
دولت روحانی در سال 1392 با شعار تدبیر و امید و با وعده حل پرونده هستهای و لغو تحریمها و بهبود اوضاع اقتصادی کشور سکان هدایت دولت را بر عهده گرفت. این دولت ریشه مشکلات اقتصادی کشور را در مسائل سیاسی بخصوص در حل مسائل حوزه سیاست خارجی میدانست و به همین دلیل در اولین گام با انتقال پرونده هستهای از شورای امنیت ملی به وزارت امور خارجه تلاش کرد تا راه حلی برای این پرونده پیچیده و ظالمانه که قدرتهای بزرگ بویژه آمریکا برعلیه کشورمان طراحی کرده بود پیدا کند.خوشبختانه با تلاش های بی وقفه دولت و دستگاه دیپلماسی این پرونده به سرانجام رسید و نمایندگان شایسته کشورمان توانستند در مصاف با شش قدرت جهانی و با اعتقاد به بازی برد-برد در معادلات بین المللی عزت و افتخار بزرگی را در برای کشورمان خلق نمایند.
متأسفانه از فردای به نتیجه رسیدن برجام و بازگشت امید به جامعه، گروههای مخالف دولت در داخل کشور و مخالفین خارجی ازجمله نئوکان ها در آمریکا، کشورهای عربی منطقه و اسرائیل به مقابله با آن برخاستند و تلاش کردند به هر نحو ممکن مجاری تنفسی این نوزاد تازه متولد شده را مسدود و جلوی رشد و اثرگذاری آن را سد کنند.
بنظر می رسد در دولت اوباما و بعد از توافق هسته ای فضا و فرصت خوبی برای طرح موضوعاتی غیر از پرونده هسته ای فراهم شده بود که طرفین می توانستند با ورود به این حوزه ها برخی دیگر از موضوعات را حل کنند. اما دولت روحانی هرگز اجازه نیافت تا این تجربه موفق را در سایر حوزه ها به مرحله آزمون بگذارد و از تجربه بدست آمده در توافق هسته ای در سایر عرصه ها استفاده کند. گروههای مخالف داخلی از همان روزها ی اولیه به جای حفظ و حراست از این دستاورد بزرگ که محصول و نتیجه تصمیم کل حاکمیت بود آن را با عهدنامههای گلستان و ترکمنچای مقایسه کردند و با نگاهی بغض آلود و سازماندهی شده منافع ملی را نادیده گرفته و برای تضعیف و نابودی برجام از هیچ تلاشی فروگذاری نکردند.
از مخالفین برجام باید سوال کرد، آیا برجام حقوق مسلم هستهای ایران را تثبیت نکرد؟ آیا برجام باعث لغو قطعنامههای تحریمی شورای امنیت سازمان ملل بر علیه ایران نشد؟ آیا برجام باعث بهبود روابط سیاسی و بین المللی ایران نشد؟ آیا توافق هسته ای باعث رفع ایران هراسی ساختگی دشمنان ج.ا.ایران نشد؟ آیا برجام باعث بازگشت صنعت نفت و بیمه به بازار های بین المللی نشد؟ آیا برجام باعث تقویت روح امید و نشاط ملی در جامعه نشد؟ و سوال های متعدد دیگر که مخالفین داخلی دولت و برجام هرگز حاضر نشدند این دستاوردهای دولت را ببینند و حتی بسیار از این مخالفین حتی حاضر نشدند یکبار متن ترجمه شده توافقنامه هسته ای را مطالعه کنند و همواره غیر منصفانه و بی محابا به آن تاختند.
اگر دولت روحانی اجازه می یافت تا وارد موضوعات دیگری شود شاید برای ترامپ خروج از برجام و نقض یک توافقنامه بین المللی به این سهولت امکان پذیر نمیگشت.متأسفانه این مسیر ادامه نیافت و مخالفین داخلی هم راستا با مخالفین خارجی به چیزی جز نابودی آن رضایت ندادند.
با خروج ترامپ از برجام ضربه سنگینی بر این توافقات وارد شد و اساس و شالوده آن در معرض نابودی قرار گرفت. در چنین شرایطی ایران ناچارا باید ادامه مسیر را با سایر شرکاء طی کند. اما با توجه به شرایط بوجود آمده و با فشارها و ابزارهای کارآمدی که آمریکا در دست دارد، بنظر میرسد گروه 4+1 قدرت و توان کافی جهت مقابله با آمریکا را نداشته وخروج شرکت های بزرگ اروپایی از ایران و عملکردگذشته دوستان روسی وچینی در صدور قطعنامه تحریمی سازمان ملل بر علیه کشورمان و رای مثبت این کشورها به تمامی این قطعنامه ها بیش از گذشته ادامه مسیر را با نگرانی و دشواری مواجه می سازد.
باید متذکر شد همان گروههایی که با هر برنامه دولت بویژه در عرصه سیاست خارجی به مخالفت برخاسته و بدون آشنایی با سازو کارهای بین المللی شرایط جدید را برای دولت روحانی تحمیل کرده اند باید پاسخگوی وضع موجود کشور باشند ولی آنها با در پیش گرفتن سیاست رو به جلو از قبول مسئولیت شانه خالی می کنند و تمام مشکلات حال حاضر جامعه را متوجه دولت روحانی و ناکارآمدی دولت وی می دانند و مدعی هستند که دولت باید پاسخگوی وضع موجود بوده و حتی تیم اقتصادی خود را عوض کند.
نگارنده معتقد است سکوت روحانی از هر فریادی رساتر است چرا که مسئولیت اصلی وضعیت موجود کشور باید به پای کسانی نوشته شود که با اشکال و ابزارهای مختلف به برنامه ها ودستاوردهای دولت بویژه در حوزه سیاست خارجی حمله کرده و با ارائه چهرهای خشن از ایران در عرصه بین المللی با مخالفین خارجی برجام هم داستان شدند. پس این گروهها خود مسئول اصلی هستند و نمی توانند با گرفتن قیافه حق به جانب به جای شاکی بشینند و دیگران را محکوم کنند.
این گروهها تصور می کنند با فشار بر دولت جهت وارد کردن افراد جدید در کابینه، مسائل و مشکلات کشور حل خواهد شد، غافل از اینکه تا زمانی که فرایندها و سیاستگذاریهای کلان بویژه در حوزه سیاست خارجی در مسیر درستی قرار نگیرد امکان حل مسائل و مشکلات بویژه در حوزه اقتصادی قابل حل نخواهد بود.
آقای روحانی دنبال این فرایندها و ریل گذاریها بود که متأسفانه عدهای این روش را برنتابیده و در مسیر حرکت این قطارسنگ اندازی کردند تا به هر نحو ممکن این قطار را از ریل خارج سازند. اینها غافل از آن هستند که خود آنها نیز از مسافرین قطار هستند و خروج قطار از ریل سرنوشت ناخوشایندی برای خود آنها نیز خواهد داشت.