهای اخلاقی و دینی را زیرپا بگذارد ، این فرد از دو حال خارج نیست ، یا شاید  کلاهبردار است و یا دچار اختلالات روانی.

به همین دلیل در اکثر کشورهای پیشرفته با پیش بینی روش های مختلفی این اختلالات  را در سیاستمدارانی که وارد عرصه فعالیت های جدی و قبول مسوولیت های مهم می شوند ارزیابی می کنند تا امکان صعود افراد مجرم و فاقد صلاحیت روانی در ساخت قدرت فراهم نشود. به عنوان نمونه یکی از روش های معمول بررسی اختلافات رانندگی، شرب خمر ، مزاحمت برای زنان و پرونده های دادگستری و روانپزشکی است.

من فکر می کنم این بخش از ارزیابی صلاحیت های روانی سیاستمداران با روش های قابل انجام و عملی ،خیلی تاثیرگذارتر از برخی شاخص های معمول ، در پیشگیری از خرابکاری افراد فاقد صلاحیت  در مسوولیت های خطیر سیاسی خواهد بود.

والسلام.

نظر شما