به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری برنا، پایگاه خبری-تحلیلی آرتی در گزارش خود آورده است: « نگاهی به سوابق پایگاه های نظامی آمریکا نشان می دهد که آنها تجهیزات و نیروهای آماده و باثباتی را در آلمان دارند و حالا برقراری یک پایگاه در لهستان به این معنی خواهد بود که همه چیز را باید از صفر آغاز کنند. مشخص نیست که لهستان بتواند منطقه ای را آماده کند که همه نیروهای آمریکایی بتوانند تمرینات خود را در آنجا برگزار کنند. چرا که باید یاداوری کنم که تنها یگان زرهی ارتش آمریکا از 300 تانک، 150خمپاره انداز، 300 ضدتانک و تعداد زیادی تجهیزات دیگر تشکیل شده است. آنها به زمینی وسیع برای مانورهای خود احتیاج دارند و به همین دلیل است که آمریکایی ها از خود می پرسند «بهتر نیست که از نیروهای چرخشی از لهستان استفاده کنند؟» آنها هم اکنون نیز از مزایای نیروهای چرخشی ناتو در اروپای شرقی بهره می برند.»
در این گزارش آمده است: «اما اینها مهم ترین مشکل اعزام نیروهای آمریکایی به لهستان نیست. در آنجا هیچ نگرانی استراتژیک و خطر فعالی وجود ندارد. آن نقطه هیچ اهمیتی ندارد و نمی توان از زبان کارشناسان لهستانی نیز دلیل قانع کنده برای اعزام نیرو شنید. چرا باید در منطقه ای عاری از خطر با اعزام نیرو و ساختن پایگاه نظامی ادعایی تهاجمی نسبت به مسکو بیان کرد و خشم روسیه را به جان خرید؟
آیا ممکن است منابع اطلاعاتی لهستان زنگ خطر را به صدا درآورده باشند؟ آیا مسکو تجهیزات نظامی خاص ارسال کرده یا عملیاتی ویژه در منطقه آغاز کرده است؟ آیا نیروهای ویژه روسیه خطر یا تهدیدی برای خارج از مرزهای این کشور هستند؟ کارشناسان لهستانی قادر نیستند که پاسخی صریح و روشن به این سوالات بدهد. تنها چیزی که آنها با خود همراه دارند یک سری حرف ها و سخنان احساسی و قضاوت هایی به شدت یک سویه است.»
این گزارش حالتهای مختلفی که ممکن است به چنگ هستهای در اروپا منجر شود را بدین صورت شرح داده: «[یک سناریو] این است که درگیری میان نیروهای روسیه و ناتو شامل استفاده از سلاح های هسته ای شود. در این سناریو، پایگاه نظامی ایالات متحده در لهستان در نخستین حملات موشکی روس ها هدف این حملات خواهد بود. سلاح های دقیق و قدرتمند روسیه بالاترین میزان تخریب را به جا خواهند گذاشت. چندین اسکادران روسی نیروهای ایالات متحده در لهستان را هدف قرار خواهند داد و حتی زمانی برای پاسخگویی برای آنها وجود نخواهد داشت.
سناریوی دیگری هم وجود دارد. این سناریو شامل این است که جنگ با سلاح های متعارف آغاز شود و سپس سلاح های هسته ای نیز اضافه شود. هرچند چنین جنگی به همان دلیل اول از نظر مسکو به وقوع نمی پیوندد. این جنگ به معنای تلفات بسیار بالا شامل انسان ها، تجهیزات و اسلحه ها خواهد بود. در همان بخش نخست جنگ هم تلفات بالاست چه برسد به بخش دوم جنگ و استفاده از سلاح های هسته ای. بنابراین برای مسکو منطقی نیست که جنگی را از جایگاه ضعیف تر و بازنده به راه بیندازد آنهم در جایی که عدم توازن نیروها کاملا مشخص است. بنابراین تنها مدلی از جنگ که می توان میان مسکو و غرب متصور شد تبادل موشک های هسته ای است و سایر فرض ها منطقی نیست. هیچ برنده ای در چنین جنگ هایی وجود ندارد. استفاده از سلاح هایی اینچنینی به یک نابودی عظیم منجر خواهد شد که می تواند باقی دنیا را نیز از بین ببرد.»
«حالا بیایید مساله اصلی را بررسی کنیم. اگرچه که روابط روسیه با غرب در بدترین حالت خود قرار دارد اما بازهم دلیلی برای تغییر آرایش نیروهای نظامی و عملیات نظامی وجود ندارد. در حال حاضر درگیری منطقه ای، اقتصادی یا ایدئولوژیکی بزرگی میان روسیه و غرب وجود ندارد که بخواهند دامن آن کل اروپا در بربگیرد. همه نیروهای سیاسی و مقامات نظامی چنین مساله ای را درک می کنند و لااقل هیچ کس به شکلی آشکار طرفدار ایجاد درگیری میان دو طرف نیست. بنابراین قصد ایجاد پایگاهی نظامی در لهستان هیچ مزیت استراتژیکی فراهم نمی کند، امنیتی برقرار نخواهد کرد و در صورت بروز جنگی هسته ای هیچ فایده ای نخواهد داشت و تنها بر آتش تنش منطقه ای خواهد افزود. آیا لازم نیست که درباره ساختن چنین پایگاهی درست و حسابی بحث و تفکر شود؟»