
سال ۶۱ ماموریت خطیری به گردان ما محول شده بود تقریبا از ۲۱ آذر ۶۱ تا ۲۵ فروردین ۶۲ در منطقه عملیاتی شیب نیسان مستقر بودیم.
تا آنجا که بیاد دارم همیشه محورهای خطرناک و صعبالعبور را به گردان شجاع بندر ماهشهر واگذار میکردند و این مسأله شاید به این دلیل بود که همیشه گردان سرشار از نیروهای جوان، مومن، آموزش دیده، از نظر لجستیکی نزدیک به منطقه خود و مردمی پا به کار و همچنین کادر قوی فرماندهی، جسور و با ایمان داشت که البته این خصلت تمام رزمندگان اسلام بود.
منطقه شیب نیسان که یک منطقه رملی بود دارای وسعت محور و بسیار پر آتش بود.
در حالی که عملیات والفجر مقدماتی با شکست به پایان رسیده بود و در بدو ورود به این محور شهدای زیادی تقدیم کرده بودیم و مرتب مجروح داشتیم دشمن هم تحرکات زیادی در منطقه داشت دستور گشت شبانه داشتیم و هرشب تیمی از نیروها به عنوان گشت عملیاتی تا نزدیکیهای خط دشمن پیش میرفت و مواضع دشمن را شناسایی میکرد.
بر اساس دستور فرماندهان ارشد، منطقه به چند قسمت تقسیم شده بود و مورد شناسایی شبانه قرار میگرفت، در بین ما هم مواضع طبیعی وجود داشت که نیروهای هر کس زودتر به آنجا میرسید خود صاحب آن موقعیت جغرافیایی مناسب میشد و منطقه بیشتری را تحت پوشش قرار میداد.
باتوجه به خطرات موجود و حساس بودن این محور، یگانهای گشتی بعد از نماز مغرب و عشاء دعای توسل میخواندند و از زیر قرآن عبورشان میدادیم و ماموریت شروع میشد.
آن شب به خوبی خاطرم هست که چه اتفاقی افتاد چرا که ماموریت گشت شب ۱۵ فروردین ۶۲ به گروهان ما محول شده بود و بعد از نماز مغرب و عشاء دعای توسل با شور و حال خاصی قرائت شد.
تیم گشت و شناسایی که متشکل از جناب آقای ابراهیم گرگی (محبی) فرمانده گردان و برادران فرمانده و ارکان دیگری هم چون رزمندگان سعید زیبایی، اسماعیل ولی پور، هاشم حمید، ابوالقاسم سعادت، فرهاد اصلاحی، جمشید قنواتی و نورالله سلطانی بود به راه افتادند و رمز شب هم مابین گشت و محور رد و بدل شد.
چند ساعتی نگذشته بود که همهمهای به راه افتاد...
خدایا چه اتفاقی افتاده است؟
فراخوان نیروهای امداد تمام محور و جلسه اضطراری فرماندهی
صدایی از بین خط ما و دشمن به گوش رسیده بود اما علت را نمیدانستیم
تا اینکه خبر رسید که ابراهیم گرگی و سعید زیبایی با تن مجروح به عقب برگشتند.
آری یگان گشتی وارد میدان مین شده و نفر اول که شهید هاشم حمیدی بود با مین والمر برخورد کرده بود.
چون مین والمر بالغ بر یک متر از جای خود بلند و سپس منفجر میشود تقریباً همه را مجروح و شهید کرده بود.
شهید هاشم حمیدی درجا به درجه رفیع شهادت نائل آمد، شهید ولیپور در حین انتقال به بیمارستان در آمبولانس به شهادت رسید و شهید جمشید قنواتی هم در بیمارستان صحرائی به فیض شهادت نائل آمد.
ابوالقاسم سعادت و نورالله سلطانی بعد از اعزام به اهواز به مشهد مقدس انتقال داده شدند و بقیه چون مجروح سطحی بودند بعد از مداوا جهت ادامه خدمت به منطقه برگشتند.
۱۵ فروردین سالروز شهادت این عزیزان است و جالب اینکه هاشم حمید «عرب» و اسماعیل ولیپور «ترک» و جمشید قنواتی «بندر ماهشهری» بود اما همه در یک میدان جنگیدند و به شهادت رسیدند.
یاد یاران را یاد باد.